16.01.2020 Views

تاریخ سرخ: رُزا لوکزامبورگ

نوشته: شیرین میرزانژاد فیلمنامه مستند دی ماه ۱۳۹۸

نوشته: شیرین میرزانژاد
فیلمنامه مستند
دی ماه ۱۳۹۸

SHOW MORE
SHOW LESS

You also want an ePaper? Increase the reach of your titles

YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.

رُزا لوکزامبورگ

تاریخ سرخ شیرین میرزانژاد

Copyright © 2019 Khameneh Multimedia All rights reserved.


گروه تئاتر ا گزیت ‏‐شبریبررین مبریبررزانژاد رُزا لوکزامبورگ تارتحیتحخ سرخ

تاریخ سرخ

رُزا لوکزامبورگ

شیرین میرزانژاد

فیلمنامه مستند

دی ماه ١٣٩٨

٢


گروه تئاتر ا گزیت ‏‐شبریبررین مبریبررزانژاد رُزا لوکزامبورگ تارتحیتحخ سرخ

تقدبمیبمم به جانباختگان راه آزادی

سپاسگزارم از خابمنبمم نسبرتبررن موسوی و آقای ا کبرببرر معصوم بیگی به خاطر راهنمابىیبىی و کمک ‏بىببىی دریغ شان که

منابع مورد استفاده ی این اثر را در اختیارم گذاشتند.‏

شبریبررین مبریبررزانژاد

٣


گروه تئاتر ا گزیت ‏‐شبریبررین مبریبررزانژاد رُزا لوکزامبورگ تارتحیتحخ سرخ

رزا ‏(بجببجخش های این نامه را بازیگران ‏مجممجختلف می خوانند و هر کدام بر روی دیگری اورلپ می شود):‏

از نامه به کلارا زتکبنیبنن ١

برلبنیبنن

١١ ژانویه ١٩١٩

کلارای عزیز

امروز بالاخره نامه ی طولابىنبىی ات را دریافت کردم و بالاخره توانستم ‏بجببجخوابمنبمم و عجیب تر اینکه توانستم

جواب بدهم.‏ زندگی ای که من ‏‐همھهممگی ما‐‏ هفته هاست دار ‏بمیبمم غبریبررقابل وصف است؛ آشوب،‏ جابجببججابىیبىی

مدام آپاربمتبممان ها،‏ اخبار مداوم ‏بجببجحران ها آمیخته با کار سخت،‏ کنفرانس ها و غبریبرره و غبریبرره.‏ به معنای واقعی

کلمه فرصت نکردم که برایت بنویسم!‏ آپاربمتبممابمنبمم را هر از گاهی شب ها برای یکی دو ساعت می بینم.‏

شاید امروز این نامه را ‏بمتبممام کنم.‏ فقط ‏بمنبممی دابمنبمم از کجا شروع کنم.‏ خیلی چبریبرزها هست که برایت

بگو ‏بمیبمم…‏

‏…جنبش ما در ‏مجممججموع به خو ‏بىببىی در سرتاسر رایش پیش می رود.‏ جدابىیبىی از حزب سوسیال دموکرات

مستقل ‏(یو.اس.بىپبىی.دی)‏ به دلایل سیاسی اجتناب ناپذیر بود.‏ گرچه مردم هنوز ‏همھهممان طور هستند،‏

وضعیت به کلی تغیبریبرر کرده.‏ ‏بجببجحران های حاد سیاسی که هر دو هفته یکبار اینجا شاهدش هستیم مانع کار

سیستماتیک آموزش می شود،‏ اما در عبنیبنن حال مدرسه ای عالىللىی برای آموزش توده هاست.‏ در ‏بهنبههایت تارتحیتحخ

را باید ‏همھهممان طور که پیش می آید پذیرفت.‏ در حال حاضر نبرببرردها در برلبنیبنن ادامه دارد.‏ بسیاری از پسران

شجاع ما در عملیات کشته شدند.‏ مایر‎٢‎ ، لدبور‎٣‎ و ‏(احتمالاً‏ متاسفانه)‏ لئو‎٤‎ بازداشت شده اند.‏

هزاران بار تو را در آغوش می کشم

راوی:‏

رزا لوکزامبورگ چهار روز پس از نوشبنتبنن این نامه در تارتحیتحخ ١۵ ژانویه ١٩١٩ به ‏همھهممراه کارل لیبکنشت

دستگبریبرر شد.‏ این دستگبریبرری نقطه ی پایابىنبىی بود بر عمر کوتاه اما پرتلاطم رزا،‏ که ‏بجببجخش عمده ی آن به

فعالیت های سیاسی و پیگرد قضابىیبىی به خاطر آن گذشت.‏ رزا را می توان ‏بمنبمماینده ی اقلیت ها دانست:‏ ‏بهیبههودی

Clara Zetkin ١

Ernst Meyer ٢

Ledebour ٣

٤

Leo Jogiches ٤


گروه تئاتر ا گزیت ‏‐شبریبررین مبریبررزانژاد رُزا لوکزامبورگ تارتحیتحخ سرخ

بود،‏ ا گرچه هرگز مذهبىببىی نبود:‏ اهل ‏لهللهھستان بود و او را به عنوان ‏«لهللهھستابىنبىی»‏ می شناختند،‏ ا گرچه تابعیت

آلمللممابىنبىی گرفت و خود انبرتبررناسیونالیست بود؛ هرگز ازدواج نکرد،‏ ا گرچه آشکارا روابط آزاد داشت؛ و مهم تر

از ‏همھهممه زبىنبىی بود ‏بجتبجحصیل کرده که به یکی از مهم ترین رهبرببرران جنبش جهابىنبىی پرولبرتبرری تبدیل شد.‏

‏*می خواهم بار ‏بمتبممام رتحنتحج ها و ‏بمتبممام اشک های پنهان و تلخ را بر وجدان ثروبمتبممندان بگذارم.‏

‏‐از یادداشت های دوران مدرسه

رزا:‏

از نامه به سونیا لیبکنشت ١

ورونکه ٢

٢ می ١٩١٧

‏…می دابىنبىی،‏ گاهی به نظرم می رسد که واقعاً‏ به هیچ وجه انسان نیستم،‏ بلکه پرنده یا جانوری هستم در

قالب انسان.‏ از درون،‏ احساس می کنم در یک باغ مثل ‏همھهممیبىنبىی که اینجا هست،‏ و زیادتر از آن در ‏جمچجممبرنبرزار،‏

وقبىتبىی که زنبورها میان علف ها ‏همھهممهمه می کنند،‏ بیشبرتبرر حال و هوای خانه را دارم،‏ تا وقبىتبىی که در کنگره ی

حزب هستم.‏ مطمئناً‏ این را به تو می توابمنبمم بگو ‏بمیبمم چون فوراً‏ به من شک ‏بجنبجخواهی کرد که به سوسیالبریبرزم

خیانت می کنم!‏ می دابىنبىی که علبریبررغم ‏بمتبممام این ها،‏ واقعاً‏ امیدوارم که در حال ابجنبججام وظیفه ام ‏بمببممبریبررم،‏ در

جنگی خیابابىنبىی،‏ یا در زندان.‏

اما اعماق وجود من بیشبرتبرر به چرخ ریسک ها‎٣‎ تعلق دارد تا ‏«رفقا»…‏

راوی:‏

رزا در سال ١٨٧١ در شهر زامُشچ‎٤‎ در ‏لهللهھستان به دنیا آمد.‏ ‏لهللهھستان در آن زمان میان امبرپبرراتوری های

روسیه،‏ آلمللممان و اتریش‐هنگری تقسیم شده بود و رزا در ‏بجببجخشی متولد شد و رشد کرد که ‏بجتبجحت سلطه ی

روسیه بود.‏ پدر رزا که تاجری ‏بهیبههودی بود و عقاید لیبرببررال داشت،‏ فضای آن شهر کوچک را خفقان آور

می دید و دو سال بعد از تولد رزا،‏ به ‏همھهممراه خانواده اش به ورشو نقل مکان کرد.‏ آبهنبهها در خانه به زبان های

آلمللممابىنبىی و ‏لهللهھستابىنبىی صحبت می کردند و رزا بعداً‏ زبان روسی را هم آموخت.‏ تزار روس در آن دوران

سیاست های سرکوب گرانه ای را علیه اقلیت ها اعمال می کرد.‏ از ‏جمججممله ی این سیاست ها ‏بجتبجحمیل زبان و

Sonja Liebknecht ١

Wronke ٢

٣ نوعی پرنده

٥

Zamość ٤


گروه تئاتر ا گزیت ‏‐شبریبررین مبریبررزانژاد رُزا لوکزامبورگ تارتحیتحخ سرخ

مدارس روسی در مناطقی از امبرپبرراتوری روسیه بود که سا کنانش ‏لهللهھستابىنبىی،‏ آلمللممابىنبىی یا فنلاندی بودند.‏ ‏بهیبههودیان

هم به خاطر سیاست های ضدبهیبههود روسیه ی تزاری ‏بجتبجحت فشار بودند.‏ رزا در ‏همھهممان سال های ابتدابىیبىی

زندگی اش دچار نقص در ناحیه ی لگن شد و این نقص تا پایان عمرش بافىقفىی ماند.‏ با ‏همھهممه ی این ‏مجممجحدودیت ها

رزا موفق شد در سبریبرزده سالگی وارد مدرسه ای دخبرتبررانه شود که ‏لهللهھستابىنبىی ها را به ندرت در آن

می پذیرفتند و پذیرش دخبرتبرران ‏بهیبههودی از آن هم نادرتر بود.‏ در ‏همھهممان سال ها بود که رزا برای ‏بجنبجخستبنیبنن بار

وارد فعالیت سیاسی شد و دیدگاه سوسیالیسبىتبىی پیدا کرد.‏ او با مارچبنیبنن کاسبرپبررسا ک‎١‎ ، انقلابىببىی سوسیالیست

‏لهللهھستابىنبىی آشنا شد و به حزب پرولتاریا پیوست.‏ چبریبرزی نگذشت که این حزب ‏بجتبجحت نظارت و آزار پلیس قرار

گرفت.‏ به دنبال تلاش اعضا برای سازماندهی اعتصاب عمومی،‏ تعدادی از رهبرببرران شان دستگبریبرر و اعدام

شدند و حزب نبریبرز منحل شد.‏ اما رزا و دیگر اعضاء بافىقفىی مانده به برگزاری جلسات شان در خفا ادامه

دادند.‏ رزا در سال ١٨٨٧ دوره ی دببریبررستان را با ‏بمنبممرات عالىللىی به پایان رساند اما به خاطر ‏«رفتار

خصومت آمبریبرز نسبت به مقامات»‏ از مدال طلا ‏مجممجحروم شد.‏

از نامه به لئو یوگیش ٢

برلبنیبنن

٣ دسامبرببرر ١٨٩٨

دیروز پیش مرینگ بودم و با این باور تاسف بار به خانه برگشتم که چاره ای ندارم جز اینکه بنشینم و

‏«اثری بزرگ»‏ را بنویسم.‏ مرینگ‎٣‎ هم درست مثل کائوتسکی‎٤‎ بلافاصله پرسید:«داری اثر مهمی

می نویسی؟»‏ و آنقدر جدی بود که احساس کردم فقط باید دست به کارش شوم.‏ کاریش ‏بمنبممی شود کرد‐‏

ظاهراً‏ من ‏سمشسممایل کسی را دارم که باید ‏«اثری بزرگ»‏ بنویسد ، و من چاره ای ندارم جز اینکه انتظار

