16.03.2014 Views

شماره ٢٨

شماره ٢٨

شماره ٢٨

SHOW MORE
SHOW LESS

Create successful ePaper yourself

Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.

14<br />

صفحه کرد<br />

تالش حتا که پیر کانتِ‏ از نظر صرف از<br />

تازه جوان این برای آنکه بر عالوه تا معلمیِ‏<br />

کار شده،‏ فارغالتحصیل دانشگاه نیز<br />

او به و کند،‏ پا و دست را سرخانه رسالههایاش<br />

از یکی رساندن چاپ به در کند،‏<br />

کمک ناشری(‏ به توصیه طریق ‏)از که<br />

نیست مشکل چندان مسئله این حدس به<br />

فیخته صریح حمالت همچنین و ادبیات دانشگاهیان<br />

خود سوی از حتا مذهب قلمرو باشد.‏<br />

مشکلآفرین وی برای میتوانست کرسی<br />

تصدی فیخته آنکه از بعد خصوصاً‏ عهده<br />

به را ‏»ینا«‏ دانشگاه در فلسفه تدریس از<br />

یکی در دورانت گزارش طبق گرفت.‏ اعضاء<br />

و استادان از برخی حمالت،‏ همین انجمن<br />

به نامهای طی فرهنگی برجستهی شدند.‏<br />

جوان استاد این توبیخ خواستار وایمار و گوته امضاء آن در میشود گفته که نامهای میرسد<br />

