21.12.2015 Views

این اثر ترجمهای است از

avalin-dastanhaye-asimof_www.ketabesabz.com_

avalin-dastanhaye-asimof_www.ketabesabz.com_

SHOW MORE
SHOW LESS

Create successful ePaper yourself

Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.

بست و آن را رها کرد.‏ آن ماشین یک بار دیگر شکست خورده<br />

بود.‏<br />

او سر دردناکش را در میان دستانش گرفت و نالید:‏ ‏"اوه خدای<br />

من!‏ اون باید کار میکرد.‏ باید کار میکرد.‏ همه محاسبات من<br />

درست بودن و میدانی که الزم بود رو هم درست کرده بودم.‏ بر<br />

اساس همه قوانین علمی،‏ اون میدان میب<strong>است</strong> اتم رو میشکافت".‏<br />

او ایستاد،‏ سوئیچ را ب<strong>از</strong> کرد و غرق در فکر شروع به قدم زدن<br />

کرد.‏<br />

نظریۀ او درست بود و تجهیزات را به درستی بر اساس الگوی<br />

معادالتش چیده بود.‏ اگر نظریۀ او درست بود پس حتماً‏ اشکال <strong>از</strong><br />

تجهیزاتش بود.‏ اما تجهیزاتش هیچ ایرادی نداشت،‏ در نتیجه،‏ حتماً‏<br />

نظریه ایراد...‏ او به چهار دیوار اطرافش گفت:‏ ‏"قبل <strong>از</strong> <strong>این</strong>که دیوونه<br />

بشم باید <strong>از</strong> <strong>این</strong>جا بزنم بیرون".‏<br />

او کت و کالهش را <strong>از</strong> جا رختی پشت در قاپید و مانند تندباد<br />

<strong>از</strong> خانه خارج شد و با عصبانیت در را پشت سرش کوبید.‏<br />

نیروی اتمی!‏ نیروی اتمی!‏ نیروی اتمی!‏<br />

آن دو واژه مانند آوایی تک صدایی و دیوانه کننده در مغز او<br />

بارها و بارها تکرار شدند.‏ مانند آو<strong>از</strong> پریان دریایی او را به سمت

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!