عمومی را برآورده سازم.‏ ‏(شاید تو بتوابىنبىی به من بگو ‏بىیبىی که این اثر بزرگ را درباره ی چه باید بنویسم.)…‏

راوی:‏

شاید از رزا لوکزامبورگ جز این هم انتظار ‏بمنبممی رفت.‏ رزا در سال ‎١٨٨٩‎برای فرار از تعقیب پلیس،‏ به

کمک کاسبرپبررسا ک به شهر زورتحیتحخ در سوییس گربجیبجخت که در آن زمان مقصد بسیاری از تبعیدی ها و

مهاجران سیاسی اروپای شرفىقفىی بود.‏ در ‏همھهممان سال وارد دانشگاه زورتحیتحخ شد و به ‏بجتبجحصیل در فلسفه،‏ حقوق

Marcin Kasprzak ١

Leo Jogisches ٢

Franz Mehring ٣

٦

Karl Kautsky ٤


گروه تئاتر ا گزیت ‏‐شبریبررین مبریبررزانژاد رُزا لوکزامبورگ تارتحیتحخ سرخ

و اقتصاد سیاسی پرداخت.‏ او یکی از معدود زنابىنبىی بود که در آن دوران از آن دانشگاه مدرک دکبرتبررا

دریافت می کرد.‏ در سال ١٨٩٧ از رساله ی دکبرتبرری خود با عنوان ‏«توسعه صنعبىتبىی ‏لهللهھستان»‏ دفاع کرد و

سال بعد این رساله در قالب یک کتاب منتشر شد.‏ رزا در ‏همھهممان سال ها برای ‏بجنبجخستبنیبنن بار شروع به

مطالعه ی آثار آدام اسمسسممیت و کارل مارکس کرد و با پاول ا کسلرد‎١‎ ، گئورگی پلخانف‎٢‎ و الکساندرا

کولونتای‎٣‎ ارتباط نزدیکی پیدا کرد.‏ او در بدو ورود به زورتحیتحخ با لئو یوگیش آشنا شد،‏ سوسیالیست روس

جوابىنبىی که سال ها با هم رابطه ای عاشقانه داشتند و تا پایان عمر رفیق و هم رزم بافىقفىی ماندند.‏

*

من در ‏بمتبممام جهان حال و هوای خانه را دارم،‏ هر جا که ابرها باشند و پرندگان و

اشک های انسان.‏

‏‐از نامه به ماتیلده وورم،‏ ١٩١٧

از نامه به دببریبرران نو ‏بىیبىی سایت ٤

زورتحیتحخ

۵ مارس ١٨٩۶

به دببریبرران نو ‏بىیبىی سایت:‏

من مقاله ای را هم درباره ی جریان های ناسیونالیسبىتبىی در جنبش سوسیالیست ‏لهللهھستان می فرستم.‏ موضوع

‏‐چنان که امیدوارم خودتان از مقاله دریابید‐‏ قطعاً‏ به جاست.‏ تغیبریبرر در موضع سوسیالیست های

‏لهللهھستابىنبىی در آلمللممان و اتریش،‏ که پیش از این شروع شده بود،‏ به نظر من می تواند به انشعاب حزب گالیتسیا

از حزب سوسیال دموکرات اتریش منجر شود…‏

‏…بمتبممام جنبش ناسیونالیسبىتبىی که در میان سوسیالیست های ‏لهللهھستان در حال وقوع است،‏ تلاش می کند که

به خود ظاهری مارکسیسبىتبىی بدهد،‏ عمدتاً‏ از طریق جلب وا کنش های ‏همھهممدلانه ی حزب سوسیال دموکرات

آلمللممان.‏ از سوی دیگر،‏ سوسیالیست های ‏لهللهھستان به دنبال جلب ‏همھهممدلىللىی دیگر سوسیالیست های اروپای غر ‏بىببىی

هم هستند…‏

‏…ا گر تصمیم گرفتید که این مقاله را چاپ کنید،‏ هر چه زودتر چاپ شود ارزش عملی بیشبرتبرری خواهد

داشت…‏

Pavel Axelrod ١

George Plekhanov ٢

Alexandra Kollontai ٣

٧

Neue Zeit ٤


گروه تئاتر ا گزیت ‏‐شبریبررین مبریبررزانژاد رُزا لوکزامبورگ تارتحیتحخ سرخ

راوی:‏

در سال ‎١٨٩٣‎به ‏همھهممراه یوگیش و چند تن دیگر از ‏جمججممله یولیوس کارسکی‎١‎ و فلیکس درژینسکی‎٢‎ ‏(که

بعدها رئیس چکا یا ‏همھهممان پلیس امنیت بلشویک ها شد)،‏ در ‏مجممجخالفت با گرایشات ناسیونالیسبىتبىی روزافزون

حزب سوسیالیست ‏لهللهھستان،‏ حزب سوسیال دموکرات ‏لهللهھستان را تاسیس کردند که بعداً‏ با ادغام در حزب

کمونیست کارگری ‏لهللهھستان،‏ به حزب ‏«سوسیال دموکرات پادشاهی ‏لهللهھستان و لیتوابىنبىی»‏ تغیبریبرر نام داد.‏ در

ادامه نبریبرز نشریه ی ‏«اسبرپبرراوا روبوتنیچا»‏‎٣‎ ‏(راه کارگر)‏ را تاسیس کردند.‏ رزا بر این باور بود که ‏لهللهھستان

مستقل تنها از طریق انقلاب سوسیالیسبىتبىی در آلمللممان،‏ اتریش‐هنگری و روسیه می تواند وجود داشته

باشد.‏ او به طور مطلق با خود ‏مجممجختاری و حق تعیبنیبنن سرنوشت ملت ها ‏مجممجخالف نبود.‏ در واقع درباره ی

مسئله ی جنبش ملی اسلاوهای جنوب علیه سلطه ی ترک ها آرابىیبىی کاملاً‏ متفاوت داشت.‏ او ‏بجتبجحلیل می کرد

که رهابىیبىی ملت های بالکان که زیر سلطه ی ترک ها هستند وضعیت ملت های اتریش‐هنگری را هم به هم

می زنند و معتقد بود که رهابىیبىی بالکان از یوغ ترک ها نفوذ تزاریسم را شدت ‏بمنبممی ‏بجببجخشد،‏ بلکه آن را تضعیف

می کند.‏ اما درباره ی ‏لهللهھستان تا کید می کرد که مبارزه می بایست علیه سرمایه داری باشد و نه صرفاً‏

استقلال ‏لهللهھستان.‏ به عقیده ی او در سرمایه داری شعار استقلال ملی ارزش ترفىقفىی خواهانه نداشت و

نبریبرروهای داخلی ملت ‏لهللهھستان ‏بمنبممی توانست آن را متحقق کند؛ تنها دخالت این یا آن نبریبرروی امبرپبرریالیسبىتبىی

می توانست به آن دامن بزند.‏ او استدلال می کرد که شعار استقلال ملی دیگر در سوسیالبریبرزم جابىیبىی ندارد

زیرا دیگر ستم ملی وجود ‏بجنبجخواهد داشت و وحدت ببنیبنن المللممللی نوع بشر به ‏بجتبجحقق خواهد پیوست.‏

رزا:‏

از نامه به ماتیلد وورم

١۶ فوریه ١٩١٧

ورونکه

با این موضوع ‏«رتحنتحج ویژه ی ‏بهیبههودیان»‏ چه کار داری؟ قربانیان بیچاره ی مزارع کائوچوی پوتومایو و

سیاه پوستان در آفریقا که اروپابىیبىی ها با جنازه هایشان بازی می کنند هم به ‏همھهممان اندازه به من نزدیک

هستند.‏ یادت می آید که درباره ی کار ستاد کل ارتش،‏ درباره ی کمپبنیبنن ژنرال تروتا در صحرای کالاهاری

چه نوشته اند:«و مرگ از ‏مجممجحتضران به لرزه درمی آید،‏ از فریادهای دیوانه وار کسابىنبىی که از تشنگی به

جنون کشانده شده اند که در سکوت شکوهمھهممند ابدیت ‏مجممجحو می شد.»‏ آه،‏ آن ‏«سکوت شکوهمھهممند ابدیت»،‏

که در آن بسیار فریادهای رتحنتحج،‏ ناشنیده ‏مجممجحو شده اند،‏ آبهنبهها چنان قوی در دروبمنبمم طنبنیبنن می اندازند که در

Julian Marchlewski یا Julius Karski ١

Felix Dzerzhinsky ٢

٨

Sprawa Robotnicza ٣


گروه تئاتر ا گزیت ‏‐شبریبررین مبریبررزانژاد رُزا لوکزامبورگ تارتحیتحخ سرخ

قلبم هیچ جای ویژه ای برای گتو ندارم.‏ من در ‏بمتبممام جهان حال و هوای خانه را دارم،‏ هر جا که ابرها

باشند و پرندگان و اشک های انسان.‏

‏*هیچ گیاه داروبىیبىی ‏بمنبممی تواند در خا ک جامعه ی سرمایه داری بروید که بتواند به درمان

هرج ومرج سرمایه داری کمک کند.‏

‏‐رزا لوکزامبورگ

سخبرنبررابىنبىی در کنگره ی اشتوتگارت،‏ ١٨٩٨

از نامه به لئو یوگیش

برلبنیبنن

١ مه ١٨٩٩

‏…این توصیه ات که ‏«سعی کنم به هر قیمبىتبىی سخبرنبررابىنبىی کنم»‏ واقعاً‏ ‏بجببجچگانه است.‏ برابمیبمم حبریبررت آور است که

‏همھهممچنان به دادن چنبنیبنن توصیه های نامناسبىببىی ادامه می دهی،‏ آن هم درباره ی موضوع به این مهمی.‏ تو جداً‏

فکر می کبىنبىی برای کسی که فقط یک سال در جنبش بوده،‏ که حضورش تنها از طریق چند مقاله ی هرچند

عالىللىی تثبیت شده،‏ کوچک ترین شانسی هست که سخبرنبررابىنبىی را به او بسپارند؟ کسی که از این طایفه نیست،‏

که از ‏جمحجممایت هیچ کس جز خودش ‏بهببههره ‏بمنبممی برد؟ کسی که نه تنها دسمشسممنانش از او می ترسند،‏ بلکه حبىتبىی

متحدانش هم ته دلشان از او هراس دارند؟ کسی که این حس را به آبهنبهها می دهد که شاید ‏بهببههبرتبرر باشد تا

موقعی که می شود او را از مسبریبررش منحرف کنند،‏ چرا که ‏ممممممکن است به سرعت از آبهنبهها پیشی بگبریبررد؟

این ها را ‏بمنبممی فهمی؟ یافبنتبنن فرصت سخبرنبررابىنبىی بدون رضایت آبهنبهها ‏مجممجحال است،‏ چون روشن است که آبهنبهها هستند

که از پشت صحنه کنبرتبررل اوضاع را در دست دارند.‏

اما من به ‏بمتبممام این ها با خونسردی ‏بمتبممام فکر می کنم؛ پیشاپیش می دانستم اوضاع این طور پیش می رود،‏

و این را هم می دابمنبمم که ظرف یکی دو سال هیچ توطئه،‏ ترس یا حسادبىتبىی مانعم ‏بجنبجخواهد شد که به یکی

از جایگاه های ‏بجنبجخستبنیبنن حزب دست پیدا کنم…‏

راوی:‏

با وجود اینکه رزا در ‏بمتبممام زندگی اش ‏همھهممواره عمیقاً‏ درگبریبرر مبارزه برای سوسیالبریبرزم در قلمرو امبرپبرراتوری

