هنر و سرمایهداری
به قلم: الن وودز ترجمه گروه تئاتر اگزیت - شیرین میرزانژاد
به قلم: الن وودز
ترجمه گروه تئاتر اگزیت - شیرین میرزانژاد
You also want an ePaper? Increase the reach of your titles
YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.
در قرن ١٩ آثار بمنبممایشنامه ن<strong>و</strong>یس نر<strong>و</strong>ژی هبرنبرریک ایبسن را دار بمیبمم. این بمنبممایشنامه ها می ت<strong>و</strong>انند به مبریبرزان<br />
بسیاری ماهیت <strong>و</strong> مشکلات جامعه ی نر<strong>و</strong>ژ در آن د<strong>و</strong>ران <strong>و</strong> خص<strong>و</strong>صاً بىببىی فرهنگی ک<strong>و</strong>ته بینانه <strong>و</strong><br />
اخلاقیات ریا کارانه ی طبقه ی مت<strong>و</strong>سط نر<strong>و</strong>ژ را ر<strong>و</strong>شن کنند. ایبسن این مسائل را در بمنبممایشنامه های<br />
خ<strong>و</strong>د م<strong>و</strong>رد نقدی نافذ <strong>و</strong> ک<strong>و</strong>بنده قرار می دهد.<br />
این بمنبممایشنامه ها در آن زمان ار<strong>و</strong>پا را تکان داده <strong>و</strong> با نقض اخلاقیات م<strong>و</strong>ج<strong>و</strong>د <strong>و</strong>حشت زده کرد.<br />
ایبسن در بمنبممایشنامه هابىیبىی چ<strong>و</strong>ن «خانه عر<strong>و</strong>سک» به م<strong>و</strong>ض<strong>و</strong>ع رهابىیبىی زنان می پردازد. در اینجا زبىنبىی<br />
بالاخره از بندهای خفقان آ<strong>و</strong>ر ازد<strong>و</strong>اجی نا کام می گریزد. صدای دری که پشت سر خ<strong>و</strong>د می ک<strong>و</strong>بد<br />
سمسسممبلی قدربمتبممند از زندابىنبىی است که پشت سر می گذارد. این بمنبممایشنامه مجممجحک<strong>و</strong>میت <strong>و</strong>یرانگر ارزش های<br />
ریا کارانه ی قرن ١٩ است که تلاش می کرد بردگی زنان برای مردان را در لباس <strong>و</strong>ضعیت طبیعی،<br />
غبریبررقابل تغیبریبرر <strong>و</strong> خدادادیِ ام<strong>و</strong>ر بپ<strong>و</strong>شاند.<br />
در «دسمشسممن مردم» شخصیت اصلی دکبرتبرر استکمان درمی یابد که سیستم بجتبجخلیه ی آب جمحجممام آل<strong>و</strong>ده<br />
شده است. ا<strong>و</strong> به چندین نفر از اعضای جامعه هشدار می دهد <strong>و</strong> در ابتدا بابت این یافته ی خ<strong>و</strong>د<br />
قدردابىنبىی <strong>و</strong> جمحجممایت می بیند. اما صبح فردا، برادرش که شهردار شهر نبریبرز هست، به ا<strong>و</strong> می گ<strong>و</strong>ید که باید<br />
شهادتش را پس بگبریبررد، چرا که هزینه ی تعمبریبررات بالاست <strong>و</strong> در هر حال شهردار هم از یافته ی ا<strong>و</strong><br />
متقاعد نشده است.<br />
شهردار اذهان عم<strong>و</strong>می را علیه برادرش بسیج می کند <strong>و</strong> حامیان سابقش یکی یکی ا<strong>و</strong> را ترک<br />
می کنند. از آبجنبججا که ا<strong>و</strong> بمنبممی پذیرد افکارش را انکار کند، از س<strong>و</strong>ی جامعه ی مجممجحبرتبررم طبقه ی مت<strong>و</strong>سط<br />
طرد می ش<strong>و</strong>د. خانه اش <strong>و</strong>یران می ش<strong>و</strong>د <strong>و</strong> به همھهممراه دخبرتبررانش اخراج می ش<strong>و</strong>د. ا<strong>و</strong> دسمشسممن مردم شده<br />
است.<br />
بمنبممایشنامه های هبرنبرریک ایبسن بسیاری از مسائل قرن ١٩ جامعه ی نر<strong>و</strong>ژ را م<strong>و</strong>رد نقد قرار می داد<br />
!11