نظر به بهرحال،‏ است.‏ بوده هم شیلر سیاقی<br />

و سبک فیخته نوشتههای از برخی او<br />

آنکه بدلیل نه اما داشتهاست.‏ آنارشیستی پرسش<br />

این از ‏)دلیل بوده،‏ آنارشیست واقعا میتواند،‏<br />

آنارشیست فردی چگونه که باالتر زا فیالمثل که بپروراند فلسفیای نظریههای زیر<br />

در است!؟ کرده گذر فیخته تخیل و ذهن اینرو<br />

از بلکه داد(،‏ خواهیم توضیح را آنها گسیخته<br />

لگام احساس«‏ و ‏»شور با را آنها که اساساً‏<br />

را ‏»دولت«‏ وی فیالمثل مینوشت.‏ از<br />

دورانت ویل میکرد.‏ شناسایی زائد امری که:‏<br />

میآورد قول نقل عیناً‏ وی زندگی<br />

مطلق هدف جزو سیاسی ‏“جامعهی‏ برای<br />

احتمالی وسیلهای بلکه نیست،‏ بشر دولت<br />

میباشد.‏ کامل جامعهی یک تشکیل مییابد؛<br />

گرایش خود نابودی سوی به پیوسته خود<br />

که است این دولتی هر نهایی هدف زیرا مدتهای<br />

باید شاید بنماید.‏ ضروری غیر را تشکیالت<br />

همه روزی ولی کنیم،‏ صبر مدید هدف<br />

]...[ شد خواهد الزم غیر سیاسی است”‏<br />

آن اعضای کامل تساوی جامعه نهایی .)۸۸۸ ، ۸۸۷<br />

صص ‏)همانجا،‏ میپردازیم.‏<br />

فیخته فلسفیِ‏ نظریات به اینک و مبنای<br />

بر گفتیم که همانگونه که نظریاتی ‏»آزادِ«‏<br />

و آگاه«‏ خود ‏»فردیتِ‏ یا ‏»من«‏ اینجا<br />

از است بهتر است.‏ گرفته شکل کانتی این<br />

به توسل با کانت اگر که کنیم شروع صورتهای<br />

همچون ما در اخالقی قانون که وجود<br />

پیشاپیشی صورت به ذهنی،‏ پیشینِ‏ عقالنیت،‏<br />

تشخیص و اراده آزادیِ‏ و دارد دارند،‏<br />

قانون این با تفکیکناپذیر رابطهای این<br />

پهلوی دو و متافیزیکی وضعیت فیخته از<br />

نظر صرف را اخالقی«‏ و آزاد ‏»منِ‏ آشکار<br />

عقالنیاش صورتهای به وابستگی اراده«‏<br />

‏»آزادیِ‏ ساختن برجسته با و کرده درمیآورد.‏<br />

خود فلسفی چارچوب در آنرا 1391<br />

مهر 28 شماره هفته مجله موجودی<br />

انسان است،‏ معتقد که نگرشی در<br />

آدمی ذات بیانی؛ به است.‏ ذات به قائم ساحتهای<br />

در نه اما است.‏ نهفته آدمی خود که<br />

اخالقی«‏ و ‏»اراده در بلکه آن،‏ اجتماعی بنابراین<br />

دارد.‏ وجود آدمی نهاد در اساساً‏ و<br />

حقایق تمامی مرکز را ‏»انسان«‏ فیخته،‏ نوعی<br />

به که نگرشی میدانست.‏ جهان اسرار کانونیِ‏<br />

تفکر یادآور ظاهر(،‏ در ‏)حداقل جهان<br />

فیخته دیدگاه در است.‏ رنسانس نهضت کشف<br />

آدمی وجود واسطهی به چیزها،‏ و بدین<br />

اما دارند،‏ وجود آنها یعنی میشوند.‏ هستند.‏<br />

بشری ذهن برساختههای که معنی بیانی:‏<br />

به و<br />

ادراک وسیلهی به که بدانگونه ‏“»شیئ«‏ برساختهی<br />

میشود،‏ تعبیر اراده و حافظه و<br />

موضوع هم لحاظ،‏ این از است.‏ ذهن و<br />

است،‏ ‏»من«‏ از قسمتهایی شیء هم باشد”‏<br />

معلوم نمیتواند من از خارج چیزی ‏)ص‎۸۸۹‎‏(.‏<br />

دروغین<br />

و کاذب امری نه آنها،‏ وجود پس برساختهی<br />

وجود،‏ این اما است،‏ واقعی بلکه و<br />

شدن دیده امکان است:‏ بشری ذهن میشود.‏<br />

وابسته بشری وجود به درکاش،‏ اندیشهی<br />

در دخالت و تصرف با فیخته که<br />

میدهد بسط چنین را خود ایدهی کانتی،‏ ذهن<br />

برساختهی آنها همهی اینکه به توجه با آنها<br />

همهی که گفت میتوان هستند،‏ بشری ‏»من«ی<br />

آنهم ‏»من«اَند،‏ از بخشی نوعی به بهمثابه<br />

‏»آگاهی«ام آنها،‏ به اندیشیدن با که این<br />

از فیخته میگیرد.‏ شکل بشری آگاهیِ‏ محض<br />

به میرسد:‏ دیگری استنتاج به ایده موضوع<br />

‏)بهمثابه جهان و چیزها به اندیشیدن ‏»جز<br />

و ‏»خود«‏ بین مرز آگاهی(،‏ محرکِ‏ و میگیرد.‏<br />

شکل ‏»من«‏ در خود«‏ خود<br />

ایدهی به دیگری الیهی فیخته باری،‏ دستیابی<br />