روسیه بود،‏ اما پس از به پایان رساندن دوره ی دانشگاه تصمیم داشت به آلمللممان برود تا در دل مبارزات

جنبش جهابىنبىی کارگری باشد و به عضویت حزب بزرگ و سازمان یافته ی سوسیال دموکرات آلمللممان درآید.‏

در این راستا ابتدا می بایست تابعیت آلمللممان را کسب می کرد.‏ به ‏همھهممبنیبنن منظور با گوستاو لوبک‎١‎ ازدواجی

٩

Gulstav Lubeck ١


گروه تئاتر ا گزیت ‏‐شبریبررین مبریبررزانژاد رُزا لوکزامبورگ تارتحیتحخ سرخ

صوری ترتیب داد و راهی آلمللممان شد.‏ او برای نشریه ی ‏«دی نو ‏بىیبىی سایت»‏ می نوشت که مهم ترین نشریه ی

تئوریک مارکسبریبرزم در آن زمان بود و کم کم تبدیل به یکی از نویسندگان اصلی آن شد.‏ رزا دیدگاه ها و

نقدهای مستقلی داشت و شخصیت افراد نظرات او را ‏بجتبجحت تاثبریبرر قرار ‏بمنبممی داد.‏ او برای نشریات سوسیالیسبىتبىی

دیگر هم می نوشت و یا سردببریبرری آبهنبهها را بر عهده می گرفت.‏ رزا خیلی زود تبدیل به یکی از رهبرببرران

بانفوذ،‏ ‏مجممجحبوب و مورد احبرتبررام جنبش سوسیالبریبرزم جهابىنبىی تبدیل شد.‏

‏*برای یک جنبش انقلابىببىی،‏ حرکت نکردن به جلو یعبىنبىی عقب نشیبىنبىی.‏ تنها یک راه برای ما

هست که با اپورتونبریبرزم به طور رادیکال مبارزه کنیم:‏ خودمان باید به جلو حرکت کنیم،‏

تا کتیک هابمیبممان را گسبرتبررش دهیم،‏ وجه انقلابىببىی جنبش را تقویت کنیم.‏

‏‐از نامه به هبرنبرریت رولند‐هولست،‏ ١٩٠۴

رزا:‏

از نامه به لئو یوگیش

برلبنیبنن

١ مه ١٨٩٩

‏…یقیناً‏ وضعیت در حال حاضر ‏‐برنشتاین‐‏ استثناء است.‏ با این حال،‏ به نظر می رسد که باز هم فکر

می کبىنبىی که مرکز جهان اینجاست،‏ و اینکه ا گر هم ا کنون کاری صورت نگبریبررد،‏ ‏همھهممه چبریبرز از دست می رود.‏

این مهمل است.‏ حزب ‏(در طول دو سال اخبریبرر)‏ تازه ‏همھهممبنیبنن حالاست که وارد گردابىببىی از وظایف هرچه

دشوارتر و وضعیت های هرچه دشوارتر می شود.‏ هزاران هزار موقعیت خواهد بود که در آن بتوان در

مبارزات روزمره،‏ قدرت و ضرورت آن را نشان داد.‏

در این رابطه،‏ من کوچک ترین قصدی ندارم که خودم را به نقد ‏مجممجحدود کنم.‏ برعکس،‏ هم قصد و هم

آرزوی آن را دارم که فعالانه نه افراد،‏ بلکه کل جنبش را وادار کنم که ‏بمتبممام کار مثبت مان را دوباره

بررسی کنند،‏ تا اشکال جدید کار ‏بهتبههییجی و عملی را نشان دهم ‏‐ا گر بشود که آبهنبهها را یافت،‏ و من شک

ندارم که می شود‐‏ تا با تنبلی و ملالت و مانند این ها مبارزه کنیم.‏ در یک کلام،‏ می خواهم ‏مجممجحرکی

دابمئبممی برای حزب باشم ‏‐همھهممان چبریبرزی که پارووس در ابتدا بود و متاسفانه فقط چند ماه آن را به خو ‏بىببىی

ادامه داد.‏ به هر حال،‏ من ‏همھهممان باور راسخ پارووس را دارم که در درون جنبش می توان کارهای

بزرگی کرد،‏ به طور روزمره و سال های سال که در پیش است…‏

‏…همھهممه ی این ها را با عجله و بدون نظم خاصی می نویسم تا نشانت دهم که در حالىللىی که به آبجنبجچه در

اطراف رخ می دهد نگاه می کنم،‏ ‏بىببىی برنامه و بدون اندیشه هم نیستم و ثانیاً‏ برای اینکه به تو یادآور

شوم که جهان به برنشتاین و هانوفر منتهی ‏بمنبممی شود.‏ من با این دیدگاه که ایده آلیست بودن در جنبش

آلمللممان اجمحجممقانه است موافق نیستم.‏ اول اینکه اینجا هم ایده آلیست هابىیبىی هستند ‏‐مهم تر از ‏همھهممه تعداد

١٠


گروه تئاتر ا گزیت ‏‐شبریبررین مبریبررزانژاد رُزا لوکزامبورگ تارتحیتحخ سرخ

زیادی از ساده ترین مبلغان از توده های کارگر و علاوه بر آن،‏ حبىتبىی در رهبرببرری،‏ مثلاً‏ ببل.‏ دوم اینکه

کلیت ماجرا نگرابمنبمم ‏بمنبممی کند چرا که اصل ‏بهنبههابىیبىی ای که در طول ‏بمتبممام پراتیک انقلابىببىی ‏لهللهھستابىنبىی‐آلمللممابىنبىی ام به آن

پایبندم این است که ‏همھهممواره بدون توجه به ‏مجممجحیط و دیگران،‏ به تفکر خودم پایبند باشم.‏ من در جنبش

آلمللممان ‏همھهممانند جنبش ‏لهللهھستان ایده آلیست هستم و خواهم ماند.‏

طبیعتاً‏ این به معنای آن نیست که نقش خر مطیعی را که برای دیگران کار می کند بازی کنم.‏ قطعاً‏

می خواهم ‏بجببججنگم،‏ و خواهم جنگید،‏ برای بانفوذترین جایگاه در جنبش،‏ و این به هیچ وجه با

ایده آلیسم من در تضاد نیست،‏ چرا که من هیچ روشی را به کار ‏بمنبممی گبریبررم مگر استفاده از ‏«استعداد»‏

خودم ‏‐در ‏همھهممان حدی که دارم…‏

رزای تو

راوی:‏

ورود رزا به حزب سوسیال دموکرات آلمللممان هم زمان بود با ظهور و تقویت رویزیونیسم که حزب را به دو

جناح رفرمیست ‏(اصلاح طلب)‏ و چپ ‏(رادیکال)‏ تقسیم کرده بود.‏ در راس جریان رفرمیست،‏ ادوارد

برنشتاین‎١‎ بود که خواستار بازنگری در دکبرتبررین مارکسیسبىتبىی بود.‏ او عقیده داشت تئوری مارکسبریبرزم از

رده خارج شده است و حال که سرمایه داری در حال شکوفابىیبىی است و روند افولش چنان که پیش بیبىنبىی

شده بود پیش ‏بمنبممی رود،‏ در جوامع صنعبىتبىی ‏بهببههبرتبررین راه دستیابىببىی به سوسیالبریبرزم،‏ نه انقلاب و در دست گرفبنتبنن

قدرت،‏ بلکه روندی تدربجیبججی با ‏بهببههره گبریبرری از فعالیت سندیکابىیبىی و سیاست های پارلمللممابىنبىی است.‏ در آن زمان

اقتصاد آلمللممان طی بیش از دو دهه دچار ‏بجببجحران نشده بود،‏ استاندارد زندگی کارگران ‏‐گرچه به کندی‐‏

رو به افزایش بود و سندیکاها قدرت بیشبرتبرری پیدا کرده بودند.‏ ‏همھهممه ی این ها شرایطی بود که برنشتاین

برای اثبات صحت دیدگاهش به آن استناد می کرد.‏ او طی سال های ١٨٩۶ تا ١٨٩٨ در سلسله مقالابىتبىی

در ‏«نو ‏بىیبىی سایت»‏ ‏بجتبجحت عنوان ‏«مشکلات سوسیالبریبرزم»‏ به اصول مارکسبریبرزم ‏جمحجممله کرده و نظرات خود را

تبیبنیبنن کرد.‏ رزا در ‏همھهممان بدو ورودش با قدرت به این جریان ‏جمحجممله کرد و با نوشبنتبنن اثرش ‏«اصلاح

اجتماعی یا انقلاب»‏ در سال ١٨٩٩ قاطعانه با این دیدگاه ‏مجممجخالفت کرد.‏ او ‏همھهممچنان بر مارکسبریبرزم

ارتدوکس و ضرورت انقلاب تا کید داشت و انقلاب را تنها راه رسیدن به سوسیالبریبرزم می دانست.‏ کارل

کائوتسکی‎٢‎ از رهبرببرران حزب هم با رزا هم عقیده بود و با این جریان مبارزه می کرد.‏ رزا خواستار خروج

جناح رویزیونیست از حزب بود و معتقد بود کسابىنبىی که به جای انقلاب و کسب قدرت،‏ راه اصلاحات را

در پیش می گبریبررند،‏ اساساً‏ هدف دیگری را برگزیده اند نه راه آهسته تر برای دستیابىببىی به ‏همھهممان هدف:‏

Eduard Bernstein ١

١١

Karl Kautsky ٢


گروه تئاتر ا گزیت ‏‐شبریبررین مبریبررزانژاد رُزا لوکزامبورگ تارتحیتحخ سرخ

‏«برنامه ی ما نه ‏بجتبجحقق سوسیالبریبرزم،‏ که اصلاح سرمایه داری از کار در خواهد آمد؛این برنامه قصد برانداخبنتبنن

نظام کارمزدی را ندارد،‏ بلکه می خواهد استثمار را ‏بجتبجخفیف دهد.‏ به عبارت دیگر می خواهد به جای

براندازی خود سرمایه داری به سوءاستفاده های سرمایه داری پایان دهد…‏

‏…تئوری برنشتاین ‏بجنبجخستبنیبنن و آخرین تلاش برای ‏بجببجخشیدن مبنای تئوریک به اپورتونبریبرزم بود.»‏

‏‐اصلاح اجتماعی یا انقلاب،‏ ١٨٩٩

رزا:‏

به هبرنبرریت رولند‐هولست‎١‎ ‏(از رهبرببرران حزب چپ سوسیالیست هلند و فعال جنبش زنان)‏

‏(احتمالا)‏ برلبنیبنن

١٧ دسامبرببرر ١٩٠۴

… نقشی که این به اصطلاح ‏«رادیکالیسم»‏ ارتدوکس تا به اینجا بازی کرده است اصلاً‏ برابمیبمم خوشایند

نیست.‏ ‏جمحجممله به هر یک از ‏جمحجمماقت های اپورتونیست و قرار دادن آن در معرض تفاسبریبرر حرافانه کاری نیست

که مرا راضی کند.‏ برعکس،‏ این نوع فعالیت برابمیبمم چنان غبریبررقابل ‏بجتبجحمل است که ترجیح می دهم در این

موارد سا کت ‏بمببممابمنبمم.‏

من پشتکار آن تعداد از دوستان را هم ‏بجتبجحسبنیبنن می کنم که دابمئبمماً‏ ضروری می دانند که این بره ی

سرگردان،‏ حزب را به آغل امن ‏«استحکام اصول»‏ بازگردانند،‏ بدون آنکه متوجه شوند که این اقدامات

