دختر ونوس
اثر: هاوارد زین ترجمه: شیرین میرزانژاد گروه تئاتر اگزیت
اثر: هاوارد زین
ترجمه: شیرین میرزانژاد
گروه تئاتر اگزیت
Create successful ePaper yourself
Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.
دخبرتبرر <strong>ونوس</strong> گروه تئاتر ا گزیت هاوارد زین<br />
جیمی (کمی کند صحبت میکند؛ خوشحال است): آرامینتا! سوار هواپیما شدی؟<br />
آرامینتا (سرش را تکان میدهد): دو تا هواپیما. اول یه هواپیمای خیلی کوچولو، بعد هم<br />
یه دونه بزرگ.<br />
جیمی: جت؟ جامبو جت؟<br />
آرامینتا: آره. جیمی… الان کجا بودی؟<br />
جیمی: سر کار بودم.<br />
آرامینتا: بابا دربارهی کارت برام نوشته بود. قبلاً میرفتم اوبجنبججا پیبرتبرزا بجببجخورم.<br />
(جیمی سرش را تکان میدهد.)<br />
آرامینتا: باهات خوبن؟<br />
جیمی: همھهممه منو دوست دارن. جز اون یکی گارسن. از من خوشش بمنبممیآد.<br />
آرامینتا: اون هم وقبىتبىی بشناسدت ازت خوشش میآد.<br />
جیمی (بدون احساس خاصی): فکر بمنبممیکنم. مسخرهام میکنه. (میخندد) وقبىتبىی بمنبممیبینه<br />
هم من مسخرهاش میکنم.<br />
آرامینتا: چی کار میکبىنبىی؟<br />
جیمی (بدون احساس خاصی): میگوزم.<br />
آرامینتا: نه!<br />
جیمی: چرا! سه بار پشت سر هم. اینجوری میفهمه که من بودم.<br />
آرامینتا (میخندد، جیمی را بغل میکند): همھهممون جا توی رستوران؟<br />
جیمی: نه توی آشبرپبرزخونه.<br />
!11