29.09.2019 Views

تئاترموج نوی نروژ | استقلال و تفکر انتقادی

به قلم: الیزابت لینس لی ۲۰۱۶ ترجمه: شیرین میرزانژاد
 مهر‌ماه ۱۳۹۸

به قلم: الیزابت لینس لی
۲۰۱۶
ترجمه: شیرین میرزانژاد

مهر‌ماه ۱۳۹۸

SHOW MORE
SHOW LESS

Create successful ePaper yourself

Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.

گر<strong>و</strong>ه تئاتر ا گزیت ‏‐شبریبررین مبریبررزانژاد تئاترم<strong>و</strong>ج <strong>ن<strong>و</strong>ی</strong> <strong>نر<strong>و</strong>ژ</strong> ‐ <strong>استقلال</strong> <strong>و</strong> <strong>تفکر</strong> <strong>انتقادی</strong> البریبرزابت لینس ‏لىللىی<br />

متقابل میان آزمایش هبرنبرری،‏ ن<strong>و</strong>آ<strong>و</strong>ری تکن<strong>و</strong>ل<strong>و</strong>ژیک <strong>و</strong> تغیبریبررات اجتماعی <strong>و</strong> رابطه ی میان هبرنبررمند،‏<br />

اثر هبرنبرری <strong>و</strong> ‏بمتبمماشا گر را به ‏بجببجحث گذاشته اند.‏ نقد در<strong>و</strong>ن هبرنبرری به ط<strong>و</strong>ر غبریبررمستقیم دربرگبریبررنده ی<br />

عنصر شکل گبریبرری اتفاق نظر نبریبرز هست،‏ بر مبنای این <strong>و</strong>اقعیت که هبرنبررمندان می ت<strong>و</strong>انند ر<strong>و</strong>شن<br />

کنند که چه چبریبرزی در جریان غالب تئاتر از ‏همھهممه مهم تر است:‏ اینکه تئاتر چیست،‏ تئاتر در<br />

چه م<strong>و</strong>قعیت اجتماعی ای قرار دارد،‏ چه ‏مجممججم<strong>و</strong>عه ق<strong>و</strong>اعد زیبابىیبىی شناسی <strong>و</strong> درامات<strong>و</strong>رژی غالب<br />

است <strong>و</strong> چه ان<strong>و</strong>اعی از دیدگاه سازی حا کم است.‏ در بسبرتبرر تئاتر <strong>نر<strong>و</strong>ژ</strong> سنت غالب تئاتر<br />

ب<strong>و</strong>رژ<strong>و</strong>ابىیبىی رئالیست‐ر<strong>و</strong>انشناسانه ب<strong>و</strong>ده است،‏ <strong>و</strong> تئاتر آ<strong>و</strong>انگارد <strong>نر<strong>و</strong>ژ</strong> از دیرباز ‏بمتبممایل خ<strong>و</strong>د را به<br />

فاصله گرفبنتبنن از آن در انتخاب بسبرتبرر <strong>و</strong> ‏بجنبجح<strong>و</strong>ه ی بیان نشان داده است.‏<br />

در ط<strong>و</strong>ل ده سال گذشته،‏ گسبرتبرره ای از ژانرهای گ<strong>و</strong>نا گ<strong>و</strong>ن را شاهد ب<strong>و</strong>ده ابمیبمم که از رئالیسم‐‏<br />

ر<strong>و</strong>انشناسی کلاسیک ‏بهنبههادهای <strong>نر<strong>و</strong>ژ</strong>ی متفا<strong>و</strong>ت است.‏ اجراهای دیداری ‏مجممجح<strong>و</strong>ر،‏ قطعه قطعه <strong>و</strong><br />

کلاژ‐مانند <strong>و</strong> اجراهای بینارشته ای را دیده ابمیبمم که یادآ<strong>و</strong>ر ساختارشکبىنبىی تئاتر آ<strong>و</strong>انگارد در<br />

دهه های ١٩٨٠ <strong>و</strong> ١٩٩٠ هستند.‏ امر<strong>و</strong>زه ما با ر<strong>و</strong>ش های ‏بمنبممایشی چندگانه هم در در<strong>و</strong>ن<br />

‏بهنبههادها <strong>و</strong> هم خارج از آن ر<strong>و</strong>بر<strong>و</strong> هستیم.‏ به عبارت دیگر شی<strong>و</strong>ه های تئاتری برآمده از<br />

کا<strong>و</strong>ش های گر<strong>و</strong>ه های ک<strong>و</strong>چک مستقل اغلب از س<strong>و</strong>ی ‏بهنبههادها پذیرفته می ش<strong>و</strong>ند.‏ اما شایان تا کید<br />

است که ‏همھهممچنان ابتدا <strong>و</strong> مهم تر از ‏همھهممه در ‏مجممجحافل خارج از ‏بهنبههادهای بزرگ است که کا<strong>و</strong>ش ها<br />

هبرنبرر را به شی<strong>و</strong>ه ها <strong>و</strong> پدیده های ن<strong>و</strong>آ<strong>و</strong>رانه رهنم<strong>و</strong>ن می ش<strong>و</strong>د.‏<br />

یک پر<strong>و</strong>ژه ی تئاتری که خارج از ‏بهنبههادهای ‏مجممجحلی یا ملی در جریان است ‏همھهمم<strong>و</strong>اره از ‏لحللححاظ اقتصادی<br />

تئاتری ضعیف خ<strong>و</strong>اهد ب<strong>و</strong>د.‏ شرایط کاری پیش بیبىنبىی نشده ‏(اقتصادی،‏ ساختاری <strong>و</strong> سازمابىنبىی)‏ ‏همھهمم<strong>و</strong>اره<br />

خصلت اساسی <strong>و</strong>اقعیت برای هبرنبررمندابىنبىی است که کار در خارج از ‏بهنبههادها را انتخاب می کنند.‏ این<br />

مقاله به ‏بجببجحث درباره ی ‏بجببجخش هابىیبىی از ا ک<strong>و</strong>سیستم ملی می پردازد که تئاتر خارج از ‏بهنبههادها در آن کار<br />

کرده <strong>و</strong> ‏همھهممچنان کار می کند.‏ در <strong>نر<strong>و</strong>ژ</strong> برای این ‏بجببجخش از چشم انداز تئاتری از عبارت کمپابىنبىی های<br />

مستقل <strong>و</strong> هبرنبررهای ‏بمنبممایشی مستقل استفاده می کنیم.‏ این عبارات از سال های دهه ی ۶٠ در <strong>نر<strong>و</strong>ژ</strong><br />

<strong>و</strong>ج<strong>و</strong>د داشته اند.‏ این ‏همھهممان زمابىنبىی است که می ت<strong>و</strong>انستیم برای ‏بجنبجخستبنیبنن بار ببینیم که ج<strong>و</strong>انه های این<br />

تئاتر آ<strong>و</strong>انگارد شر<strong>و</strong>ع به ر<strong>و</strong>ییدن می کنند.‏ در ط<strong>و</strong>ل سال های دهه ی شصت،‏ چشم انداز تئاتر <strong>نر<strong>و</strong>ژ</strong><br />

عمدتاً‏ متشکل از ‏بهنبههادهای بزرگی ب<strong>و</strong>د که تئاتر کلاسیک را برای ب<strong>و</strong>رژ<strong>و</strong>اها به ر<strong>و</strong>ی صحنه<br />

می آ<strong>و</strong>ردند.‏ ‏بجببجخش زیرزمیبىنبىی در حاشیه ب<strong>و</strong>د،‏ اما <strong>و</strong>ج<strong>و</strong>د داشت.‏<br />

٥

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!