منفی ما را حبىتبىی یک گام هم به پیش ‏بمنبممی برد.‏ و برای یک جنبش انقلابىببىی،‏ حرکت نکردن به جلو یعبىنبىی

عقب نشیبىنبىی.‏ تنها یک راه برای ما هست که با اپورتونبریبرزم به طور رادیکال مبارزه کنیم:‏ خودمان باید به

جلو حرکت کنیم،‏ تا کتیک هابمیبممان را گسبرتبررش دهیم،‏ وجه انقلابىببىی جنبش را تقویت کنیم.‏ به هر حال،‏

اپورتونبریبرزم گیاهی مردابىببىی است که به سرعت و وفور در آب های سا کن جنبش رشد می کند:‏ در جریان

تازه و قدربمتبممند،‏ خود به خود می مبریبررد.‏

راوی:‏

رزا بر عامل خودانگیختگی توده ها بسیار تا کید داشت.‏ او بر این باور بود که حزب باید ‏بجتبججربه آموزی از

توده ها را وظیفه ی اول خود قرار دهد و تا کتیک ها را بر اساس بسط و تعمیم این ‏بجتبججربه ها در پیش گبریبررد.‏

درباره ی آموزش توده ها هم معتقد بود که خود فعالیت آبهنبهها را آموزش می دهد و به سخبرنبررابىنبىی و جزوه و…‏

نیاز ندارند.‏ او می گفت:«اشتباهابىتبىی که یک جنبش کارگری اصیل و انقلابىببىی مرتکب می شود از نظر تاربجیبجخی

به مراتب ‏بمثبممربجببجخش تر و ارزسمشسممندتر از اشتباه ناپذیری ‏بهببههبرتبررین کمیته ی مرکزی هاست.»‏

١٢

Henriette RolAand-Holst ١


گروه تئاتر ا گزیت ‏‐شبریبررین مبریبررزانژاد رُزا لوکزامبورگ تارتحیتحخ سرخ

‏*هدف سوسیالبریبرزم انباشت سرمایه نیست،‏ بلکه برآوردن خواسته های بشریت زجمحجممت کش به

وسیله ی گسبرتبررش نبریبرروهای مولد در سراسر جهان است.‏ این است که ما سوسیالبریبرزم را بنا به

ماهیتش نظام اقتصادی متوازن و فرا گبریبرر می دانیم.‏

‏‐انباشت سرمایه،‏ ١٩١٣

رزا:‏

به هبرنبرریت رولند‐هولست‎١‎ ‏(از رهبرببرران حزب چپ سوسیالیست هلند و فعال جنبش زنان)‏

‏(احتمالا)‏ برلبنیبنن

١٧ دسامبرببرر ١٩٠۴

‏…پیش رفبنتبنن،‏ اینجا در آلمللممان،‏ یکی از ضروری ترین و فوری ترین نیازهابمیبممان است!‏ برخی خود را در

جنگ پارتبریبرزابىنبىی با اپورتونبریبرزم فرسوده می کنند؛ برخی دیگر بر این باور هستند که ا گر ‏(در انتخابات و

تشکیلات)‏ ‏سمشسممارشان مکانیکی و اتوماتیک رشد کند،‏ این به خودی خود پیشرفت است.‏ آبهنبهها فراموش

می کنند که کمیت باید خود را به کیفیت تبدیل کند،‏ که یک حزب سه میلیوبىنبىی ‏بمنبممی تواند به تکرار اتوماتیک

حرکات حزب نیم میلیون عضوی بسنده کند.‏ به تو یک نفر دیگر لازم نیست بگو ‏بمیبمم که من نه ‏«سرازیر

شدن نا گهابىنبىی به خیابان ها»‏ و نه ماجراجو ‏بىیبىی های ‏بىببىی حساب و کتاب را در نظر دارم.‏ اما ‏همھهممه ی کار ما باید

آهنگ متفاوت و عمیق تری را به خود بگبریبررد؛ آ گاهی قدرت ما باید رشد کند…‏

رزای تو

راوی:‏

در ‏بهنبههایت ببنیبنن سال های ١٩٠۵ تا ١٩١٠ میان رزا و جناح میانه روی حزب که کائوتسکی سخنگوی

تئوریکش بود شکاف به وجود آمد.‏ این شکاف میان او و کائوتسکی در سال ١٩١٠ به اوج خود

رسید.‏ از آن به بعد حزب به سه گرایش جدا گانه تقسیم شد:‏ رفرمیست ها که سیاست های امبرپبرریالیسبىتبىی

در پیش داشتند؛ مارکسیست های میانه رو به رهبرببرری کائوتسکی ‏(که رزا او را ‏«رهبرببرر باتلاق»‏ می نامید)‏ و

رادیکالیسم را در گفتار حفظ کرده بود اما خود را هر چه بیشبرتبرر به روش های پارلمللممابىنبىی ‏مجممجحدود می کرد؛ و

جناح انقلابىببىی که رزا چهره ی اصلی آن بود.‏ رزا از سال ١٩٠٧ شروع به تدریس در مدرسه ی حزب

سوسیال دموکرات در برلبنیبنن کرد.‏ یکی از شا گردان او فردریش ابرت بود که رهبرببرر حزب و بعدها ‏بجنبجخستبنیبنن

رئیس ‏جمججممهور ‏جمججممهوری وابمیبممار شد.‏ در سال ١٩١٣، مهم ترین اثر تئوریک خود را با عنوان ‏«انباشت

سرمایه»‏ منتشر کرد که تا امروز یکی از مهم ترین آثار اقتصاد مارکسیسبىتبىی شناخته می شود.‏ او با این اثر

خود را در جناح چپ رادیکال قرار داد.‏ رزا ‏همھهممچنان بر نیاز به سرنگوبىنبىی خشونت آمبریبرز سرمایه داری

تا کید می کرد و به تدرتحیتحج از ‏همھهممکاران حز ‏بىببىی پیشبنیبنن خود یعبىنبىی کائوتسکی و ببل فاصله گرفت.‏

١٣

Henriette RolAand-Holst ١


گروه تئاتر ا گزیت ‏‐شبریبررین مبریبررزانژاد رُزا لوکزامبورگ تارتحیتحخ سرخ

‏«هر چه سرمایه ببریبررجمحجممانه تر به نابودی اقشار دیگر سرمایه داری در خانه و جهان ببریبرروبىنبىی ببرپبرردازد،‏ هر چه

استاندارد زندگی کارگران را به طور کلی پایبنیبنن تر آورد،‏ تغیبریبررات روز به روز تارتحیتحخ سرمایه هم بزرگ تر

خواهد بود.‏ تبدیل به رشته ای از فجایع و تشنج های سیاسی و اجتماعی خواهد شد و ‏بجتبجحت این شرایط،‏ با

‏بجببجحران ها و فجایع دوره ای متناوب،‏ انباشت سرمایه دیگر ادامه ‏بجنبجخواهد یافت.‏

هدف سوسیالبریبرزم انباشت سرمایه نیست،‏ بلکه برآوردن خواسته های بشریت زجمحجممت کش به وسیله ی

گسبرتبررش نبریبرروهای مولد در سراسر جهان است.‏ این است که ما سوسیالبریبرزم را بنا به ماهیتش نظام اقتصادی

متوازن و فرا گبریبرر می دانیم.»‏

‏‐انباشت سرمایه،‏ ١٩١٣

‏*مهم تر از ‏همھهممه اینکه باید اطمینان حاصل کنید که مطبوعات سلاحی تبریبرز شده است که

تاریکی را از ذهن مردم بریده می سازد.‏ توده ها می بایست صدای خودشان را به گوش ها

برسانند تا کشبىتبىی حزب را به پیش برانند.‏ پس از آن است که می توانیم با اطمینان با آینده

روبرو شو ‏بمیبمم.‏ تار ‏تحیتحخ کار خود را خواهد کرد.‏ مطمبنئبنن شوید که ‏سمشسمما هم کار خود را

می کنید.‏

رزا لوکزامبورگ

اعتصاب توده ای سیاسی،‏ ١٩١٣

رزا:‏

از نامه به کلارا زتکبنیبنن

٢٠ مارس ١٩٠٧

‏…از زمان بازگشتم از روسیه،‏ اینجا احساس انزوا می کنم.‏ حقارت و تردیدی که بر حزب مان حا کم

است را ببریبررجمحجممانه تر و دردنا ک تر از ‏همھهممیشه احساس می کنم.‏ اما به اندازه ی تو از آن عصبابىنبىی ‏بمنبممی شوم،‏

چون برابمیبمم روشن شده است که نه مردم و نه چبریبرزها تغیبریبرر ‏بمنبممی کنند تا زمابىنبىی که کل وضعیت تغیبریبرر

نکند…‏

‏…وضعیت ساده است:‏ آ گوست ‏[ببل]‏ و بیشبرتبرر از او ‏همھهممه ی آبهنبههای دیگر خود را بدون هیچ ملاحظه ای به

پارلمللممانتاریسم سبرپبررده اند.‏ هر وقت حوادث به سو ‏بىیبىی می رود که از مرزهای پارلمللممانتاریسم گذر می کند،‏

سردرگم می شوند.‏ نه،‏ از سردرگم هم بدتر،‏ چون به دنبال این می روند که ‏همھهممه چبریبرز را به ‏مجممججاری

پارلمللممابىنبىی بازگردانند.‏ برای ‏همھهممبنیبنن است که به هر فرد یا جنبشی که از آن فراتر می رود،‏ به عنوان ‏«دسمشسممن

١٤


گروه تئاتر ا گزیت ‏‐شبریبررین مبریبررزانژاد رُزا لوکزامبورگ تارتحیتحخ سرخ

مردم»‏ خشمگینانه ‏جمحجممله می کنند.‏ توده های مردم و بیشبرتبرر از آن توده های عظیم رفقا،‏ از ته قلب شان از

این پارلمللممانتاریسم سبریبرر شده اند.‏ من احساس می کنم که دمی هوای تازه در تا کتیک هابمیبممان با فریادهای

شادی مورد استقبال قرار می گبریبررد.‏ اما باز هم آبهنبهها به پای ‏همھهممان مقامات قدبمیبممی و قشر بالای سردببریبرران و

‏بمنبممایندگان و رهبرببرران سندیکا می افتند…‏

راوی:‏

در سال ١٩٠۴ رزا به جرم ‏«توهبنیبنن به امبرپبرراتور»‏ به سه ماه حبس ‏مجممجحکوم شد که یک ماه آن را گذراند.‏

سال بعد با آغاز انقلاب ١٩٠۵ روسیه به اتفاق یوگیش ‏مجممجخفیانه به ورشو رفت.‏ اوج انقلاب گذشته بود.‏

توده ها هنوز فعال بودند اما با سر بر آوردن سرکوب،‏ مردد شده بودند.‏ برگزاری جلسات ‏ممممممنوع بود اما

کارگران ‏مجممجخفیانه در سنگرهایشان یعبىنبىی کارخانه ها جلسات شان را برگزار می کردند.‏ نشریات کارگری

سرکوب شده بودند،‏ اما نشریه ی حزب رزا ‏مجممجخفیانه ‏همھهممچنان به طور روزانه منتشر می شد.‏ در ‏همھهممان دوران

او و یوگیش هر دو بازداشت شدند و رزا مدبىتبىی را در بازداشت گذراند و سپس از روسیه اخراج شد.‏ او

اعضای حزب سوسیال دموکرات آلمللممان را به پبریبرروی و الهللهھام گرفبنتبنن از تلاش برای انقلاب در روسیه

