16.03.2014 Views

شماره ٢٨

شماره ٢٨

شماره ٢٨

SHOW MORE
SHOW LESS

Create successful ePaper yourself

Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.

46<br />

صفحه طبقهی<br />

گروهبندیهای روی تمرکز رویدادها،‏ سازمانیابی<br />

بهجای متوسط بهاصطالح تسلیم<br />

آن مانند و زحمتکشان و کارگران بهاصطالح<br />

بهنیروهای بستن امید در و شویم امپریالیستی<br />

قدرتهای بهدلقکِ‏ ‌ بینالمللی ‏»آزادی<br />

حرمت راستای در شویم؛ تبدیل حرمت<br />

از دفاع همچنین و بیان«‏ و اندیشه پس<br />

شرایط و موجود وضعیت در زندگی سازماندهندهی<br />

میبایست سرنگونی از طبقاتی«‏<br />

مبارزه ‏»دانش که باشیم نهادهایی سرمایه<br />

صاحبان علیه مبارزه پروسهی در را و بهکارگران بهگونهای اسالمی جمهوری و جوهرهی<br />

آنها که بیاموزانند زحمتکشان که<br />

بگیرند نشانه را سرمایه وجودیِ‏ و استبداد از هرگونهای برپانگهدارندهی است.‏<br />

انسانی بهکنشهای بیحرمتی اندیشه<br />

‏»آزادی میتوان هنگامی درحقیقت،‏ سرنگونیِ‏<br />

از پس شرایط در بیان«‏ و شکل<br />

بهگستردهترین را اسالمی جمهوری مناسبات<br />

شبکهی که کرد تضمین ممکن بهدانشگاه<br />

را زحمتکشان و کارگران و<br />

فرابرویانیم؛ طبقاتی«‏ مبارزه ‏»دانش و<br />

مناسبات در نیز زحمتکشان و کارگران قدرت،‏<br />

در ‏)که خویش پرولتاریاییِ‏ ارادهی دارد(‏<br />

نام پرولتاریا خردمندانهی دیکتاتوریِ‏ تکامل<br />

انسان«‏ رهائی به»دانش را دانش این اندیشه<br />

رهائی ازآنجاکه وجود،‏ بااین دهند.‏ محدود<br />

قیودات از آن بیان و تبادالت و هرگونه<br />

از کار رهائیِ‏ پسِ‏ از کنندهاشْ‏ از<br />

است؛ متصور و ممکن تحقیر و استثمار خردمندانهی<br />

دیکتاتوریِ‏ استقرار در اینرو،‏ اجازهی<br />

اندیشههایی تنها نیز پرولتاریا و سیاستها نقاد بهنوعی که دارند بیان گستردهای<br />

آحاد منافع که باشند راهکارهائی آرمانیکردن<br />

مضمونشان و ‏نمایند بیان را از<br />

فراتر نباشد.‏ انسان از انسان استثمار که<br />

دارند بیان اجازه اندیشههایی تنها این اراده<br />

از برآمده نظام با عملی تناقض در باشند<br />

نداشته قرار کارگران تودهی خردمند این<br />

نیندازند.‏ بهمخاطره را آن بنیانهای و آزادی<br />

از مانع انقالب فردای در است ممکن بورژوازی<br />

نیروهای از وسیعی طیف بیان که<br />

باشد خردهبورژوازی از بخشهایی آن و گسترش<br />

با با اما شدهاند.‏ متحد بورژوازی با دولت،‏<br />

در کارگران متشکل طبقاتی قدرت دامنه<br />

گسترش امکان نیز اندازه بههمان مییابد.‏<br />

گسترش نیز اندیشه و بیان آزادی دیکتاتوری<br />

استقرار ابتدای در حتی بنابراین،‏ اندیشه<br />

شرط و بیقید آزادی نیز پرولتاریا آن<br />

استکه طبیعی است.‏ مفهوم فاقد بیان و میکند،‏<br />

کنترل را اندیشهها بیان ارگانیکه شوراهای<br />

عالیِ‏ مجمع از را خویش مرجعیت مولدین<br />

و زحمتکشان و کارگران خودگردان ارگان<br />

این مقابل در تنها و میگیرد بهتفیض 1391<br />

مهر 28 شماره هفته مجله میدهد.‏<br />

پس حساب آن با همراستائی در و مدیریت<br />

استقرار در نمایندگی که نماند ناگفته شوراهای<br />

اجتماعیِ‏ و اقتصادی سیاسی،‏ ضمن<br />

هرنمایندهای و بوده موقت خودگردانْ‏ حد<br />

باالترین از بیش مزایایی و حقوق اینکه بهدرخواست<br />

بنا نمیکند،‏ دریافت دستمزد قابل<br />

برگزیدهاند،‏ بهنمایندگی را او که آنها رد اینکه ضمن بدینترتیب،‏ میباشد.‏ عزل اندیشه<br />

