نمایش هملت در روستای مردوش سفلی
اثر ایوو برشان
اثر ایوو برشان
Create successful ePaper yourself
Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.
پولیه: اِ این یکیو خوب اومدی. اصن همین کارو میکنیم.<br />
آنجه: نه.. توروخدا. بابا، من بلد نیستم <strong>در</strong>وغ بگم و گول بزنم. اون حتماً میفهمه که یه کاسهای زیر نیم<br />
کاسهس. من این کارو نمیکنم.<br />
پولیه: خوب گوشاتو باز کن ببین چی بهت میگم آنجه. وقتی که من بهت یه چیزی رو میگم انجام بدی<br />
میخوام نمیخوام نداره. فهمیدی؟ میری قشنگ ازش بازجویی میکنی. همونجوری که رفیق ماته<br />
گفت. تموم شد و رفت. فهمیدی؟<br />
بوکاره: صبر کن صبر کن صبر کن... میدونی؟ اصن ما میتونیم همین امروز بعد از تمرین اینکارو<br />
بکنیم... یعنی وقتی که کارمون تموم شد تو برو یه جوری براش تور بنداز که همینجا بمونه. اینم که<br />
برات کار سختی نیست. ما <strong>در</strong>هارو باز میذاریم چراغارم خاموش میکنیم که مشکوک نشه... بعد من و<br />
تو هم میتونیم همین پشتمشتها قایم بشیم میله...<br />
آنجه: ولی آخه من اینکار از دستم بر نمیاد. چهجوری اینکارو بکنم؟ چهجوری...؟<br />
بوکاره: دخترم نگران نباش. هیچ کاری نداره. تو اتفاقاً خوب توری هم داری. یه کم قروقمیش بیا.<br />
پیازداغشم زیاد کن. بعد میبینی چهجوری اون با پای خودش میافته توی تور و دنبالت میاد.<br />
آنجه: ولی آخه این کار خوبی نیست... من و یوتسه همدیگهرو دوست داریم... میخوایم با هم ازدواج<br />
کنیم...<br />
بوکاره: ول کن این حرفارو دخترم. کی کی رو دست داره اصن این روزا مهم نیست. اینا حرفای <strong>در</strong>پیته.<br />
میاد و میره مثل اینکه اصن هیچی از اول نبوده. تو این حرف عمو ماتهتو آویزهی گوشت کن.<br />
پولیه: به غیر از اونشم تو اصن از کجا میدونی اون چهجوری تورو دست داره و برای چی دوسِت داره.<br />
ما اینجا صالحیت اینو داریم که این مسئله رو مورد سنجش قرار بدیم. میفهمی چی میگم؟ این اصن به<br />
صالح خودته و باید به حرف پ<strong>در</strong>ت گوش بدی. وقتی که تمرین تموم شد اینجا تور میاندازی. خالص.<br />
- 35 -