فراخواند.‏ او می گفت ‏«انقلاب های پیشبنیبنن نشان داده اند که در شرایط انقلابىببىی نه توده ها بلکه ‏بمنبممایندگان و

وکلا هستند که باید ‏بجتبجحت کنبرتبررل باشند،‏ تا مبادا به توده ها و انقلاب خیانت کنند.»‏ نظرات او در حزب

چندان مورد پذیرش قرار نگرفت.‏ آ گوست ببل رهبرببرر وقت حزب هم با نظر رزا که زمان برای انقلاب

مناسب است موافق نبود.‏ با این ‏همھهممه رزا را به برنشتاین ترجیح می داد و او را به عضویت در هیئت

‏بجتبجحریریه ی نشریه ی حزب یعبىنبىی ‏«فورورتس»‏‎١‎ درآورد.‏

‏بجتبججربه ی رزا در انقلاب مغلوب ١٩٠۵ نگاه او را تغیبریبرر داد و اندیشه ای را در سر او زنده کرد که پیش از

آن در ذهنش به وجود آمده بود:‏ این که اعتصاب توده ای ‏‐سیاسی و اقتصادی‐‏ عنصری اساسی در

مبارزه ی انقلابىببىی کارگران برای رسیدن به قدرت است و انقلاب سوسیالیسبىتبىی را از ‏بمتبممام انقلاب های پیش از

آن متمایز می سازد.‏ حال می توانست این ایده را بر مبنای یک ‏بجتبججربه ی تاربجیبجخی جدید بسط دهد.‏ او در

سال ١٩٠۶ بر اساس مشاهداتش از انقلاب ١٩٠۵ روسیه ‏«اعتصاب توده ای،‏ حزب سیاسی و

ابجتبجحادیه های کارگری»‏ را نوشت.‏ او در سال ١٩٠٧ در آلمللممان به خاطر صحبت درباره ی این موضوع در

جلسه ای عمومی متهم به ‏«بجتبجحریک به شورش»‏ شد و دو ماه دیگر را در زندان گذراند.‏

‏«اعتصاب توده ای ‏بجنبجخستبنیبنن شکل طبیعی و خودبه خودی هر مبارزه ی انقلابىببىی پرولتاریاست و هر چه تضاد

میان کار و سرمایه پیشرفته تر باشد،‏ اعتصاب توده ای هم باید موثرتر و مصمم تر شود.‏ شکل اصلی

انقلاب های بورژوابىیبىی پیشبنیبنن،‏ مبارزه در سنگرها،‏ درگبریبرری آشکار با نبریبرروهای مسلح دولبىتبىی،‏ در انقلاب امروز

تنها یک نقطه ی اوج است،‏ تنها ‏لحللححظه ای از فرآیند مبارزه ی توده ای پرولتاریا.»‏

‏-«اعتصاب توده ای،‏ حزب سیاسی و ابجتبجحادیه های کارگری»،‏ ١٩٠۶

١٥

vorwärts ١


گروه تئاتر ا گزیت ‏‐شبریبررین مبریبررزانژاد رُزا لوکزامبورگ تارتحیتحخ سرخ

* بیشبرتبرر زنان بورژوا که در مبارزه علیه ‏«امتیازات مردانه»‏ مانند شبریبرر رفتار می کنند،‏ ا گر

حق رای داشتند مانند بره های رام به سوی اردوی ‏مجممجحافظه کاری و اربجتبججاع روحانیت جست

می زدند.‏

‏‐حق رای زنان و مبارزه طبقابىتبىی،‏ ١٩١٢

به کلارا زتکبنیبنن

برلبنیبنن

٢٩ نوامبرببرر ١٩١٨

و اما درباره ی ‏«پرچم سرخ ». تصمیم گرفته شده که یک ضمیمه ی هفتگی دوبرگی به عنوان نشریه ی

زنان داشته باشیم.‏ تو باید ‏جمججممعش کبىنبىی.‏ هر طور که صلاح می دابىنبىی ابجنبججامش بده.‏ دار ‏بمیبمم به ضمیمه ای فکر

می کنیم که تئوریک نباشد ‏—چبریبرزی شبیه به ضمیمه ی ‏«لایبرپبرزیگه فولکس سایتونگ»—‏ اما مردم پسند

و ‏بهتبههییجی باشد،‏ کمابیش شبیه خود پرچم سرخ،‏ در ‏همھهممان سطح.‏ البته که تو خودت باید ‏مجممجحتوایش را از

روزنامه نگاران ‏جمججممع آوری کبىنبىی.‏ می خواهیم از تو خواهش کنیم ‏همھهممیشه یک سرمقاله ‏(با امضای خودت)‏ در

ضمیمه بگذاری که در حدود یک تا یک و نیم ستون باشد و پس از آن ‏بجببجخش های فرعی دیگر،‏ خبرببررها،‏

مطالب داخلی و خارجی،‏ جنبش زنان بورژوابىیبىی،‏ مطالب اقتصادی و…‏ قرار گبریبررد.‏ تو خودت باید هر کسی

را که لازم می دابىنبىی به عنوان ‏همھهممکار وارد کار کبىنبىی،‏ اما از میان کسابىنبىی که رسمسسمماً‏ موضع شان مانند ماست…‏

‏…پیشنهادت درباره ی اعلامیه در ‏مجممججموع پذیرفته شده و باید اولینش را هر چه زودتر بنویسی.‏ تنها یک

شرط دارد:‏ کوتاه باشد!‏ موضوع این است که ما کاغذی که بشود برای اعلامیه ی چهار صفحه ای استفاده

کرد ندار ‏بمیبمم،‏ پس روی دو صفحه حساب کن.‏ ما منتظر دست نوشته ات هستیم.‏ باید اعلامیه ای باشد

درباره ی زنان کارگر و انقلاب.‏

به علاوه،‏ می خواهیم ‏بجببجخش کوچکی را شروع کنیم با عنوان ‏«از جنبش زنان»،‏ حدوداً‏ یک سوم یا نصف

ستون که غالباً‏ خبرببرر های کوتاه یا گاهی یادداشت بر رویدادها و…‏ را در بر خواهد داشت.‏

با هزاران درود،‏ باید نامه را ‏بمتبممام کنم.‏

تو را در آغوش می گبریبررم

رزای تو

راوی:‏

رزا علبریبررغم دیگر ‏همھهممتایانش چون کلارا زتکبنیبنن کمبرتبرر در ارتباط مستقیم به جنبش زنان شناخته می شود.‏

اما به این معنا نیست که نسبت به مسئله ی زنان ‏بىببىی تفاوت بود.‏ از او چندین مقاله و سخبرنبررابىنبىی درباره ی

١٦


گروه تئاتر ا گزیت ‏‐شبریبررین مبریبررزانژاد رُزا لوکزامبورگ تارتحیتحخ سرخ

مسائل زنان خصوصاً‏ حق رای به جا مانده است.‏ اما علت این رویکرد او را باید در بینش سیاسی اش

جستجو کرد.‏ ‏بجنبجخستبنیبنن جنبش هابىیبىی که با ‏مجممجحوریت حقوق زنان شکل گرفته بود و در زمان زندگی رزا هم

جریان داشت،‏ جنبش های زنان بورژوا بود و طبیعتاً‏ این جنبش ها به جز چند استثناء،‏ غالباً‏ مبارزه برای

آزادی را ‏مجممجحدود به طبقه ی خود می دیدند.‏ آبجنبجچه جنبش زنان بورژوا را از جنبش زنان پرولبرتبرر جدا می کرد،‏

این پرسش بود که آیا رهابىیبىی زنان در درون نظام سرمایه داری ‏ممممممکن است؟ در واقع این مشابه ‏همھهممان

مسئله ای بود که رزا در بدو ورود به حزب سوسیال دموکرات آلمللممان با آن روبرو بود.‏ رزا بر این باور بود

که رهابىیبىی کامل زنان ‏همھهممانند رهابىیبىی طبقه ی کارگر تنها با ‏بجتبجحقق سوسیالبریبرزم ‏ممممممکن است،‏ نه از طریق اصلاحات

و مبارزه در چهارچوب نظام سرمایه داری.‏ بنابراین ‏بمتبممام مبارزات او را در حزب و جنبش جهابىنبىی کارگری

به نوعی می توان مبارزه برای رهابىیبىی زنان تلقی کرد.‏

‏«جنبش قدربمتبممند امروز میلیون ها زن پرولبرتبرر که فقدان حقوق سیاسی خود را ‏بىببىی عدالبىتبىی بزرگی می بینند،‏

نشابىنبىی خلل ناپذیر است،‏ نشابىنبىی از این که مبابىنبىی اجتماعی نظام حا کم پوسیده است و واپسبنیبنن روزهایش

را می گذراند.‏

صد سال پیش،‏ شارل فوریه ی فرانسوی این ‏جمججمملات به یاد ماندبىنبىی را نوشت:‏ در هر جامعه ای،‏ مبریبرزان

آزادی زنان معیار طبیعی آزادی عمومی است.‏ این درباره ی جامعه ی کنوبىنبىی ما کاملاً‏ صادق است.‏

مبارزه ی ‏جمججممعی کنوبىنبىی برای حقوق سیاسی زنان فقط ‏بجتبججلی و ‏بجببجخشی از مبارزه ی کلی پرولتاریا برای آزادی

است.‏ قدرت و آینده اش در این ‏بهنبههفته است.‏ به خاطر زنان پرولتاریا،‏ حق رای عمومی،‏ برابر و مستقیم

زنان به طور گسبرتبررده ای مبارزه ی طبقابىتبىی پرولتاریا را شدت می ‏بجببجخشد و به پیش می برد.‏ به ‏همھهممبنیبنن خاطر است

که ما آن را می خواهیم و به دستش می آور ‏بمیبمم.‏ مبارزه برای حق رای زنان،‏ به رسیدن آن زمابىنبىی شتاب

می ‏بجببجخشد که جامعه ی کنوبىنبىی زیر ضربات پتک پرولتاریای انقلابىببىی فرومی ریزد.»‏

‏‐حق رای زنان و مبارزه ی طبقابىتبىی،‏ ١٩١٢

‏*بدون آزادی مطبوعات،‏ آزادی بیان،‏ آزادی ‏بجتبججمعات،‏ بدون برخورد ‏مجممجحدود نشده ی

دیدگاه ها،‏ زندگی در هر ‏بهنبههاد عمومی می خشکد،‏ تبدیل به کاریکاتور خود می شود و

بوروکراسی به عنوان تنها عامل تعیبنیبنن کننده سر بر می آورد.‏

‏‐انقلاب روسیه،‏ ١٩١٨

١٧


گروه تئاتر ا گزیت ‏‐شبریبررین مبریبررزانژاد رُزا لوکزامبورگ تارتحیتحخ سرخ

به آدولف وارسکی

برلبنیبنن،‏

آخر نوامبرببرر‐ابتدای دسامبرببرر ١٩١٨

ا گر حزب ‏سمشسمما ‏(در ‏لهللهھستان)‏ سرشار از اشتیاق برای بلشویسم است و در عبنیبنن حال ‏(در جزوه ای که پنهابىنبىی

چاپ می شود)‏ به ‏مجممجخالفت با معاهده ی صلح برست ‏[لیتوفسک]‏ بلشویک ها و استفاده ی آبهنبهها از شعار تبلیغی

‏«حق تعیبنیبنن سرنوشت ملت ها»‏ در می آیید،‏ پس اشتیاق آمیخته با تفکر انتقادی است ‏—بیشبرتبرر از این

چه از خودمان می خواهیم!‏ من هم ‏بمتبممام ملاحظات و نگرابىنبىی های ‏سمشسمما را دارم،‏ اما آبهنبهها را روی مهم ترین

