نمایش و ارزش: کار تئاتر در نقد اقتصاد سیاسی کارل مارکس
به قلم: مایکل شین بویل ۲۰۱۷ ترجمه: شیرین میرزانژاد خردادماه ۱۳۹۸
به قلم: مایکل شین بویل
۲۰۱۷
ترجمه: شیرین میرزانژاد
خردادماه ۱۳۹۸
You also want an ePaper? Increase the reach of your titles
YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.
گر<strong>و</strong>ه تئاتر ا گزیت ‐شبریبررین مبریبررزانژاد بمنبممایش <strong>و</strong> <strong>ارزش</strong> | <strong>کار</strong> تئاتر <strong>در</strong> <strong>نقد</strong> <strong>اقتصاد</strong> <strong>سیاسی</strong> <strong>کار</strong>ل <strong>مارکس</strong> مایکل شبنیبنن ب<strong>و</strong>یل<br />
است<strong>و</strong>ارت مارتبنیبننi معم<strong>و</strong>لاً <strong>در</strong> <strong>در</strong>جه ی ا<strong>و</strong>ل به جای ر<strong>و</strong>ش مشخص ت<strong>و</strong>لید هبرنبرر، بر ر<strong>و</strong>ی این امر بمتبممرکز<br />
داشته اند که چگ<strong>و</strong>نه جامعه ی سرمایه داری بر ر<strong>و</strong>ی م<strong>و</strong>ض<strong>و</strong>عات <strong>و</strong> <strong>ارزش</strong> های هبرنبرر <strong>و</strong> بازار <strong>در</strong> دسبرتبررس<br />
آن تاثبریبرر می گذارد <strong>و</strong> چگ<strong>و</strong>نه مصرف می ش<strong>و</strong>د. بیچ اظهار می کند که علبریبررغم بررسی های دقیق<br />
جامعه شناسی <strong>و</strong> فلسفی <strong>مارکس</strong>بریبرزم غر بىببىی بر جامعه ی سرمایه داری، غیاب بجتبجحلیل <strong>اقتصاد</strong>ی<br />
<strong>مارکس</strong>یسبىتبىی از هبرنبرر» بر جای خ<strong>و</strong>د بافىقفىی است» (ص٢١٧). (١٩) منظ<strong>و</strong>ر ا<strong>و</strong> از این مطلب این است که<br />
حبىتبىی اندیشه ی به ظاهر فرهنگی <strong>مارکس</strong>یسبىتبىی گرایش به این س<strong>و</strong> دارد که مناسبات <strong>اقتصاد</strong>ی <strong>کار</strong><br />
هبرنبرری با سرمایه را تصرتحیتحح نکند. ما با استدلال هابىیبىی که گ<strong>و</strong>اه بر «رابطه ی صمیمی میان هبرنبرر <strong>و</strong><br />
سرمایه داری» است آشنا هستیم، اما آبجنبجچه اغلب بررسی نشده بافىقفىی می ماند «تفا<strong>و</strong>ت میان شکل گبریبرری<br />
فرهنگی، اجتماعی <strong>و</strong> <strong>سیاسی</strong> هبرنبرر ت<strong>و</strong>سط سرمایه داری از یک س<strong>و</strong>، <strong>و</strong> از س<strong>و</strong>ی دیگر شکل گبریبرری<br />
<strong>اقتصاد</strong>ی آن» (ص ١). به بیان دیگر: بسیاری از آبجنبجچه به عن<strong>و</strong>ان بجتبجحلیل فرهنگی <strong>مارکس</strong>یسبىتبىی<br />
پذیرفته می ش<strong>و</strong>د، تاثبریبرر جامعه ی سرمایه داری بر هبرنبرر را از ت<strong>و</strong>لید بالق<strong>و</strong>ه ی هبرنبرر به عن<strong>و</strong>ان کالای<br />
سرمایه داری جدا بمنبممی سازد. ا گر چنان که بیچ تا کید می <strong>و</strong>رزد <strong>مارکس</strong>بریبرزم ارت<strong>و</strong>دکس کائ<strong>و</strong>تسکی<br />
«بسیار <strong>در</strong>باره ی <strong>اقتصاد</strong> <strong>و</strong> اندک <strong>در</strong>باره ی هبرنبرر گفته است»، پس «<strong>مارکس</strong>بریبرزم غر بىببىی بسیار <strong>در</strong>باره ی<br />
