30.03.2017 Views

نمایش هملت در روستای مردوش سفلی

اثر ایوو برشان

اثر ایوو برشان

SHOW MORE
SHOW LESS

Create successful ePaper yourself

Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.

اشکوکه ‏)تکانش میدهد(:‏ اعتراف کن کثافت!‏ آشغال!‏ وگرنه...‏<br />

ماچاک:‏ ولم کن...‏ تو پاک زده به سرت!‏ ‏)از او فرار میکند.‏ <strong>روستای</strong>یان به سر اشکوکه میریزند.(‏<br />

بوکاره:‏ صبر کنین!‏ صبر کنین رفقا!‏ اینجوری <strong>در</strong>ست نیست.‏ این جوون بیماره.‏ باید جور دیگه باهاش<br />

رفتار کرد.‏ آره یوتسه جان.‏ تو حق داری.‏ همهچی همونجوری که تو میگیه.‏ اصالً‏ خودتو ناراحت نکن.‏<br />

پاشو برو خونه یه کم استراحت کن حالت بهتر میشه.‏ رفقا کمکش کنین.‏ راهیش کنین بره خونه.‏<br />

اشکوکه ‏)خود را از دست <strong>روستای</strong>یان میرهاند(:‏ صبر کنین.‏ کسی به من نزدیک نشه.‏ من بیمار نیستم.‏<br />

خیلی خوب هم میدونم که چی دارم میگم...‏ آها...‏ پس شماها همتون از یه قماشین.‏ همتون نوکر همین<br />

دزدین.‏ ولی صبر کنین.‏ هنوز من حسابم با شما تصفیه نشده.‏ خورشید زیر ابر نمیمونه.‏ ‏)به طرف <strong>در</strong><br />

میرود.(‏<br />

آنجه ‏)راهش را میبندد(:‏ صبر کن یوتسه...‏ گوش کن!‏ توروخدا به من گوش کن!‏ تقصیر من نبود...‏<br />

قسم میخورم...‏<br />

اشکوکه:‏ برو از جلو راهم کنار هرزهی کثافت!‏ ‏)از آنجه فاصله میگیرد و خارج میشود.(‏<br />

آنجه ‏)گریه میکند(:‏ بابا...رسوایی،‏ کی االن دیگه توی چشمای من نگاه میکنه؟ آخه ما<strong>در</strong> چرا منو<br />

زاییدی؟<br />

‏)سکوت طوالنی.‏ صدای هقهق آنجه به گوش میرسد.(‏<br />

بوکاره:‏ اِی بابا رفقا!‏ اینجوریه دیگه.‏ سخته با مردم کار کردن.‏ باور میکنین این روستا و این تعاونی<br />

<strong>در</strong>ست وسط قلب من جا داره.‏ اینم دیدین.‏ حاال منو به دزدی متهم میکنن.‏ وقتی با صداقت کار میکنی،‏<br />

خوب نیست.‏ وقتی دزدی هم میکنی،‏ خوب نیست.‏ حقمه هرچی که سرم میاد.‏ میگن:‏ ‏"وقتی که با بچه<br />

سربهسر بذاری،‏ با کون گهی بلند میشی از جات..."‏ بریم خونه بابا!‏ بریم.‏ دیگه بسه برای امروز.‏<br />

- 67 -

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!