مسائل گذاشته ام،‏ و در بسیاری از مسائل به اندازه ی ‏سمشسمما پیش نرفته ام.‏ استفاده از وحشت قطعاً‏

نشان گر ضعف است،‏ اما به سوی آن دسمشسممنان داخلی هدف رفته است که امیدشان را به وجود

سرمایه داری خارج از روسیه و دریافت ‏جمحجممایت و تشویق از آن بسته اند.‏ با فرا رسیدن انقلاب اروپا،‏

ضدانقلابیون روسیه نه تنها پشتیبابىنبىی خود ‏[از خارج]،‏ بلکه ‏—مهم تر از آن—‏ جسارت شان را نبریبرز از

دست خواهند داد.‏ بنابراین استفاده ی بلشویک ها از وحشت بیش از هر چبریبرز بیان گر ضعف پرولتاریای

اروپا است.‏ یقیناً‏ مناسبات دهقابىنبىی استقرار یافته خطرنا ک ترین وجه و بدترین نقطه ی ضعف انقلاب روسیه

است.‏ اما اینجا هم حقیقبىتبىی است که صدق می کند—‏ حبىتبىی بزرگ ترین انقلاب ها هم تنها می توانند چبریبرزی

را به دست بیاورند که در نتیجه ی رشد تاربجیبجخی به ‏بجپبجختگی رسیده است.‏ این نقطه ی ضعف هم تنها

می تواند با انقلاب اروپا ‏بهببههبود یابد.‏ و انقلاب هم در راه است!‏ …

راوی:‏

رزا در هنگام انقلاب ١٩١٧ روسیه در زندان بود اما وقایع را از آبجنبججا به دقت دنبال می کرد.‏ با وجود

‏بمتبممام اختلافات تئوریکی که با لنبنیبنن داشت،‏ انقلاب ا کتبرببرر را می ستود و می گفت لنبنیبنن و رفقایش ‏همھهممچون

‏بمنبممونه ای برای پرولتاریای جهابىنبىی به پیش تاختند و تنها کسابىنبىی هستند که می توانند فریاد بزنند:‏ من جرات

کردم!‏ رزا یکی از ‏مجممجخالفان جدی مذا کره ی بلشویک ها با آلمللممان بر سر آتش بس بود که به معاهده ی

برست‐لیتوفسک ابجنبججامید و از مفاد این معاهده به هیچ وجه خشنود نبود،‏ چرا که می ترسید به پبریبرروزی

آلمللممان در جنگ کمک کند.‏ او معتقد بود که ا گر پرولتاریای قدرت های بزرگ اروپا نتواند جنگ را با

انقلاب پایان دهد،‏ ‏بهببههبرتبررین گزینه ی بعدی شکست آلمللممان در جنگ است.‏ او انتقادات خود را به لنبنیبنن و به

طور کلی بلشویک ها در کتاب ‏«انقلاب روسیه»‏ در سال ١٩١٨ بیان کرد که از ‏جمججممله ی آبهنبهها مسئله ی ملی،‏

مسئله ی ارضی و حقوق دموکراتیک کارگران بود:‏

‏«آزادی فقط برای حامیان دولت،‏ تنها برای اعضاء یک حزب ‏‐هر چقدر هم که پرتعداد باشند‐‏ اصلاً‏

آزادی نیست.‏ آزادی ‏همھهممیشه و منحصراً‏ آزادی کسی است که دیگرگونه می اندیشد.‏ نه به خاطر مفهوم

تعصب آمبریبرزی از ‏«عدالت»،‏ بلکه به این علت که هر آبجنبجچه در آزادی سیاسی مفید،‏ سازنده و پالاینده است،‏

١٨


گروه تئاتر ا گزیت ‏‐شبریبررین مبریبررزانژاد رُزا لوکزامبورگ تارتحیتحخ سرخ

وابسته با این خصلت اساسی است،‏ و اثربجببجخشی آن ناپدید می شود وقبىتبىی که ‏«آزادی»‏ امتیازی ویژه شود…‏

سوسیال دموکراسی چبریبرزی نیست که تنها در سرزمبنیبنن موعود،‏ پس از آنکه مبابىنبىی اقتصاد سوسیالیسبىتبىی ابجیبججاد

شده باشد آغاز شود؛ هدیه ی کریسمس نیست که به افراد شایسته ای برسد که وفادارانه مشبىتبىی دیکتاتور

سوسیالیست را ‏جمحجممایت کرده باشند.‏ سوسیال دموکراسی هم زمان با آغاز نابودی حا کمیت طبقه و ساخبنتبنن

سوسیالبریبرزم آغاز می شود.»‏

‏‐انقلاب روسیه،‏ ١٩١٨

پیش از آن رزا در سال ١٩٠٣ سلسله مباحثابىتبىی را با لنبنیبنن آغاز کرده بود که در آن بر سر مسئله ی ملی،‏

ساختار حزب و رابطه ی میان حزب و فعالیت توده ها با لنبنیبنن ‏مجممجخالفت می کرد.‏ رزا مسئله ی خودمجممجختاری ملی

را با مبارزه ی طبقابىتبىی ناسازگار می دید و آن را منتفی می ‏سمشسممرد اما لنبنیبنن آن را تابع مبارزه ی طبقابىتبىی

می دانست.‏ از طرفىففىی رزا از مبارزه با ناسیونالیسم ‏لهللهھستان آغاز کرده بود و موضعش با لنبنیبنن که از کشور

سرکوب گر بود می بایست متفاوت باشد و لنبنیبنن به خو ‏بىببىی بر این امر واقف بود.‏ لنبنیبنن هم موضع ‏مجممجخالف رزا

درباره ی مسئله ملی را تایید می کرد.‏

لنبنیبنن درباره ی مسئله ی سازمان و خودانگیختگی بر این باور بود که خودانگیختگی توده ها با آ گاهی

حزب به سرابجنبججام می رسد؛ حزب با رهبرببرری متمرکز باید اختیار سازماندهی،‏ پذیرش و اخراج اعضاء را

داشته باشد.‏ ‏همھهممبنیبنن امر مبنای جدابىیبىی بلشویک ها از منشویک ها قرار گرفت و لنبنیبنن این دیدگاه ها را در ‏«یک

گام به پیش،‏ دو گام به پس»‏ تبیبنیبنن کرد.‏ رزا با لنبنیبنن ‏مجممجخالف بود و در ‏«مسئله سازمابىنبىی دموکراسی روسیه»‏

در سال ١٩٠۴ انتقادات خود را بر این شیوه ی تفکر او وارد کرد.‏ رزا به طور کلی با بریدن از حزب

‏مجممجخالف بود چرا که معتقد بود جدابىیبىی،‏ گروه انقلابىببىی را به فرقه تبدیل می کند.‏

*

مطالبه ی تاربجیبجخی مانیفست کمونیست دستخوش تغیبریبرر چشمگبریبرری شده است و بعد از

اصلاحیه ی کارل کائوتسکی حالا می گوید:‏ کارگران جهان،‏ در زمان صلح متحد شوید

و در زمان جنگ گلوی یکدیگر را بدرید!‏

‏‐بازسازی انبرتبررناسیونال،‏ ١٩١۵

رزا:‏

به کوستیا زتکبنیبنن ١

برلبنیبنن،‏

٢ اوت ١٩١۴

١٩

Kostja Zetkin ١


گروه تئاتر ا گزیت ‏‐شبریبررین مبریبررزانژاد رُزا لوکزامبورگ تارتحیتحخ سرخ

ن.‏

‏…دیشب هانس ‏(دیفن باخ)‏‎١‎ و ما کسیم ‏(زتکبنیبنن)‏‎٢‎ با من خداحافظی کردند.‏ نگاه کردن به هانس برابمیبمم

دردآور است؛ شبیه کسی است که هنگام راهی شدن به سوی گیوتبنیبنن،‏ برای ‏همھهممیشه خداحافظی می کند.‏

وحشتنا ک به نظر می آید.‏ نتوانست به عنوان دکبرتبرر ثبت نام کند و حالا باید به عنوان گروهبان ملحق

شود.‏ ما کسیم هنوز دستوری دریافت نکرده است.‏ کورتشن ‏(روزنفلد)‏‎٣‎ چهارشنبه ساعت ٣:٣٠ صبح

خواهد رفت.‏ خیابان ها پر از نبریبرروهای ذخبریبرره ی ارتش است که با ‏جمچجممدان های کوچک شان به هر سو

می شتابند.‏ توده های زنان و کودکان خیابان ها را بند می آورد و گاهی تا دیروقت شب بیکار می ایستند.‏

یکباره ‏بمتبممام جهان به دیوانه خانه بدل شده است.‏ باید به آن ‏«ترک کردن حزب»‏ که گفته بودی خندید.‏

عجب ‏بجببجچه ای هسبىتبىی!‏ می خواهی ‏«انسانیت»‏ را هم ترک کنم؟ پدیده های تاربجیبجخی در این مقیاس،‏ خشم را

ناپدید می کند.‏ آبجنبجچه بافىقفىی می ماند ‏مجممجحاسبات خونسردانه و اعمال سرسختانه است.‏ تا چند ماه دیگر،‏ به ‏مجممجحض

اینکه گرسنگی ‏بمنبممایان شود،‏ اوضاع بار دیگر تغیبریبرر خواهد کرد.‏ نبریبررومند و شوخ ‏بمببممان،‏ مثل من.‏

راوی:‏

رزا در سال ١٩٠٧ در کنگره ی اشتوتگارت انبرتبررناسیونال به ‏بمنبممایندگی از ‏لهللهھستان سخبرنبررابىنبىی کرد.‏ او در این

کنگره رویکردی انقلابىببىی بر ضد جنگ امبرپبرریالیسبىتبىی و میلیتاریسم داشت.‏ یکی از بندهای قطعنامه ی این

کنگره ‏مجممجخالفت احزاب سوسیالیست با جنگ بود و می بایست هر آبجنبجچه در توان شان بود برای جلوگبریبرری از

جنگ و یا ادامه ی آن به کار می گرفتند.‏ رزا ‏همھهممکاری نزدیکی را با کارل لیبکنشت شروع کرد که از

چهره های اصلی ضد میلیتاریسم در حزب سوسیال دموکرات آلمللممان بود.‏ لیبکنشت در ‏همھهممان سال

‏«میلیتاریسم و آنبىتبىی میلیتاریسم»‏ را منتشر کرده بود و کمپیبىنبىی را علیه ساخبنتبنن سلاح های بیشبرتبرر در

راستای مسابقه ی تسلیحابىتبىی آلمللممان با انگلستان به راه انداخته بود.‏ اما با در گرفبنتبنن جنگ جهابىنبىی اول،‏ تقریباً‏

‏بمتبممام رهبرببرران حزب سوسیال دموکرات آلمللممان را موجی از میهن پرسبىتبىی فرا گرفت.‏ از ١١١ ‏بمنبممایند تنها ١۵ نفر

‏بمتبممایل به رای ‏مجممجخالف نشان دادند و ‏بهنبههایتاً‏ لیبکنشت تنها عضو رایشتا گ بود که به شرکت آلمللممان در جنگ و

اعتبارات جنگی رای ‏مجممجخالف داد.‏ رزا به ‏همھهممراه تعدادی دیگر از اعضاء حزب تصمیم گرفتند که مبارزه با

جنگ امبرپبرریالیسبىتبىی را خود در پیش بگبریبررند.‏ به این ترتیب رزا لوکزامبورگ،‏ کارل لیبکنشت،‏ کلارا زتکبنیبنن،‏

