You also want an ePaper? Increase the reach of your titles
YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.
گزارش ویژه سینما<br />
نصرت اله کریمی 95 ساله می شود<br />
از همان بچگی احساس می کردم شدم « چارلی چاپلین »<br />
پرویز نوری<br />
نویسنده و منتقد سینما<br />
نصرت اله کریمی در اول دی ماه 1303 در تهران به دنیا آمد.<br />
تحصیالت دوره متوسطه را در هنرستان صنعتی تهران گذراند<br />
و از همان جا دیپلم گرفت. سپس از سال 1317 به تحصیل<br />
در رشته هنرهای نمایش ، گریم و طراحی صحنه در آموزشگاه<br />
تئاتر مشغول شد. او از سال 1319 توانست وارد فعالیت های<br />
هنری شود و در نمایشنامه هایی که در تئاترهای تهران برگزار<br />
می شد ، به عنوان گریمور و طراح صحنه و هم چنین هنرپیشه<br />
به کار بپردازد.<br />
در سال 1323 بود که به گروه تئاتر نوشین ملحق گشت.<br />
عبدالحسین نوشین در حقیقت از بنیان گذاران تئاتر نوین در<br />
ایران به شمار می آمد. در همان سال ها ضمن انجام امور گریم<br />
و طراحی صحنه ، در نمایش هایی از جمله " دختر شکالت<br />
فروش " و " اوژنی گرانده " هم نقش هایی بر عهده گرفت. در<br />
سال 1332 به جهت تصمیم به ادامه تحصیل عازم ایتالیا شد و<br />
آن طور که خودش مدعی شده مدتی به عنوان دستیار ویتوریو<br />
دسیکا به فعالیت در سینما مشغول بود و در عین حال در کمدی<br />
های نئورئالیستیایتالیایی هم در کنار دوبلرهایی چون منوچهر<br />
زمانی و حسین سرشار به دوبله فیلم ها می پرداخت. مدتی پس<br />
از آن به چکسلواکی سفر کرد و دوره تئانر عروسکی و مجسمه<br />
سازی را در آنجا فرا گرفت. نصرت کریمی در سال 1343 به ایران<br />
بازگشت و در وزارت فرهنگ و هنر مسئولیت کارگاه انیمیشن را<br />
عهده دار شد و یکی از عروسک های مشهور او " آقای شاکی" در<br />
تلویزیون ، محبوبیت بسیاری در بین عامه به دست آورد. فعالیت<br />
های سینمایی را در سال 1350 با طراحی لباس در فیلم " بابا<br />
شمل " ساخته علی حاتمی آغاز کرد. نخستین فیلم او در مقام<br />
کارگردانی به سال 1350 با فیلم "درشکه چی" بود. فیلمی در<br />
مایه آثار رئالیستی ایتالیایی و آن چه از سینمای آن زمان فیلم<br />
سازهای بزرگی چون ویتوریو دسیکا و ماریو مونیچلی آموخته<br />
بود. خودش در "درشکه چی" نقش شخصیت اصلی داستان را<br />
بر عهده داشت. اما فیلمی که نصرت کریمی را در سینما معروف<br />
کرد "محلل" بود و با موضوعی به شدت ضد مذهبی و همین<br />
مسئله برایش در بعد از انقالب مشکل ساز شد. در زمانی که<br />
فیلم بر پرده سینماها بود ، آیتاله مطهری مطلبی معترضانه در<br />
روزنامه اطالعات نوشت که "محلل" هیچ گونه ارتباط واقعی و<br />
درستی با اسالم ندارد و فیلم ساز بکلی از شئون و احکام اسالمی<br />
به دور بوده است. کریمی پس از آن ، جوابیه ای تند و تیز به آیت<br />
اله مطهری داد که در رد حرف های او بود و همین قضیه سبب<br />
شد تا در اوایل انقالب به زندان محکوم شود. شانس با او یار بود<br />
چون وقتی معلوم شد تهیه کننده "محلل" مهدی میثاقیه از<br />
جمله بهاییان است ، حکم آزادی اش صادر گشت. به هر روی ،<br />
