تله تئاتر| آموزگاران
ااقتباس شیرین میرزانژاد از اثر محسن یلفانی اردیبهشت ۱۳۹۸
ااقتباس شیرین میرزانژاد
از اثر محسن یلفانی
اردیبهشت ۱۳۹۸
- No tags were found...
You also want an ePaper? Increase the reach of your titles
YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.
اقتباس شبریبررین مبریبررزانژاد بمنبممایشنامه <strong>آموزگاران</strong> از اثر مجممجحسن یلفابىنبىی<br />
بیتا خارج می شود.<br />
لیلی (سرش را با تاسف تکان می دهد، رو به ایرج): تو چرا هیچی بهببههش بمنبممی گی؟<br />
ایرج: من؟ چی بهببههش بگم؟ مگه چی شده؟<br />
لیلی: مگه بمنبممی گفبىتبىی شب ها تا بوق سگ می شیبننبنن و بجببجحث می کبننبنن و رادیو<br />
گوش می دن؟<br />
عمید: حالا برو همھهممه جا جار بزن. به تو چه؟ تو چرا دخالت می کبىنبىی؟<br />
لیلی: من دلمللمم برای این بنده خدا می سوزه. اول جووبىنبىی می بره کار دستش می ده.<br />
عمید: تو دلت برای خودت بسوزه. اون خیلی بیشبرتبرر از من و تو سرش می شه.<br />
لیلی: سمشسمما هر چقدر دلتون می خواد ازش طرفداری کنید. ولىللىی من اصلاً به اینجور<br />
آدما مشکوکم. تازه که چی؟ ا گه قرار بود این کارا به جابىیبىی برسه خیلی وقت<br />
پیش رسیده بود. اون وقت که اقلاً چهارتا آدم حسابىببىی هم توشون بود.<br />
عمید: تو می خوای همھهممه مثل خودت باشن و بمتبمموم فکر و ذکرشون اضافه کار و<br />
مزایا باشه.<br />
لیلی: از کجا می دوبىنبىی که طرف از این جور هوس ها نداره؟ خیال می کبىنبىی این<br />
سفرهابىیبىی که می ره برای چیه؟ یه وقت می بیبىنبىی با ابلاغ رئیس دببریبررستان یا حبىتبىی<br />
رئیس اداره برگشت. من حتم دارم به مجممجحض اینکه ناظم بوعلی عوض بشه اونو<br />
به جاش می ذارن.<br />
عمید: نبرتبررس، برای این جور پست ها آ گهی مزایده می دن و من مطمئنم که تو<br />
بالاترین قیمت ها رو پیشنهاد می کبىنبىی.<br />
ایرج: سمشسمما خیال دارین تا شب بشینبنیبنن اینجا و همھهممدیگه رو نوازش بدین؟ پاشبنیبنن<br />
بر بمیبمم ببریبررون یه گشبىتبىی بزنیم.<br />
عمید: من که باید برم درس بدم.<br />
لیلی: تو هنوز از درس خصوصی دست بر نداشته ای؟ بابا ولش کن. از چند تومن<br />
صرف نظر کن. به خدا حیفه آدم به خاطر چندرغاز در خونه ی مردمو بزنه.<br />
١٤