سال نجات از رکود

فرهنگ
و پول رشت
در فرانسوی رمانس است؟
چند ساعت تو دنیای در یزدانیان
صفی کارگردان:‏ خوشکام
زری و مصفا علی حاتمی،‏ لیال بازیگران:‏ رمانتیک/‏‎1394‎
درام ژانر:‏ سالها
از بعد است رشت اهل اصالتا که ابتهاج گیلهگل داستان:‏ خالصه هیچوقت
سالها این طول در برمیگردد.‏ زادگاهش شهر به پاریس در زندگی که
دلیلی به حاال رفته.‏ دنیا از مادرش حواخانم،‏ وقتی حتی نیامده ایران به در
که مردی اوست.‏ منتظر قابساز فرهاد آنجا و برگشته رشت به نمیدانیم این
همه فرهاد نمیآورد.‏ یاد به را او گلی ولی بوده گیلهگل همکالسی کودکی است.‏
بوده حواخانم هم همدمش تنها و مانده گلی منتظر و عاشق سالها و
بزرگ چالش سینما جدی مخاطبان برای یزدانیان صفی فیلم اولین به
نسبت سختگیرانهاش و متفاوت سلیقه خاطر به را یزدانیان صفی بود.‏ مهمی منتقدان
و نویسندگان مهمترین از یکی میشناختیم.‏ جهان سینمای فیلمهای همیشه
میشد.‏ محسوب مرجع هنری سینمای طرفداران برای نقدهایش که بعدازانقالب سینمایی چند
و تارکوفسکی وندرس،‏ ویم نوشتههایش نمینوشت.‏ فیلمی هر برای و بود گزیدهکار خیلی هم صاحبزمانی
فردین و مصفا علی همراه به که بود وقتی چند یزدانیان میشد.‏ شامل را دیگر فیلمساز خاص
عاشقانههای غالبا و متفاوت فیلمهای محصوالتش که کردند تاسیس را ‏»رودفیلم«‏ شرکت صاحبزمانی
فردین ساخته نمیدانی«‏ که هست ‏»چیزهایی و مصفا کارگردانی به آخر«‏ ‏»پله بود.‏ ساخت
از بعد یزدانیان صفی اینکه تا گرفتند.‏ قرار موردتوجه هم خیلی که بودند رودفیلم محصوالت ساعت
تو دنیای ‏»در بلندش فیلم اولین و شد کار به دست پنجاهسالگی آستانه در کوتاه فیلم چند سوی
از فجر سیوسوم جشنواره فیلم تحسینشدهترین این ساخت.‏ رودفیلم گروه با را است؟«‏ چند سوی
از نظرسنجیها در آن از بعد اما نگرفت رسمی جایزه فجر جشنواره در هرچند بود.‏ منتقدان به
توجه با رفت پرده روی وقتی 94 سال شد.‏ انتخاب سال فیلم بهترین عنوان به منتقدان اکثر چند
ساعت تو دنیای ‏»در اما باشد داشته خوبی فروش میکرد تصور کسی کمتر فیلم خاص مدل نزدیک
و گرفت قرار سینما اهل تماشاگران و دانشجویان و جوانان توجه مورد بهخصوص است؟«‏ دوباره
اینجا ‏»لیال«،‏ مهرجویی،‏ داریوش شاهکار از بعد سالها کرد.‏ فروش تومان میلیون ۷۰۰ به بازیگر
خوشکام،‏ زری حاتمی،‏ لیال مادر که خوب چه و گرفتهاند قرار هم روبهروی محبوبمان زوج برایمان
را حسرت این و رفته دوربین جلوی اینجا مدتها از بعد هم ایران سینمای دور سالهای دوربین
جلوی چقدر و بودیم داده دست از را شیرینی بازیگر چه سالها این طول در که میآورد همه
میگیرد.‏ کارگردان سلیقه از را اعتبارش یزدانیان صفی فیلم است.‏ بهاندازه و راحت بازیاش کارگردان،‏
