30.03.2017 Views

نمایش هملت در روستای مردوش سفلی

اثر ایوو برشان

اثر ایوو برشان

SHOW MORE
SHOW LESS

You also want an ePaper? Increase the reach of your titles

YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.

اشکونسه:‏ نشون بده!‏ با دستت شاخو بهش نشون بده!‏ کافی نیست فقط بگی.‏<br />

‏)اشکوکه با بی میلی انگشتانش را شبیه شاخ کنار سرش میگذارد و نشان میدهد.(‏<br />

بوکاره:‏ رفیق لهیرتیز و رفیق آملت!‏ من پادشاه هستم و به شما فرمان میدهم:‏ کرکری کافیست.‏ وقتی<br />

نمیتوانید با آرامش و دوستی <strong>در</strong> کنار هم زندگی کنید،‏ باید اینجا <strong>در</strong> مقابل من کشتی بگیرید.‏ هر کسی<br />

قویتر بود،‏ حق با اوست.‏<br />

اشکونسه:‏ یاال یوتسه!‏ حرف بزن...‏ ‏"باشه..."‏<br />

اشکوکه ‏)به آرامی(:‏ باشه.‏<br />

اشکونسه:‏ ماچاک منتظر چی هستی؟ تو هم میگی:‏ ‏"باشه!"‏<br />

ماچاک:‏ ای بابا اصن دست و دلم بر نمیداره...‏ این اینجوری که بیرمق کار میکنه منم حالشو ندارم.‏<br />

اشکونسه:‏ خواهش میکنم رفقا!‏ خواهش میکنم کمی انضباط داشته باشین...‏ یاال ماریا!‏ تو با توضیحاتت<br />

ادامه میدی.‏<br />

ماریا:‏ بله...‏ جونم براتون بگه مردم عزیز.‏ االن اینجا کشتی کم کم داره شروع میشه.‏ آملت و لهیرتیز<br />

آمادهی مبارزه هستن.‏ همینطور نمایندگان رژیم ضدانقالبی هم حضور دارن.‏ این فالنفالن شدهها جمع<br />

شدن که ببینن چهجوری آملت جوون،‏ جون عزیزشو <strong>در</strong> راه حقیقت فدا میکنه...‏<br />

<strong>روستای</strong>ی اول:‏ مواظب باش آملت!‏ میخوان بهت کلک بزنن!‏ میخوان بکشنت!‏<br />

ماریا:‏ رفقا!‏ هیچ نگران نباشین!‏ اونا برضد آملت هیچ غلطی نمیتونن بکنن.‏ نگاه کنین چه یالوکوپالی<br />

داره.‏ مثل گاو نر میمونه!‏ آملت عزیز ما سینهش ستبره.‏ بازوهاش پوالدینه!‏<br />

اشکونسه:‏ تو یوتسه!‏ دستاتو ببر باال.‏ بروبازوتو نشون بده که ببینن چق<strong>در</strong> قوی هستی.‏ ‏)نشانش میدهد.(‏<br />

ماریا:‏ و حاال رفقا!‏ مبارزه آغاز میشود.‏<br />

- 74 -

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!