عمده شهرت و محبوبیت او در سال 1354 به خاطر بازی نقش<br />
"آقاجون" در سریال فوقالعاده و ماندگار ناصر تقوایی "دایی جان<br />
ناپلئون"بود.<br />
نصرت کریمی در سال 1352 هم در چند فیلم متوسط تنها<br />
به عنوان بازیگر حضور پیدا کرد. درسال 1353 هم جالب است<br />
بدانید در فیلم "گوزن ها"ی مسعود کیمیایی ، دستیار فیلمبردار<br />
شد! هم چنین در دو فیلم دیگر کیمیایی "غزل" )1355( و<br />
"سفرسنگ")1356(نقش هاییبازی کرد.<br />
کریمی در سال های بعد از انقالب و در سنین کهولت مدتی<br />
ممنوع الکار بود و پس از اجازه توانست در برخی از فیلم های نه<br />
چندان قابل توجه ( مثل "قافله" ، "تیغ آفتاب" و "برخورد"( در<br />
سمت دستیار کارگردان همکاری کرد. پسر او ، بابک کریمی از<br />
هنرپیشه های مستعد امروز است و در آثار عمده اصغر فرهادی (<br />
از جمله "جدایی" ، "گذشته" و "فروشنده"( نقش هایی بر عهده<br />
گرفتهاست.<br />
گوشه هاییاز مصاحبه به نصرت کریمی را می خوانید:<br />
\\راجع به گذشته تان و چگونگی عالقه به سینما<br />
برایمانبگویید.<br />
عالقه به بازیگری را از کودکی داشتم . بچه جنوب شهر تهران<br />
بودم. آن موقع تئاتر نبود یا بود ولی ما را نمی بردند. تو عروسی<br />
ها بود که تئاتر روحوضی و مطرب ها را می دیدم. عاشق آن<br />
کاکاسیاه شده بودم. کالس چهار و پنجابتدایی با همشاگردی ها<br />
و بچه های محل یک گروه تئاتری درست کرده بودیم. باید بگویم<br />
از بچگی چارلی چاپلین را خیلی دوست داشتم. یادم هست آن<br />
زمان که فیلم ها صامت بود و خانه ما رو به روی سینما تمدن<br />
قرار داشت ، یک پسر خاله داشتم که مترجم سینما بود . من<br />
با پارتی این پسر خاله هر شب می رفتم سینما . آن موقع پنج<br />
- شش سالم بود. فیلم را که یک هفته می گذاشتند من هفت<br />
شب آن را می دیدم. آن قدر که عاشق چارلی چاپلین شده بودم<br />
در یک لحظه در دوران کودکی خیال می کردم من هم چارلی<br />
چاپلین هستم. تو مهمانی اقوام و دوستان مرا بلند می کردند<br />
می گذاشتند وسط مجلس و می گفتند " چارلی چاپلین شو".<br />
احساس می کردم شدم جارلی چاپلین و حقیقتأ باورم شده بود.<br />
\\چه طوربه هنرپیشگی رسیدید؟<br />
پدرم به من می گفت برای رفتن به دبیرستان سه تا مدرسه<br />
هست. هر کدام را خواستی انتخاب کن. اگرمی خواهی کار<br />
تجارت کنی و دنبال کسب و کار بروی ، برو مدرسه دارایی. اگر<br />
می خواهی اداری بشوی و در وزارتخانه ها استخدام بشوی ، برو<br />
دارلفنون. اما اگر می خواهی هنرمند بشوی و صنعت گر ، باید<br />
بروی مدرسه صنعتی. آن موقع من عشق به هنر داشتم و گفتم<br />
مدرسه صنعتی. مرا بردند و اسمم را نوشتند درآهنگری. یک روز<br />
که داشتم به هنگام کار آهن بری ادا در می آوردم و بچه ها می<br />
خندیدند ، رییس آنجا مهندس اولیایی وارد شد و مرا در آن<br />
حالت دید و خنده اش گرفت و بعد گفت : "آقا جان ، تو جات تو<br />
هنرستان صنعتینیست.اول الله زاریک کوچه هست که سرش<br />
یک پالک برنجی است. روش نوشته هنرستان هنرپیشگی ، تو<br />
50 نیماتایمز شماره شانزدهم خرداد1398-ژوئن 2019