عنوان به یزدانیان مثلث هستند.‏ طراحیشده و حسابشده فیلم بصری ویژگیهای از
کردهاند.‏ عمل درخشان فیلمبرداری مدیر پایور،‏ همایون و لباس و صحنه طراح رامینفر ایرج خوشتان
آن از است ممکن تفکرتان طرز و شخصي تجربه براساس چقدر اينکه و فيلمنامه و قصه برعکس
يا باشد دوستداشتني و اصيل نظرتان به‏ خلخلبازيهايش و فرهاد عاشقي مدل و بيايد همين
اصال میزنم.‏ حرف فيلم بصري بافت درباره و میکنم عبور کنيد،‏ قلمدادش بيمزه و لوس يک
خودش بنويسيم و بزنيم حرف ايران سينماي در فيلم يک بصري بافت درباره ميتوانيم که ‏»در
فيلم در مهم تصوير يک از ميشود.‏ محسوب است؟«‏ چند ساعت تو دنياي ‏»در براي امتياز حاتمي(‏
‏)ليال گيلهگل و است نقاشي شبيه که قابي ميکنم.‏ شروع است؟«‏ چند ساعت تو دنياي نزديک
که دوربين داده.‏ تکيه چترش به جنگل وسط اروپايي سياه لباس يک در دوربين به پشت مرف اول لحظه همان از ميزند.‏ لبخند و ميچرخاند را سرش گيلهگل ميگيرد.‏ جان نقاشي ميشود تداعيکننده
رنگها و نور بهخصوص و ايستاده آن در که پسزمينهاي فضاي و لباسش و ايستادنش ميرسد
نظر به و ميشود داده ارجاع آن به بارها که تصويري امپرسيونيستهاست.‏ نقاشيهاي فرهاد
روياي در حقيقت در است.‏ فرهاد چشم همان ميشود نزديک گيلهگل به که دوربيني فيلم
کل اصال که ميبينيم بشويم دورتر که تصوير اين از دارد.‏ تصويري چنين گيلهگل هميشه گرفته.‏
شکل امپرسيونيستي نقاشيهاي زيباييشناختي برمبناي است؟«‏ چند ساعت تو دنياي ‏»در ثبت
اصلي کاراکترهاي عاشقانه لحظههاي فقط اينجا نيست.‏ قصهاش گسترش و بسط فيلم نکته کردهاند.‏
چشمنواز و غني را فيلم قابهاي که است يزدانيان فيلم مهم المان دو نور و رنگ ميشود.‏ دقيقا
ميکنند اشاره فيلم اتمسفر و جو به است؟«‏ چند ساعت تو دنياي ‏»در فيلم دوستداران اينکه متحد
کل يک شکل به و بگيريم فاصله که فيلم قابهاي از است.‏ آن بصري جلوه همين تحتتاثير که
بزرگ نقاشي بوم يک ميشود فيلم کل ميشود.‏ آميخته هم در محتوا و فرم کنيم،‏ نگاهشان .ار کابوسهايش و روياها همه کرده.‏ تصوير را ديوانهبازيهايش تمام رويش عاشق قابساز فرهاد به
فرهاد که نقاشی آن هم شاهدش گذاشته.‏ فیلمش در آگاهانه فیلمساز را ایدهها این هم درنهایت سالن
از آمدن بيرون از بعد کسي کمتر و نميشود تاکيدي هيچ تابلو خود روي ميدهد.‏ هديه گلي میشویم
متوجه کنیم مرور را فيلم تيتراژ وقتي بود.‏ چه نقاشي آن اصال که ميآمد يادش سينما مشهور
نقاش دگا است.‏ لوور«‏ موزه در کست ‏»مري از دگا ادگار نقاشي فرهاد اهدايي تابلوي که به
نزديک فضاي اين پس دارد.‏ شهرت امپرسيونيستها جنبش پدران از يکي عنوان به فرانسوي از
