ﻣïºï»«ï»¨ïºï»£ï»ª رÙﺷﻨï®ïº® - ketab farsi
ﻣïºï»«ï»¨ïºï»£ï»ª رÙﺷﻨï®ïº® - ketab farsi
ﻣïºï»«ï»¨ïºï»£ï»ª رÙﺷﻨï®ïº® - ketab farsi
- No tags were found...
You also want an ePaper? Increase the reach of your titles
YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.
. . .٣٧ ژوئن Rowshangar Publication Vol.4, Issue. 37, June 2010 ٢٠١٠2ماھنامۀ روشنگر سال چھارمشمارهتظاهرات 22 خردادو نقش آن در شكل گيري رهبري ي جديدwww.siamacsotudeh.comتظاھرات مردم در 22خرداد جدا از ھرسيامک ستوده چيز ديگر، مويد يکامر بود: حرکت کامال مستقل مردم از رھبریسبز و کوبيدن آخرين ميخ بر تابوت آن درجنبش اعتراضی مردم. اين واقعيت اما، خود،آخرين نشان عملی بر آنچه بود که ما و ديگرنيروھای سرنگونی طلب، ھمواره و از ھمانابتدا بر آن تاکيد داشتيم: تضاد ميان منافعرھبری ی بشدت ارتجاعی سبز با جنبشی که درراس آن قرار گرفته، نقش بازدارنده و سرانجامايستادن آن در برابر جنبش و تالش جھت سدنمودن آن. اما اگر اين حقيقت برای نيروھا وعناصر آگاه، از ھمان ابتدا، امری روشن و قابلپيش بينی بود، از نظر عناصر ليبرال، ميانه روو سازشکار امثال دکتر رھنما ھا و محيط ھا،آنھا که در حمايت از رھبری سبز برای يکلحظه ھم از پای نمی نشستند و بی وقفه ما وديگران را به چپ روی، فقدان خرد سياسی، وعدم درک واقعيات متھم می کردند، نوعی کفرگوئی و نديدن عينيات تلقی می شد.يکی از داليلی که اين عناصر و نيروھا (يعنیبخشی از اپوزيسيون طرفدار سبز که بهارتجاعی بودن رھبری سبز معترف ولی بهسبک حزب توده، به دفاع تاکتيکی از آن معتقدبود) برای توجيه حمايت خود از موسوی وکروبی می آوردند اين بود که، بگذاريد خودمردم با تجربه ی عملی شان به حقيقت دستيافته، از آنھا جدا شوند، و ما نيز که بايد ھموارهدر کنار مردم قرار گرفته از آنھا حمايت کنيم،آنزمان، ھمراه توده مردم، از آنھا جدا خواھيمشد. اينھا ھمانھائی بودند که در تظاھرات ھایخارج کشور با شعارھای سرنگونی طلبانهمخالفت کرده، ھمراھی با مردم داخل رامستمسک تکرار شعارھای عقب افتاده وارتجاعی آنھا قرار می دادند. جالب اينکه آنھاامروز ھم از پا ننشسته، برای مخفی نگاه داشتنخطا و کج روی خود، جدا شدن مردم از رھبریسبز را دليلی بر صحت ادعای خود جلوه میدھند و می گويند ما نگفتيم که به تدريج خودمردم از آنھا جدا می شوند و نيازی به انتقاد آزآنھا و تضعيف جنبش نيست؟ غافل از اينکه بهاين طريق واقعيت دنباله روانه ی خود از توده،آنھم از عقب افتاده ترين بخش آن، بخش متوھمبه رھبری سبز، يعنی واقعيت ھمراه شدن بارھبری ارتجاعی در ترمز کردن حرکت مردم،و بعبارت ديگر، نفی نقش خود بعنوان نيرویپيشرو، نيروی نشان دھنده راه به مردم از پيشرا، به نمايش می گذارند. بعالوه، آنھا توجه يهاين ندارند که اگر در خرداد مردم عليرغمخواست رھبری سبز به خيابانھا آمده، در خانهھای خود نماندند، اين ھمانا، در ھر اندازه ھم کهباشد، ناشی از آگاھگری نيروھای پيشرویدرون جنبش به منظور نشان دادن ماھيتسازشکارانه ی اين رھبری بوده است. فیالمثل، اگر در فقدان اين نقادی ھا مردم ھمچنانبه رھبری سبز وفادار می ماندند، و بدعوت آنھاپاسخ مثبت داده و در خرداد در خانه میماندند، آيا تظاھرات خرداد، يعنی تداومجنبش، واقعيت ميافت؟ و آيا رھبری سازشکارسبز در کار توقف جنبش و ضربه زدن به آنموفق نگشته بود؟ و بنابراين، آيا ادامه جنبشعليرغم دعوت رھبری سبز به توقف آن، نتيجهبی توجھی مردم به اين دعوت و به خود رھبریسبز نبود؟ و اين امر خود ناشی از افشاگریھای قبلی در مورد اين رھبری توسط نيروھایپيشرو و بی اعتقاد کردن مردم به آنھا و ايجاداين اعتقاد ميان آنھا که بدون اين رھبری نيز میتوان به مبارزه ادامه داد نبوده است. دراينجاست که می بينيم نقد و افشای رھبران سبزنه تنھا منجر به ضعف جنبش نشده، بلکه دقيقا باآزاد کردن آن از چنگ رھبری سازشکار وبازدارنده ی آن، مانع توقف جنبش و در نتيجهباعث تقويت و تداوم آن گشته است. و اين بايددرس بزرگی برای ما باشد که در آينده بدانيم درھر جنبشی، نقد و طرد عناصر سازشکار درآن، نه تنھا باعث تضعيف جنبش نمی شود، بلکهشرط ضروری استحکام، تقويت و ادامه کاریی آن می باشد.بنابراين، تظاھرات خرداد، جدا از اعالمانفکاک نھائی مردم از رھبری سبز، حاویدرس آموزننده ای برای عقب افتاده ترين بخشاپوزيسيون نيز بود. ھم برای مردمی که بهماھيت ارتجاعی و بازدارنده رھبری سبز واقفنبودند، و ھم برای رھبران و احزابی که بطورتاکتيکی حمايت از رھبری سبز تا اطالع ثانویرا تجويز نموده، بجای آگاه کردن مردم، با عملخود، بر ناآگاھی و عقب افتادگی آنھا مھر تاييدزده، ابزار دست سياست ارتجاعی رھبری سبزشدند، مردمی که ناآگاھانه دل به رھبری یارتجاع سپرده بودند و کسانی که آگاھانه در پیاين رھبری افتاده و مردم را نيز به دنباله رویاز آن دعوت می نمودند.و اما درس ديگری که می توان از تظاھراتخرداد گرفت، رابطه مستقيم ميان درجهآگاھی مردم با نوع رھبری ايست که برای خودبر می گزينند. جنبش دمکراتيک و خودبخودیداخل ايران، که چندان ھم خودبخودی نيست، باکنار گذاردن رھبری سبز و آگاھی به ماھيتآن، اکنون ميرود و ناچار است تا متناسب باسطح تجريه و آگاھی جديد خود، رھبریمتناسب با آنرا نيز برای خود پيدا نمايد، و ازاين طريق، خود را برای نبردھای بعدی آماده وبه شکل نو و موثرتری آرايش دھد. بنابراين،آنچه که در شرايط کنونی از اھميت باالئیبرخوردارمی باشد، ادامه جنبش و روحيهمبارزه طلبی مردم برای در ھم شکستن مقاومترژيم در برابر خواست ھای خود است. اگر اينمبارزه تا عقب نشاندن رژيم حتی به اندازه یيک گام کوچک ادامه يابد، گامی که باسستکردن بندھای خفقان و سرکوب، موانع تشکليابی توده ای طبقه کارگر، پيشروی آن درمبارزه طبقاتی، و شرکت سازمان يافته ی آنرادر جنبش ضد ديکتاتوری فراھم نمايد، آنگاه نهتنھا تحولی اساسی در نيروھای محرکه وشرکت کننده در جنبش دمکراتيک جاری بوجودخواھد آمد، بلکه اين امر در ساختار رھبریجنبش نيز تاثير بسزائی به جای خواھدگذاشت.■سيامک ستوده22222222221389برنامه تلويزيوني از سيامك ستودهدر كانال تلويزيوني E2هر 2 شنبه و4شنبه 8 تا 10 شب (بوقت واشنگتون)باز پخش:2 يا 3 بامداد روز بعدتلفن: -237-6661 905اگر كانال E2 را نداريد، فركانس زير را جستجو كنيد،1206022000 ¾ Horizantalبراي ديدن برنامه از طريق اينترنت در سايت www.mardomtv.comدرسهاي انقلاببرنامه جديد تلويزيوني سيامك ستوده در كانال پيام افغانهرجمعه 2:30 تا 4:30 بعدازظهر به وقت ايران6تا 8 صبح به وقت تورنتولطفا به داخل ايران اطالع رسانی کنيد!رويE2 كليك كنيد.