اندیشههای کارل مارکس - آلن وودز
ترجمه: شیرین میرزانژاد گروه تئاتر اگزیت آبان ۹۶
ترجمه: شیرین میرزانژاد
گروه تئاتر اگزیت
آبان ۹۶
- No tags were found...
Create successful ePaper yourself
Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.
اندیشه های <strong>کارل</strong> <strong>مارکس</strong> گروه تئاتر ا گزیت <strong>آلن</strong> <strong>وودز</strong><br />
بىببىی حاصلی تارتحیتحخ بود. با خواندن هگل این احساس به وجود می آید که اندیشه ای بزرگ در تلاش است تا<br />
از بندهای ابهببههام ایده آلیسبىتبىی برهد. در اینجا اندیشه هابىیبىی خارق العاده و جرقه هابىیبىی از بینش می یابیم که در<br />
میان انبوهی از یاوه های ایده آلیسبىتبىی دفن شده است. خواندن هگل بجتبججربه ای بس طاقت فرساست!<br />
این متفکر بزرگ بارها به سوی موضعی ماتریالیسبىتبىی کشیده شده است. اما همھهممیشه در آخرین لحللححظه<br />
هراسان از عواقبش، عقب نشیبىنبىی کرده است. به همھهممبنیبنن علت، فلسفه ی هگل نامطلوب، متناقض،<br />
سرهم بندی شده و نابمتبممام است. بر عهده ی <strong>مارکس</strong> و انگلس بود که با دقت فراوان کار را به ابجنبججام<br />
برسانند و فلسفه ی هگل را به نتاتحیتحج منطقی اش برسانند و در روند ابجنبججام این کار، آن را به کلی نفی کرده و<br />
چبریبرزی را جایگزینش کنند که از نظر کیفی برتر بود.<br />
هگل فلسفه ی سنبىتبىی را تا جابىیبىی که می توانست به پیش برد. برای پیش تر بردن آن، این فلسفه می بایست پا<br />
از مرزهای خود فراتر می گذاشت و طی این فرآیند خود را نفی می کرد. فلسفه می بایست از قلمرو مبهم<br />
گمانه زبىنبىی به جهان واقعی پدیده های مادی، مردان و زنان زنده، تارتحیتحخ واقعی و مبارزه بازمی گشت؛ جهابىنبىی<br />
که مدت ها بود از آن جدا شده بود.<br />
مشکل فوئرباخ و برخی هگلی های چپ مانند موزز هس١ این است که آبهنبهها صرفاً به هگل نه گفتند و تنها با<br />
نفی فلسفه ی هگل آن را انکار کردند. حرکت هس به سوی ماتریالیسم حرکبىتبىی جسورانه بود. مستلزم<br />
شجاعت بود، خصوصاً در بسبرتبرر مشخص اربجتبججاع متداول اروپابىیبىی و دولت سرکوبگر پروس. این الهللهھام بجببجخش<br />
<strong>مارکس</strong> و انگلس جوان بود. اما در بهنبههایت شکست خورد.<br />
یک دانه ی گندم را می توان با خرد کردن زیر پا نفی کرد. اما مفهوم دیالکتیک نفی صرفاً نابودی نیست:<br />
نابودی است و در عبنیبنن حال همھهممزمان حفظ هر آبجنبجچه که شایسته ی نگهداری است. نفی یک دانه ی گندم با<br />
رها شدن به حال خود و جوانه زدن نبریبرز امکان پذیر است.<br />
هگل خاطرنشان کرده بود که یک کلمه از زبان نوجوان هم معنای همھهممان کلمه از زبان سالمللممندی که عمری<br />
زندگی کرده و بجتبججربه ی فراوابىنبىی اندوخته نیست. فلسفه هم به همھهممبنیبنن ترتیب است. فلسفه در بازگشت به<br />
نقطه ی آغاز صرفاً یک مرحله ی پشت سر گذاشته را تکرار بمنبممی کند. با بازگشت به دوران نوزادی در<br />
کهنسالىللىی، کودکانه بمنبممی شود بلکه غبىنبىی از ٢٠٠٠ سال تارتحیتحخ و پیشرفت علم و فرهنگ، به یونان باستان و<br />
ایونیا بازمی گردد.<br />
این حرکت مکانیکیِ چرخی عظیم الحللحجثه و تکرار بىببىی معنای مراحل پیشبنیبنن همھهممانند فرآیند بىببىی پایان بجتبججدید<br />
حیات که در برخی ادیان شرفىقفىی بمنبممایان می شود نیست، بلکه نفیِ نفی است که بازگشت به مرحله ای پیشبنیبنن<br />
از رشد را مفروض می دارد، اما در سطحی شایسته و بالاتر. همھهممان است، و همھهممان نیست.<br />
٤١<br />
Moses Hess ١