‏»آزادی پرولتاریا دیکتاتوری استقرار تاریخیِ‏<br />

شکلِ‏ بهدموکراتیکترین بیان«‏ و بهآرایهی<br />

اما مییابد؛ وجود عرصهی خویش نشده<br />

آلوده نیز شرط«‏ و ‏»بیقید فریبآمیز تحقق<br />

پرولتاریا تاریخی رسالت چراکه است.‏ با<br />

تنها که است،‏ انسانی افراد همهی آزادی نیز<br />

و قشری،‏ و طبقاتی قیودات از رهایی و<br />

ممکن داوطلبانه هماندیشی شرایط ایجاد میرسد.‏<br />

بهنظر متصور پرولتاریا<br />

دیکتاتوری استکه این حقیقت خویش<br />

رفع و نفی پروسهی میتواند هنگامی بخشیده<br />

سرعت جامعه عموم مدیریت در را توان<br />

که کند تبدیل معین برنامهی بهیک و نظرات<br />

افشاگرانهی یا نقادانه پاسخگویی و بورژوایی تثبیتگرانهی و غیرعلمی بنابراین،‏<br />

باشد.‏ داشته را خردهبورژوایی معنایی<br />

نفی پروسهی در ‏)که پرولتاریا آزادی<br />

استکه ناگزیر دارد(‏ پرولتاریایی متصور<br />

و ممکن شکل بهگستردهترین را بیان در<br />

‏)یا نفی زمینهی بدینترتیب تا کند برقرار این<br />

بیاورد.‏ فراهم را خویش تحقق(‏ واقع:‏ او.‏<br />

سیاست نه پرولتاریاست،‏ هستی ‏»آزادی<br />

گسترش نه پرولتاریا رسالت پس،‏ این<br />

نفی که بشر«،‏ ‏»حقوق یا بیان«‏ و اندیشه همهی<br />

از فرد بیانتهای آزادی در مقوالت نیز<br />

این است.‏ متصور و ممکن جنبههای او.‏<br />

سیاست نه پرولتاریاست،‏ هستی *****<br />

میتواند<br />

استکه نوعی بهگونهای فقط انسان وی<br />

نوع دریابد.‏ را خویشتن و بازآمده بهخود مییابد؛<br />

آگاهی بهخود،‏ استکه نسبتی تنها در<br />

تنها ‏»هستی«‏ بگوییم:‏ استکه بهتر یا پیمیبرد،‏<br />

بهخویشتن استکه انسان نوع ‏»درخود«،‏<br />

هستیِ‏ ‏]استکه[‏ انسان با یا گوش،‏<br />

چشم،‏ اینرو از میگردد.‏ ‏»برخود«‏ گشوده<br />

هستیِ‏ از بخشی آدمیْ‏ حواس سایر و و<br />

شنیدن،…‏ دیدن،‏ برای خویش بهسوی و<br />

تاکنون استکه چیزی آن دریافتن نهایتاً‏ بیگانگی<br />

و خاموشی و تاریکی در آن از قبل است.‏<br />

بوده فروخفته بهمعنای<br />

‏)خرد خردمند هستیِ‏ آدمی نوع است.‏<br />

هستی خرد و اندیشه(‏ فعالیت تمامشمول میاندیشد<br />

آن با و آن در هستی استکه نسبتی هستی[‏<br />

‏]استکه نسبت این در درحقیقت و و دانستن از آدمی شعف میاندیشد.‏ بهخود و فعل تمامی نتیجهی دریافتن،‏ و پیبردن تنشها،‏<br />

