نمایش و ارزش: کار تئاتر در نقد اقتصاد سیاسی کارل مارکس
به قلم: مایکل شین بویل ۲۰۱۷ ترجمه: شیرین میرزانژاد خردادماه ۱۳۹۸
به قلم: مایکل شین بویل
۲۰۱۷
ترجمه: شیرین میرزانژاد
خردادماه ۱۳۹۸
Create successful ePaper yourself
Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.
گر<strong>و</strong>ه تئاتر ا گزیت ‐شبریبررین مبریبررزانژاد بمنبممایش <strong>و</strong> <strong>ارزش</strong> | <strong>کار</strong> تئاتر <strong>در</strong> <strong>نقد</strong> <strong>اقتصاد</strong> <strong>سیاسی</strong> <strong>کار</strong>ل <strong>مارکس</strong> مایکل شبنیبنن ب<strong>و</strong>یل<br />
«استدلالىللىی <strong>اقتصاد</strong>ی برای ات<strong>و</strong>ن<strong>و</strong>می هبرنبرر» بمنبممی ش<strong>و</strong>د (٢٧). چنان که اندیشه ی <strong>مارکس</strong>بریبرزم غر بىببىی ثابت<br />
کرده است، <strong>و</strong>قبىتبىی <strong>کار</strong> هبرنبرری <strong>در</strong> ت<strong>و</strong>لید سرمایه داری بمنبممی گنجد هبرنبرر <strong>و</strong> هبرنبررمند چندان آزاد از<br />
فراز<strong>و</strong>نشیب ها <strong>و</strong> دگرگ<strong>و</strong>بىنبىی های جامعه ی سرمایه داری نیستند.<br />
ر<strong>و</strong>ش بیچ برای تئاتر <strong>و</strong> بمنبممایش تا حدی س<strong>و</strong>دمند است که بر نیاز به بررسی شی<strong>و</strong>ه ی ت<strong>و</strong>لید هبرنبرر <strong>و</strong><br />
مناسبات اجتماعی مرب<strong>و</strong>طه تا کید می کند، نه مجممجحت<strong>و</strong>ای هر مثال مشخص <strong>کار</strong> هبرنبرری. صرف نظر از<br />
س<strong>و</strong>دمندی این پژ<strong>و</strong>هش، نتاتحیتحج <strong>و</strong>اقعی ای که «هبرنبرر <strong>و</strong> <strong>ارزش</strong>» به آن دست می یابد بمنبممی ت<strong>و</strong>اند فرض ش<strong>و</strong>د<br />
که برای تئاتر هم صادق است، زیرا چنان که سارا بر<strong>و</strong>لتi اشاره می کند، برداشت بیچ «به ط<strong>و</strong>ر<br />
دقیق تنها می ت<strong>و</strong>اند بر آثار غبریبررقابل تکثبریبرر هبرنبررهای زیبا صدق کند.» (٢٠) خ<strong>و</strong>د بیچ نبریبرز به این امر<br />
اذعان می کند <strong>و</strong> حبىتبىی مدعی است تصرتحیتحح رشته ای (تقریباً منحصراً بر ر<strong>و</strong>ی هبرنبررهای بجتبججسمی <strong>و</strong><br />
مجممججسمه سازی بمتبممرکز دارد) از نظر ر<strong>و</strong>ش شناسی فرض مقدم ضر<strong>و</strong>ری است:<br />
«تنها یک <strong>اقتصاد</strong> هبرنبرر <strong>و</strong>ج<strong>و</strong>د ندارد. از آبجنبججا که هبرنبررها از نظر <strong>اقتصاد</strong>ی یکپارچه نیستند، بجتبجحلیل<br />
<strong>اقتصاد</strong>ی یک بجببجخش بمنبممی ت<strong>و</strong>اند نیابت بجتبجحلیل <strong>اقتصاد</strong>ی دیگری را بر عهده داشته باشد. رشته های<br />
مجممجختلف هبرنبرری، از جمججممله تئاتر، ادبیات <strong>و</strong> هبرنبررهای بجتبججسمی شی<strong>و</strong>ه های ت<strong>و</strong>لید، ت<strong>و</strong>زیع <strong>و</strong> مصرف گ<strong>و</strong>نا گ<strong>و</strong>بىنبىی<br />
دارند.» (٢٣)<br />
دلایل مجممجحکمی برای تردید <strong>در</strong> استثنابىیبىی ب<strong>و</strong>دن <strong>اقتصاد</strong> تئاتر <strong>و</strong>ج<strong>و</strong>د دارد؛ چنان که اشاره کردم،<br />
تئاتر به ط<strong>و</strong>ر گسبرتبررده به عن<strong>و</strong>ان مجممجحل <strong>کار</strong>ِ مزدی شناخته شده است، <strong>و</strong> تشخیص <strong>و</strong>یژگی کالابىیبىی <strong>کار</strong><br />
تئاتری علبریبررغم مبریبررابىیبىی مشه<strong>و</strong>رش <strong>کار</strong> دش<strong>و</strong>اری نیست. اما مق<strong>و</strong>لابىتبىی چ<strong>و</strong>ن <strong>کار</strong> مزدی <strong>و</strong> کالا به تنهابىیبىی<br />
منجر به فرآیند ت<strong>و</strong>لید سرمایه داری بمنبممی ش<strong>و</strong>ند. آبجنبجچه باید معبنیبنن ش<strong>و</strong>د شرایطی است که بجتبجحت آن <strong>کار</strong><br />
بمنبممایش <strong>در</strong> فرم اجتماعی کالای سرمایه داری مجممججسم می ش<strong>و</strong>د.<br />
<strong>در</strong> بررسی «هبرنبرر <strong>و</strong> <strong>ارزش</strong>»، جسبرپبرر برنزii <strong>و</strong> دنیل اسپالدینگiii تئاتر را به عن<strong>و</strong>ان «م<strong>و</strong>رد مرزی» <strong>در</strong><br />
شباهتش با ت<strong>و</strong>لید سرمایه داری متمایز می کنند. آبهنبهها اظهار می کنند که تئاتر شباهت کمبرتبرری به هبرنبرر<br />
بجتبججسمی نسبت به صنعت چاپ دارد، «که <strong>در</strong> آن تشکیلات ممممممکن است <strong>در</strong> راستای خط<strong>و</strong>ط<br />
سرمایه داری یا غبریبررسرمایه داری سازمان یابند.» (٢١) برنز <strong>و</strong> اسپالدینگ این نکته را به ص<strong>و</strong>رت<br />
گذرا خاطرنشان می کنند، اما این اشاره به ط<strong>و</strong>ر کلی صحیح به نظر می رسد که «تئاتر» متشکل از<br />
یک شی<strong>و</strong>ه ی ت<strong>و</strong>لیدی <strong>و</strong>احد نیست. قطعاً ان<strong>و</strong>اع بسیاری از تئاتر <strong>و</strong>ج<strong>و</strong>د دارد، اما آبجنبجچه باید نشان داده<br />
ش<strong>و</strong>د این است که چگ<strong>و</strong>نه <strong>و</strong> چه زمابىنبىی بمنبممایش <strong>در</strong> راستای خط<strong>و</strong>ط سرمایه داری سازمان می یابد. این<br />
که چنبنیبنن م<strong>و</strong>قعیبىتبىی برای بمنبممایش <strong>و</strong>ج<strong>و</strong>د دارد قبلاً ت<strong>و</strong>سط <strong>مارکس</strong> خاطرنشان شده است، مسئله ای که<br />
Sarah Brouillette i<br />
Jasper Bernes ii<br />
١١<br />
Daniel Spaulding iii