لئو یوگیش،‏ فرانتس مرینگ،‏ یولیوس کارسکی و تعدادی دیگر گروه ‏«دی اینبرتبررناسیوناله»‏ را تاسیس

کردند.‏ زتکبنیبنن با وجود اینکه هر دو پسرش ما کسیم و کنستانتبنیبنن مشمول اعزام به جبهه بودند،‏ در

ابتدا علبریبررغم میل باطبىنبىی،‏ به دلایل عملی چندان ‏بمتبممایلی به پیوسبنتبنن به گروه نداشت و معتقد بود که

می بایست بیشبرتبررین ارتباط با توده ها را حفظ کرد.‏ اما در ‏بهنبههایت یکی از چهره های اصلی جنبش ضدجنگ

Hans Diefenbach ١

Maxim Zetkin ٢

٢٠

Kurt Rosenfeld ٣


گروه تئاتر ا گزیت ‏‐شبریبررین مبریبررزانژاد رُزا لوکزامبورگ تارتحیتحخ سرخ

شد.‏ آبهنبهها جزوات ضدجنگ خود را با نام اسپارتا کوس منتشر می کردند و گروه شان بعداً‏ به لیگ

اسپارتا کوس تغیبریبرر نام داد.‏ در آغاز جنگ رزا به خاطر سخبرنبررابىنبىی ضدجنگ خود به یک سال زندان

‏مجممجحکوم شده بود و چند ماه بعد در فوریه ١٩١۵ زندابىنبىی شد.‏ رزا در این مدت نوشته های خود را با نام

مستعار یونیوس ‏مجممجخفیانه به ببریبررون از زندان می فرستاد و در ‏همھهممبنیبنن دوران ‏«بجببجحران سوسیال دموکراسی»‏ را

نوشت که به خاطر نام مستعارش به جزوه ی یونیوس مشهور است.‏ لیگ اسپارتا کوس به دنبال آن بود که

پرولتاریای آلمللممان را به سوی اعتصاب توده ای ضدجنگ هدایت کند و تا حد زیادی هم در این امر موفق

بود.‏ رزا در ژانویه ی ١٩١۶ از زندان آزاد شد اما چند ماه بعد ‏مجممججدداً‏ بازداشت شد و این بار بدون

‏مجممجحا کمه تا نوامبرببرر ١٩١٨ در بازداشت ماند.‏

‏«جنگ جهابىنبىی امروز به وضوح نه تنها جنایت در مقیاسی عظیم است؛ بلکه خودکشی طبقه کارگر اروپابىیبىی

هم هست.‏ سربازان سوسیالبریبرزم،‏ پرولتاریای انگلستان،‏ فرانسه،‏ آلمللممان،‏ روسیه،‏ بلژیک ماه هاست که ‏بجتبجحت

فرمان سرمایه یکدیگر را می کشند.‏ آبهنبهها فولاد سرد جنایت را در قلب های یکدیگر فرو می کنند.‏ تنگ در

آغوش مرگ،‏ در گورهای اشبرتبررا کی می غلتند.‏

تنها زمابىنبىی جنون پایان خواهد یافت و اهر ‏بمیبممنان خونبنیبنن دوزخ ناپدید خواهند شد که کارگران آلمللممان و

فرانسه،‏ انگلستان و روسیه بالاخره از رخوت خود بیدار شوند،‏ دست برادری به سوی هم دراز کنند و

ترجیع حیوابىنبىی جنگ افروزان امبرپبرریالیست و فریاد گوش خراش کفتارهای سرمایه داری را با شعار نبرببررد

قدبمیبممی و قدربمتبممند کار خفه کنند:‏

کارگران جهان،‏ متحد شوید!»‏

‏‐جزوه یونیوس یا ‏بجببجحران سوسیال دموکراسی،‏ ١٩١۵

*

دوران سرمایه داری ‏بىببىی شک ضروربىتبىی تاربجیبجخی است،‏ اما انقلاب طبقه ی کارگر علیه آن هم

ضروربىتبىی تاربجیبجخی است،‏ انقلاب کسابىنبىی که گورش را می کنند.‏

‏‐بجببجحران سوسیال دموکراسی،‏ ١٩١۵

رزا:‏

از نامه به سوفىففىی لیبکنشت

برسلاو

‎١٨‎ا کتبرببرر ١٩١٨

‏...از ‏همھهممبنیبنن حالا حالىللىی دارم که ملاقات دوستابمنبمم ‏بجتبجحت نظارت مقامات زندان برابمیبمم غبریبررممممممکن است.‏ در

طول این سال های گذشته ‏همھهممه چبریبرز را با شکیبابىیبىی ‏بجتبجحمل کردم،‏ و ‏بجتبجحت شرایط دیگری سال های بعد هم

‏همھهممانقدر صبور می ماندم.‏ اما پس از ‏بجتبجحول کلی شرایط،‏ تغیبریبرری در روابمنبمم شکل گرفته است.‏ صحبت کردن

٢١


گروه تئاتر ا گزیت ‏‐شبریبررین مبریبررزانژاد رُزا لوکزامبورگ تارتحیتحخ سرخ

با دوستابمنبمم در حالىللىی که مقامات زندان می شنوند،‏ غبریبررممممممکن بودن صحبت از آبجنبجچه واقعاً‏ برابمیبمم جالب است‐‏

این ها آنقدر برابمیبمم سنگبنیبنن است که ترجیح می دهم از ملاقات هابمیبمم صرف نظر کنم تا زمابىنبىی که ‏همھهممدیگر را

مثل انسان های آزاد ببینیم.‏

قطعاً‏ زیاد ‏بجنبجخواهم ماند.‏ ا گر دیتمان‎١‎ و کرت آیزنر ٢

آزاد شده اند،‏ مقامات ‏بمنبممی توانند مرا بیش از این در

زندان نگه دارند.‏ کارل لیبکنشت هم به زودی آزاد می شود.‏ پس ‏بهببههبرتبرر است صبرببرر کنیم تا در برلبنیبنن

دوباره ‏همھهممدیگر را ببینیم.‏

تا آن زمان،‏ هزاران درود

ارادبمتبممند ‏همھهممیشگی تو،‏ رزا

راوی:‏

در نوامبرببرر سال ‎١٩١٨‎صدراعظم آلمللممان ما کس فون بادن‎٣‎ در ‏بىپبىی وقوع انقلاب،‏ قدرت را به فردریش

ابرت رهبرببرر راست گرای حزب سوسیال دموکرات آلمللممان ‏بجتبجحویل داد.‏ دوران نامعلوم حبس رزا نبریبرز ‏همھهممان

زمان به پایان رسید.‏ رزا پس از خروج از زندان مورد استقبال پرشور مردم قرار گرفت.‏ لیبکنشت که

کمی پیش از او آزاد شده بود،‏ به شکل عمومی برقراری ‏جمججممهوری سوسیالیسبىتبىی آلمللممان را اعلام کرده بود.‏

او و رزا لیگ اسپارتا کوس را دوباره سازماندهی کردند و روزنامه ی پرچم سرخ‎٤‎ را راه اندازی کردند.‏

یکی از مطالبات اصلی شان مصونیت ‏بمتبممام زندانیان سیاسی و لغو ‏مجممججازات اعدام بود.‏ پس از آغاز جنگ

جهابىنبىی اول،‏ تعدادی از اعضاء حزب سوسیال دموکرات آلمللممان با ادامه ی ‏جمحجممایت از جنگ ‏مجممجخالفت کرده

بودند و این امر موجب اخراج آبهنبهها از حزب شده بود.‏ در ‏بهنبههایت این جدابىیبىی منجر به تاسیس حز ‏بىببىی جدید

با عنوان حزب سوسیال دموکرات مستقل آلمللممان ‏(یو.اس.بىپبىی.دی)‏ شد.‏ لیگ اسپارتا کوس در دوران

شکل گبریبرری اش ‏بجببجخشی از این جناح بود اما بعد مستقلاً‏ به فعالیت خود ادامه داد.‏ اعضاء لیگ

اسپارتا کوس پس از انقلاب ١٩١٧ روسیه،‏ در ‏بىپبىی آغاز ‏بجتبجحرکابىتبىی از ‏همھهممان دست بودند:‏ تشکیل دولبىتبىی بر

مبنای شوراهای کارگری در آلمللممان.‏ در ادامه لیگ اسپارتا کوس نام خود را به حزب کمونیست آلمللممان تغیبریبرر

داد و به کمینبرتبررن یا انبرتبررناسیونال کمونیست پیوست.‏

Dittmann ١

Kurt Eisner ٢

Max von Baden ٣

٢٢

Die Rote Fahne ٤


گروه تئاتر ا گزیت ‏‐شبریبررین مبریبررزانژاد رُزا لوکزامبورگ تارتحیتحخ سرخ

‏«…به جای کارفرمایان و بردگان مزدی شان،‏ رفقای کارگر آزاد!‏ کار نه به عنوان شکنجه ی کسی،‏ بلکه

به عنوان وظیفه ی ‏همھهممگان!‏ زندگی انسابىنبىی و شرافتمندانه برای ‏همھهممه ی آبهنبههابىیبىی که وظیفه ی اجتماعی خود را

به ابجنبججام می رسانند.‏ گرسنگی نه دیگر به عنوان نفرین کار،‏ بلکه به عنوان تازیانه ی بطالت!‏

تنها در چنبنیبنن جامعه ای است که نفرت ملی و بندگی ریشه کن می شود.‏ تنها زمابىنبىی که چنبنیبنن جامعه ای ‏مجممجحقق

شود،‏ زمبنیبنن دیگر به کشتار آلوده ‏بجنبجخواهد شد.‏ آنگاه است که می توان گفت:‏ این جنگ،‏ واپسبنیبنن جنگ

بود.‏

در این ساعت،‏ سوسیالبریبرزم تنها رستگاری بشریت است.‏ کلمات ‏«مانیفست کمونیست»‏ بر فراز سنگرهای

ویران سرمایه داری شعله ور می شود:‏ سوسیالبریبرزم یا بربریت!»‏

‏‐لیگ اسپارتا کوس چه می خواهد؟،‏ ١٩١٨

در ژانویه ١٩١٩ حزب کمونیست آلمللممان به ‏همھهممراه سوسیالیست های مستقل قیام استپارتا کیست را آغاز

کردند.‏ آبهنبهها خواستار سرنگوبىنبىی دولت بودند و پرچم سرخ شورشیان را تشویق به اشغال ساختمان های

مرا کز قدرت می کرد.‏ رزا در پرچم سرخ فراخوان انقلابىببىی خشونت آمبریبرز داد و اعلام کرد که هیچ

مذا کره ای با دسمشسممن خوبىنبىی شان یعبىنبىی دولت ابرت‐شایدمان‎١‎ ‏بجنبجخواهند داشت.‏ ابرت در پاسخ،‏ به

فرایکورپس یا ارتش آزاد که نبریبرروهای شبه نظامی داوطلب و در خدمت دولت وقت بودند فرمان نابودی

این انقلاب را صادر کرد.‏ قیام شکست خورد و رزا و لیبکنشت که که به زندگی ‏مجممجخفیانه رو آورده بودند،‏

در روز ١۵ ژانویه ١٩١٩ در خانه ی یک کارگر دستگبریبرر شدند.‏ هر دوی آبهنبهها در ‏همھهممان روز کشته شدند و

بدن ‏بىببىی جان رزا در رودخانه انداخته شد.‏

نظم بر برلبنیبنن حا کم است!‏

‏«نظم بر ورشو حا کم است!»،‏ این را وزیر سباستیابىنبىی به ‏مجممججلس ‏بمنبممایندگان پاریس در ١٨٣١ اعلام

