این اثر ترجمهای است از

میکردند،‏ آن را تبدیل به چیزی رضایت بخش کرده بودند و آن
را به روشی آهسته و تدریجی به مردم معرفی کرده بودند تا مانع
از به وجود آمدن هرج و مرج اقتصادی شود.‏
هم اکنون،‏ سفرهای بین سیارهای کامالً‏ متحول شده بودند و
دیگر مانند گذشته قماری خطرناک نبودند.‏ سفر به سیارههای
مریخ و زهره،‏ اکنون تبدیل به سفرهای کوتاه تفریحی شده بود و
سفر به سیارههای خارجی هم حداقل امکان پذیر شده بودند.‏
اسکنلون به عقب تکیه داد و به فکر فرو رفت.‏ مکس همه مزایا
را رد کرده بود.‏ او با شدت و حرارت اینکه نامش در این کشف
ذکر شود را رد کرده بود.‏ ناعادالنه بودن این کار،‏ باعث دلخوری
اسکنلون شده بود،‏ اما بجز اشاره به اینکه در این کشف یک دستیار
کاربلد داشته،‏ چیز دیگری نگفته بود و یادآوری آن هنوز او را
ناراحت میکرد.‏
صدا تَرَقی،‏ او را از خواب و خیال بیرون آورد با چشمانی نگران
به مکس نگاه کرد،‏ که ناگهان با اوقات تلخی کتابش را محکم بسته
بود.‏ او گفت:‏ ‏"هی!‏ مشکلی پیش اومده"؟
مکس کتابش را به کناری هل داد و ایستاد و در حالی که لب و
لوچهاش آویزان بود گفت:‏ ‏"من تنهام،‏ همین"!‏