برای اینبار که نظریهای افزود.‏ تأملی<br />

خود طریق از متناهی«،‏ ‏»خودِ‏ به که<br />

بود معتقد او مبنا این بر میشد.‏ پرورانده میاندیشد،‏<br />

‏»خود«‏ به که زمانی تنها آدمی بهمثابه<br />

آنهم مییابد.‏ آگاهی خود وجود از با<br />

انسان بهمنزلهی متناهی:‏ موجودی تصرف<br />

با فیخته وانگهی محدودیتهایاش.‏ نظریهی<br />

از استقبال و کانت اخالقیِ‏ قانون ‏»اخالق<br />

به دادن الویت خصوص در وی نظریهی<br />

به اخالقی(،‏ وظیفهی ‏)همانا عملی«‏ میبخشد،‏<br />

متافیزیکی کامالً‏ موقعیتی خویش،‏ قرار<br />

نظمی با ارتباط در آنرا که اینرو از است.‏<br />

حاکم جهان بر او باور به که میدهد اخالقیِ‏<br />

‏»نظم بین رابطهی آنکه برای و به<br />

را انسان«‏ اخالقیِ‏ ‏»قانون با جهان«‏ که:‏<br />

بود معتقد برساند،‏ اثبات درک<br />

که چیزی عنوان به ‏»من«‏ ماوراء ‏“در چیزی<br />

عنوان به است دیگری ‏»من«‏ میکند،‏ از<br />

عبارت خویشتن میکند.‏ اراده و میل که تمایل<br />

آن واقعی ماهیت تکانههاست؛ دستگاه ما<br />

فکری دستگاه همهی … است.‏ تکانه به ‏)همانجا،‏<br />

ماست”‏ ارادهی و تکانهها بر متکی ۸۸۹(.<br />

ص رابطهای<br />

نظریه،‏ این از دورانت تفسیر در پاسداری<br />

آن نظم و جهان از آنچه بین مستقیم به<br />

دارد.‏ وجود اخالقی«‏ ‏»نظم و میکند بر<br />

اخالقی«‏ و آزاد ‏»نظمِ‏ هم دلیل همین میگوید:‏<br />

وی میشود.‏ چیره ‏»بینظمی«‏ عینی<br />

جهان آن از بخشی بیقرار ارادهی ‏“این باشد؛<br />

مکانیکی جبرگرایی بردهی که نیست فیخته[‏<br />

نظر ‏]از که گفت میتوان اینجا از بشر<br />

ذات آزادی،‏ این و است.‏ آزاد اراده عامل<br />

یک صورت به را او زیرا است؛ از<br />

آزادانه که میآورد در اخالقی مسئول ‏)همانجا(.‏<br />

میکند”‏ اطاعت اخالقی قانون یک در<br />

فیخته بدانیم،‏ که باشد جالب شاید اما مرتبهی<br />

به را جهانی اخالقیِ‏ نظم این نهایت که<br />

جایی تا میدهد.‏ ارتقاء ‏»االهی«‏ است<br />

این آزاد فرد وظیفهی و هدف میگوید:‏ زندگی<br />

االهی اخالقی نظم این با هماهنگ که نیست؛<br />

شخص جهانی،‏ اخالقی نظم آن و کند.‏ تکامل<br />

در اساساً‏ که است فرایندی بلکه گفتهی<br />

به است.‏ مشهود بشر نوع اخالقی با<br />

هماهنگ که است این بشر«‏ ‏»پیشهی او و<br />

پیشه ‏)همانجا(.‏ کند.‏ زندگی االهی نظم آن فناناپدیر.‏<br />

و است جاودان که وظیفهای یکی<br />

شد،‏ گفته هم ابتدا در که همانگونه باری،‏ بگوییم<br />

است بهتر یا و فلسفی شاخصهای از نهضت<br />

هوداران عاطفی فکری خصلت میالدی،‏<br />

هجده قرن اواخر در رمانتیسم طبیعت،‏<br />

به وافر عالقهی و کشش و شور،‏ و<br />

صلح عشق،‏ نظیر احساساتی به اهمیت و قهرمانیهای<br />

تحسین حتا یا و دوستی نوع انسان<br />

در انقالبیگری روحیهی و بشری اینجا<br />

در دلیل همین به قضا از و بود.‏ فانی میتواند<br />

که ببریم نام فردی از میخواهیم روحیهی<br />

شناسایی در مطلوبی بسیار نمونهی لودویگ<br />

باشد:‏ اصیلاش مفهوم به رمانتیک شخص<br />

این ‎۱۸۲۷‎‏(؛ )۱۷۷۰ بتهوون وان متعارف<br />

معنای در اندیشمند و فیلسوف گرچه هنریِ‏<br />

خالقیتِ‏ و ‏»هنر«‏ اما است،‏ نبوده آن غرب<br />

موسیقی در رمانتیسم نهضت بنیان او،‏ با<br />

توانست وی وانگهی میرود،‏ شمار به از<br />

اعم زیادی متفکران خویش،‏ هنرِ‏ همان جلب<br />

خود به را ، … و رمانتیک و خردگرا موسیقی،‏<br />

جهان بزرگ انقالبی بتهوون،‏ کند.‏ در<br />

که مخالفتهایی عالرغم که است کسی نحوهی<br />

‏)از میشد موسیقیاش سبک با ابتدا اشتیاق<br />

و شور آهنگسازی(‏ نحوهی تا نواختن اعطا<br />

موسیقی جهان به را انسانی«‏ ‏»واقعی

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!