کرد…‏

‏«نظم بر برلبنیبنن حا کم است!»،‏ این را مطبوعات بورژوابىیبىی پبریبرروزمندانه اعلام می کنند،‏ ابرت و ناسکه

اعلام می کنند،‏ افسران ‏«نبریبرروهای پبریبرروز»‏ اعلام می کنند،‏ در حالىللىی که خیل خرده بورژوازی در برلبنیبنن

دستمال هایشان را برایشان تکان می دهند و هورا می کشند.‏

‏«نظم بر ورشو حا کم است!»،‏ ‏«نظم بر پاریس حا کم است!»،‏ ‏«نظم بر برلبنیبنن حا کم است!»،‏ این است

آبجنبجچه گزارش های پاسداران ‏«نظم»‏ اعلام می کند،‏ هر پنجاه سال یک بار،‏ از یک مرکز مبارزات تاربجیبجخی

جهان به مرکز دیگر.‏ و این ‏«پبریبرروزمندان»‏ شادمان متوجه نیستند که هر ‏«نظمی»‏ که نیاز داشته باشد از

طریق کشتارهای خونبنیبنن دوره ای حفظ شود،‏ ناچار به سوی سرنوشت تاربجیبجخی خود روانه می شود،‏ ‏[به

٢٣

Philipp Scheidemann ١


گروه تئاتر ا گزیت ‏‐شبریبررین مبریبررزانژاد رُزا لوکزامبورگ تارتحیتحخ سرخ

سوی]‏ سقوطش.‏ این هفته ی ‏«اسپارتا کوس»‏ در برلبنیبنن چه بود؟ چه به بار آورده است؟ و چه به ما

می آموزد؟ در میانه ی نبرببررد،‏ در میان غریو پبریبرروزی ضدانقلاب،‏ پرولتاریای انقلابىببىی می بایست آبجنبجچه گذشته را

مرور کند و رویدادها و پیامدهایشان را با معیار بزرگ تارتحیتحخ بسنجد.‏ انقلاب زمابىنبىی برای از دست دادن

ندارد.‏ ‏همھهممچنان ‏بىببىی ‏مجممجحابا به پیش می شتابد ‏—از فراز گورهابىیبىی که هنوز بسته نشده اند،‏ از فراز ‏«پبریبرروزی ها»‏

و ‏«شکست ها»—‏ به سوی هدف عالىللىی اش.‏ ‏بجنبجخستبنیبنن وظیفه ی یک مبارز برای سوسیالبریبرزم جهابىنبىی این است

که آ گاهانه اصول راهنمای انقلاب و روش های آن را دنبال کند.‏

این شکست ‏«هفته ی اسپارتا کوس»‏ چطور به نظر می آید؟ آیا شکسبىتبىی بود بر پایه ی نبریبرروی انقلابىببىی

خشمگبنیبنن و ‏بجپبجختگی نا کافىففىی شرایط،‏ یا بر اساس ضعف و تردید در عمل؟

هر دو!‏ این ‏بجببجحران ماهیبىتبىی دوگانه داشت.‏ تضاد میان حضور قدربمتبممند،‏ مصمم و ‏بهتبههاجمججممی توده های برلبنیبنن از

یک سو و دودلىللىی،‏ تردید و ‏بىببىی میلی رهبرببرری برلبنیبنن از سوی دیگر ویژگی بارز این واقعه ی اخبریبرر است.‏

رهبرببرری شکست خورد.‏ اما رهبرببرری می تواند و باید از نو به دست توده ها و از دل توده ها خلق شود.‏ توده ها

عاملی تعیبنیبنن کننده هستند؛ آبهنبهها سنگ بنابىیبىی هستند که پبریبرروزی ‏بهنبههابىیبىی انقلاب بر آن برپا می شود.‏ توده ها

آماده ی مبارزه بودند،‏ و از این ‏«شکست»‏ حلقه ای ساختند در زبجنبججبریبرره ی شکست های تاربجیبجخی که مایه ی

غرور و قدرت سوسیالبریبرزم جهابىنبىی است.‏ این است که پبریبرروزی های آینده از دل این ‏«شکست»‏ شکوفا

خواهد شد.‏

‏«نظم بر برلبنیبنن حا کم است!»‏ چا کران ابله!‏ ‏«نظم»‏ ‏سمشسمما بر شن های روان ساخته شده است.‏ فردا انقلاب

‏«دوباره به پا خواهد خاست،‏ سلاح هایش را بر هم خواهد کوفت»‏ و در عبنیبنن وحشت تان با دمیدن در

شیپورها جار خواهد زد:‏

بودم،‏ هستم،‏ خواهم بود!‏

‏‐دی روته فانه ‏(پرچم سرخ)،‏ ١۴ ژانویه ١٩١٩

پایان

٢۵ دی ١٣٩٨

١۵ ژانویه ٢٠٢٠

‏بهتبههران

٢٤


گروه تئاتر ا گزیت ‏‐شبریبررین مبریبررزانژاد رُزا لوکزامبورگ تارتحیتحخ سرخ

منابع:‏

- رزا لوکزامبورگ،‏ توبىنبىی کلیف،‏ ترجمججممه نسبرتبررن موسوی،‏ انتشارات روشنگران و مطالعات زنان.‏

- Bronner, Stephen Eric,The letters of Rosa Luxemburg, Humanities

Press International Inc., ISBN 0-391-03789-7.

- Geras, Norman, The legacy of Rosa Luxemburg, NLB, ISBN

902308-28-9.

- Looker, Robert, Rosa Luxemburg selected political writings, Grove

Press, Evergreen edition, ISBN 0-394-17867-X.

- Howard, Dick, Selected political writings Rosa Luxemburg, Monthly

Review Press, ISBN 85345-197-4.

- Adler, Georg- Hudis, Peter- Laschitza, Annelies-The Letters of Rosa

Luxemburg, Verso, eISBN 978-1-78168-233-3.

- Frölich, Paul, Rosa Luxemburg: Her Life and Work, Hesperides Press,

ISBN 1443736643.

- Evans, Kate, Red Rosa, Verso, ISBN 1784781010.

- Luxemburg, Rosa, The Accumulation of capital, Translated by Agnes

Scharzschild, Routledge and Kegan Paul Ltd., ISBN 0-7100-4643-X.

٢٥


گروه تئاتر ا گزیت ‏‐شبریبررین مبریبررزانژاد رُزا لوکزامبورگ تارتحیتحخ سرخ

شبریبررین مبریبررزانژاد حقوق دان،‏ مبرتبررجم،‏ پژوهشگر و دببریبرر ‏بجتبجحریه

گروه تئاتر ا گزیت است.‏

آثار وی تا کنون عبارتند از:‏

‏•فیلمنامه مستند تار ‏تحیتحخ سرخ ‐ ولادبمیبممبریبرر ایلیچ لنبنیبنن

‏•تله تئاتر آموزگاران اقتباس از اثر ‏مجممجحسن یلفابىنبىی

‏•مجممججموعه مقالات تئاتر در ساختار نظام سرمایه داری

‏•پژوهش کمپابىنبىی تئاتر:‏ راه حل یا سرپوشی برمعضل تئاتر

‏•تله تئاتر مستند اِما گلدمن : آن گونه که من زیستم

‏•ترجمججممه سندیکاها در دوران ‏بجببجحران سرمایه داری و نیاز به

اسبرتبرراتژی انقلابىببىی اثر راب سول

‏•ترجمججممه شکسپبریبرر،‏ یک انقلابىببىی در ادبیات اثر الن وودز

‏•ترجمججممه هبرنبرر و مبارزه طبقابىتبىی اثر الن وودز

ترجمججممه ٣ ‏بمنبممایشنامه ‏(اما،‏ مارکس در سوهو،‏ دخبرتبرر ونوس)‏ اثر هاوارد زین

ترجمججممه اندیشه های کارل مارکس اثر الن وودز

ترجمججممه ‏بمنبممایشنامه یک خاطره،‏ یک مونولوگ،‏ یک فریاد و یک نیایش گردآوری ایو انسلر و مالىللىی دویل

ترجمججممه ‏بمنبممایشنامه من موجودی احساسابىتبىی هسم اثر ایو انسلر

ترجمججممه شازده کوچولو اثر آنتوان دوسنت ا گزوپری

ترجمججممه ارج ‏بهنبههادن به مقاومت ‐ چگونه زنان در روابط خصوصی در برابر آزار مقاومت می

کنند ، ‏بهتبههیه شده توسط سرپناه اضطراری زنان کلگری ) کانادا)‏

ترجمججممه درباره دو برداشت روانکاوانه از شازده کوچولو اثر آنتوان دوسنت ا گزوپری به قلم کریستبنیبنن

دولاروش کوداما

ترجمججممه باز هم مبنتبنن و بسبرتبرر آن ‐ اجرای ‏بمنبممایش ‏«مهاجران»‏ اسلاومبریبرر مروژک در استودیو ‐ تئاتر ‏«چلاوک»‏

مسکو به قلم سوزان کوستانزو

ترجمججممه ۶٢ مقاله ‏بجتبجخصصی تئاتر برای ۴ ‏سمشسمماره ‏مجممججله ‏«صحنه معاصر»‏ گروه تئاتر ا گزیت

وی برنده رتبه اول ترجمججممه در مسابقه مطبوعابىتبىی ابجنبججمن منتقدان،‏ نویسندگان و پژوهشگران خانه تئاتر ایران در

سال ١٣٩۶ گردیده است.‏

از سال ١٣٩٢ بعنوان دستیار کارگردان در هفده اجرای صحنه ای رپرتوار گروه تئاتر ا گزیت ‏همھهممکاری داشته

است که عبارتند از:‏

مهاجران اثر اسلاویر مروژک

‏بمنبممایش ‏همھهمملت در روستای مردوش سفلی اثر ایوو برشان

مارکس در سوهو اثر هاوارد زین

یک خاطره،‏ یک مونولوگ،‏ یک فریاد و یک نیایش گردآوری ایو انسلر و مالىللىی دویل

شازده کوچولو اثر آنتوان دوسنت ا گزوپری

ماهی سیاه کوچولو اثر صمد ‏بهببههرنگی

مبرتبررسک ‏(چهار صندوق)‏ اثر ‏بهببههرام بیضابىیبىی

نردبان ‏(زاویه)‏ اثر غلامجممجحسبنیبنن ساعدی

من موجودی احساسابىتبىی هستم اثر ایو انسلر

تله تئاتر مستند اِما گلدمن : آن گونه که من زیستم نوشته شبریبررین مبریبررزانژاد

تله تئاتر آموزگاران اقتباس شبریبررین مبریبررزانژاد از اثر ‏مجممجحسن یلفابىنبىی

تله تئاتر مستند تار ‏تحیتحخ سرخ ‐ ولادبمیبممبریبرر ایلیچ لنبنیبنن

٢٦


گروه تئاتر ا گزیت ‏‐شبریبررین مبریبررزانژاد رُزا لوکزامبورگ تارتحیتحخ سرخ

٢٧


گروه تئاتر ا گزیت ‏‐شبریبررین مبریبررزانژاد رُزا لوکزامبورگ تارتحیتحخ سرخ

دیگر انتشارات گروه تئاتر اگزیت

هفت گفتار

۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰

تئاتر در ساختار نظام سرمایه داری

۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰۰

گروه تئاتر ا گزیت

ش:‏‎9‎ین م:‏‎9‎زانژاد

٢٨

www.exittheatre.ir

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!