است؟«‏ چند ساعت تو دنياي ‏»در فيلم اصالت نيامده.‏ فيلم در اتفاقي امپرسيونيستي نقاشيهاي ميآيد.‏
ظريف جزئيات به توجه همين امپرسيونيسم
زادگاه که ميرسد اين به مثال و ميشود گستردهتر دامنهاش ظريف جزئيات اين بهخصوص
و دنيا روشنفکران محبوب کشور البته و عاشقي و رمانس نماد همينطور و است فرانسه ذوق
وسط اين ميرسد.‏ پاريس به ريشههايش ما روشنفکري عاشقانه پس دورانها.‏ همه در ايران عاشقانه
فرمولهاي ايران از جايي در باشد قرار اگر ميداند که است کارگردان دانش و سليقه و جغرافيا
است.‏ انزلي و رشت گزينهها بهترين کرد،‏ پياده رفتاري چه و بصري نظر از چه را فرانسوي روشنفکران
سبک به عاشقانهاي تا ميدهد کارگردان به را فرصت اين زبانشان حتي و تاريخ‏ و و کرده خودش مفتون را خيليها که فيلم دلنشين ترانههاي همان نمونهاش بسازد.‏ فرانسوي گيلکي
ترانه رويشان سرتيپپور جهانگير زماني که است معروفي اروپايي موسيقي قطعات بازسازي يک
دو هر )qui c’est?( فرانسه و گيلکي در سه؟«‏ ‏»کي که اينکه از جالبتر چيزي چه و گذاشته.‏ علي
و حاتمي ليال گاهي که است فرانسه زبان ترانهها اين خوشآهنگي همان به و ميدهد.‏ معنا است؟«‏
چند ساعت تو دنياي ‏»در جهان اصال چون ميزنند آن به گريزي رضاعي کريسف و مصفا عاطفي
هيجان انتقال فيلم تمام اينکه اصال است.‏ فرانسوي رمانتيسيسم به متعلق کاراکترهايش و اطوار
و ادا فيلم وسط فرانسه جملههاي اين است.‏ رمانتيسيسم مستقيم محصول است،‏ سازندهاش خانگی
نمایش شبکه به که فیلم دیویدی در است.‏ فيلم جهان پازل از قطعهاي نيست.‏ روشنفکري که
صحنه پشت از نماهایی با شده.‏ ساخته ؟«‏ ‏»کیسه محبوب ترانه برای هم تصویری کلیپ آمده و
گرفتید را فیلم اگر درضمن است.‏ داشته وسواس فیلمش ساخت سر چقدر یزدانیان میدهد نشان تنظیمهای
و آمده بازار به قبل ماه چند که بروید هم آن ساوندترک سراغ نیست بد داشتید دوست که
اریژینالی ملودی اضافه به دیگر آهنگ سری یک و روسیه فولکلور موسیقی از رضاعی کریستف است.‏
درجهیک نوشته فیلم خود برای است.‏
فرانسوی پنیر کردن درست مشغول حواخانم آشپزخانه در فرهاد برگزیده:‏ سکانس هزاران
دارد دوستش که زنی که بخورد را صبحانهای همان و بشکند را فاصله مرزهای میخواهد میبیند.‏
را فرهاد و میشود آشپزخانه وارد حواخانم است.‏ خوردنش مشغول آنطرفتر کیلومتر الزم
همه برای گاهی یادآوریاش که دیالوگی میگوید.‏ را طالییاش دیالوگ و میفهمد را حالش کنی.«‏
پهنش کجا نمیدونی ولی داری خوب رو عاشقی اسباب ‏»پسرجون،‏ میگوید:‏ فرهاد به است.‏ است.‏
فیلم در خوشکام زری حضورهای شیرینترین از یکی سکانس این 2
1395
نوروز چهلوششم،‏ شماره | tccim.ir | آیندهنگر 164