هبرنبرر <strong>و</strong> زیبابىیبىی شناسی گفته است <strong>و</strong> عملاً هیچ از <strong>اقتصاد</strong> نگفته است» (٢١٣). بنابراین آبجنبجچه م<strong>و</strong>رد نیاز<br />
است، بجتبجحلیلی <strong>اقتصاد</strong>ی است از این که چگ<strong>و</strong>نه «هبرنبرر با ر<strong>و</strong>ش ت<strong>و</strong>لید سرمایه داری مشابهببههت<br />
دارد» (ص ۵). همھهممبنیبنن امر <strong>در</strong>باره ی تئاتر <strong>و</strong> بمنبممایش نبریبرز صادق است.<br />
«هبرنبرر <strong>و</strong> <strong>ارزش</strong>» بر خلاف ر<strong>و</strong>ال معم<strong>و</strong>لِ اغلب تفسبریبررهای هبرنبرری تصرتحیتحح می کند که ت<strong>و</strong>لید هبرنبرری <strong>در</strong><br />
مناسبات اجتماعی سرمایه نگنجیده <strong>و</strong> «از لحللححاظ <strong>اقتصاد</strong>ی استثنابىیبىی» بر شی<strong>و</strong>ه ی سرمایه داری است<br />
(٢٠). با <strong>و</strong>ج<strong>و</strong>د این که هبرنبرر یقیناً می ت<strong>و</strong>اند به کالا دگردیسی کند <strong>و</strong> عملکرد آن <strong>در</strong> بازار همھهممچ<strong>و</strong>ن کالا<br />
باشد، اما یک کالای سرمایه داری چ<strong>و</strong>ن هر کالای دیگر نیست، زیرا به ط<strong>و</strong>ر معم<strong>و</strong>ل به شی<strong>و</strong>ه ی<br />
سرمایه داری ت<strong>و</strong>لید بمنبممی ش<strong>و</strong>د. مناسبات اجتماعی ای که هبرنبررمند بجتبجحت آن <strong>کار</strong> می کند ‐دست کم<br />
هنگامی که هبرنبرر ت<strong>و</strong>لید می کند‐ معم<strong>و</strong>لاً جدا از مناسبابىتبىی است که فرآیند ت<strong>و</strong>لید سرمایه داری ت<strong>و</strong>صیف<br />
شده ت<strong>و</strong>سط <strong>مارکس</strong> تعیبنیبنن می بمنبمماید. هبرنبررمندان بابت فعالیت ت<strong>و</strong>لیدی ای که اجرا می کنند مزد<br />
بمنبممی گبریبررند، بلکه معم<strong>و</strong>لاً مجممجحص<strong>و</strong>ل شان را یا خ<strong>و</strong>د می فر<strong>و</strong>شند <strong>و</strong> یا از طریق کسی که از طرف شان عمل<br />
می کند. به علا<strong>و</strong>ه، <strong>و</strong>قبىتبىی هبرنبررمندان هبرنبرر ت<strong>و</strong>لید می کنند، معم<strong>و</strong>لاً از <strong>کار</strong>گران بهببههره کشی بمنبممی کنند،<br />
دست کم نه به خاطر ابجیبججاد <strong>ارزش</strong> اضافىففىی. هبرنبررمندان به معنای <strong>و</strong>اقعی کلمه نه جایگاه <strong>کار</strong> را دارند <strong>و</strong><br />
نه سرمایه. مجممجحص<strong>و</strong>ل آبهنبهها یک کالای استاندارد نیست، چرا که قیمت تعیبنیبنن شده برای آن به ن<strong>در</strong>ت با<br />
چبریبرزی مثل زمان مت<strong>و</strong>سط <strong>کار</strong> اجتماعی لازم مطابقت می کند. با این حال، چشم انداز استثنابىیبىی<br />
ب<strong>و</strong>دن هبرنبرر چندان مایه ی خ<strong>و</strong>شحالىللىی نیست، <strong>و</strong> بیچ ت<strong>و</strong>ضیح می دهد که ر<strong>و</strong>ی هم رفته منجر به<br />
١٠<br />
Stewart Martin i