نمایش هملت در روستای مردوش سفلی
اثر ایوو برشان
اثر ایوو برشان
Create successful ePaper yourself
Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.
تو را دوست دارم بیحدوحصر<br />
اشکوکه )با بیمیلی میخواند(: اوملیا ای آفتاب سحرم،<br />
تو تابیدهای بر جان و دلم<br />
آنجه: ای آملت، ای مرد قویپنجهی من،<br />
تویی گرمای قلب و روح و جان من<br />
اشکوکه: اوملیا تویی دلیل هستی من،<br />
بدون تو بیچاره من، آی بیچاره من<br />
آنجه: ای آملت گل زیبای زندگی من،<br />
بدون تو وای بر من وای بر من<br />
اشکوکه: اوملیا ای عشق من بگریز از اینجا،<br />
تو را از من بادهای سرد خزانی خواهد ربود<br />
آنجه: ای آملت باد بهاری من،<br />
اکنون دگر کسی ما را ز هم جدا نتوان کرد<br />
بوکاره و پولیه: هوپ هوپ هوپ )با هیجان تمام میرقصند.(<br />
اشکونسه: براوو! انق<strong>در</strong> از شکسپیر فاصله داره که اون به آرامی میتونه تو قبرش بخوابه. ادامه میدیم!<br />
صحنهی بعدی. آملت خودشو به خلی زده و اوملیا سعی میکنه از زیر زبونش بکشه که چق<strong>در</strong> <strong>در</strong> مورد<br />
کارای پادشاه میدونه...<br />
- 42 -