برهمکنشها،‏ گرانشها،‏ انفعاالت،‏ مادهای<br />

درونیِ‏ خودجوشیهای و چالشها انباشته<br />

هستی در تاکنون ازل از استکه خودرا<br />

تداوم رابطه،‏ این در اینک و شده میکند.‏<br />

عرضه متفاوت کیفاً‏ بهصورتی ‏»سازوارهی<br />

محصول که خودآگاهی این اما که<br />

دارد معنا هنگامی تا است نوعی«‏ طبقاتی<br />

انشقاق نوعی سازوارهی درون باشد<br />

قادر فرد تا نباشد ازهمگسیختگی‏ و در<br />

شرکت طریق از را نوعی«‏ ‏»وحدت دریابد…..‏<br />

آن همساختارِ‏ گروههای و<br />

داوطلبانه بازآفرینی پرولتاریا رسالت خاکستر<br />

میان از نوعی سازوارهی آگاهانهی انشقاقها<br />

از مانده بهجا دستآوردهای نیز و بنابراین،‏<br />

است.‏ طبقاتی گسیختگیهای و اندیشه<br />

‏»آزادی مسئلهی تحقق در پرولتاریا جز<br />

چارهای بشر«‏ ‏»حقوق نیز و بیان«‏ و افراد<br />

داوطلبانهی وحدت در مسائل این نفی‏ پس،‏<br />

ندارد.‏ هستی(‏ خرد ‏)بهمثابهی نوع در مناسبات<br />

و ساختار اینکه از قبل پرولتاریا سمفونی<br />

این تداعیکننده کند،‏ تداعی را معینی آگاهانهترین،‏<br />

بهگستردهترین،‏ استکه زندگی تاکنونیاش<br />

شکل تودهای و داوطلبانهترین میشود.‏<br />

نواخته است؛<br />

آزادی و عشق شور،‏ سرزمین ‏​اینجا عینحال<br />

در و بهگستردهترین مالکیت چراکه دستها<br />

تشخصبخش شکلاش شخصیترین بربیکرانگی<br />

سلطه که است کلههایی و میسازند.‏<br />

مقدمه و میبینند رؤیا را هستی ‏)جمعه<br />

۲۰۱۲ ژوءن ۸ الهه فرد عباس )۱۳۹۱<br />

خرداد ۱۹ info@omied.de<br />

fard.abbas@yahoo.com<br />

پانوشتها<br />

اگر<br />

که میشود نظر ابراز چنین گاه ]۱[ در<br />

بخواند؛ را مارکس کاپیتال یکبار کسی رویِ‏<br />

را هگل منطق کتاب یکبار واقع،‏ کرده<br />

مطالعه سرمایهداری نظام واقعیتِ‏ پای ات بیانات اینگونه اینکه از صرفنظر است.‏ حاکی<br />

تاکجا و میکنند بیان را واقعیت حد چه اما<br />

شخصیاند؛ دریافتهای و برآوردها از میکنند<br />

بیان را نکتهای استکه این حقیقت بوده<br />

غافل آن از همیشه ایران در چپ که مارکس<br />

نزد دیالکتیک ماتریالیسم است:‏ باشد،‏<br />

تبیینی حتی یا توصیفی اینکه از قبل و<br />

است تحقیق ابزار چراکه است.‏ کاربردی

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!