17.07.2015 Views

AC- 1_2_ pp. 53 - 98.pdf

AC- 1_2_ pp. 53 - 98.pdf

AC- 1_2_ pp. 53 - 98.pdf

SHOW MORE
SHOW LESS

Create successful ePaper yourself

Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.

نقطه شروع شکل گیری بحث قوم شناسی در ژاپن ‏،بلکه باید نقطه آغاز قدم نهادن ژاپندر راه مدرنیته شدن نیز تلقی کرد.‏ در واقع با باز شدن درهای ژاپن،‏ شور و اشتیاق عجیبیدر بین مردمان این کشور برای جبران مافات ‏،یعنی جبران ‎215‎سال بی خبری از تحوالتدنیا پیدا شده بود.‏در طول دوره ی ادو-یعنی قبل از شروع دوره میجی )9( - ‏،ژاپنی ها به ادغام«‏ روح ژاپنیبا علم چینی )10( « اهمیت خاصی قایل بودند ‏.چرا که کشور چین در طول تاریخ برایژاپن در جایگاه یک دایه بوده و فرهنگ ژاپن نیز پاهرا تا حد زیادی وامدار فرهنگچین بوده است . از اینرو ژاپنی ها در امر شکل دهی به فرهنگ خود معتقد به استفاده ازروحیات اصیل ژاپنی در کنار علم و دانش چینی بودند . اما با پایان یافتن دوره انزوا وشروع اصالحات عصر میجی،‏ ژاپن محسور پیشرفت های عظیم اقتصادی و صنعتی غربشد،‏ و از اینرو زمزمه های مبنی بر جایگزینی علم چینی با علم غربی به گوش رسید . امافوکوزاوا )11( اندیشمند معروف ژاپنی به ادغام ‏»روح ژاپنی با علم غربی )12( « بسندهنکرده و معتقد بود که تنها راه پیشرفت ژاپن ‏،دل کندن کامل از قاره آسیا و عقب ماندگیهای آن ‏،و الگو قرار دادن کشورهای اروپایی پیشرفته است.‏ وی با مطرح کردن اصطالح‏»جدا شدن از آسیا و پیوستن به اروپا )13( « جز اولین کسانی بود که به طور همه جانبهجدایی ژاپن از رسته کشورهایی آسیایی را خواستار شد.‏اما بی شک جدایی صد ساله قابل جبران شدن یکباره نبود.‏ از اینرو دولت میجی برایبیشتر عقب نماندن از قافله کشورهای پیشرفته غربی و آمریکا ‏،راه میان بر را انتخاب کردهو به تقلید از آنها در صدد استقرار نظام سرمایه داری در سیستم اقتصادی خود شد.‏ اما ازآنجاییکه ژاپن کشوری بی بهره از منابع طبیعی است ‏،تنها راه موجود برای سب ثروت برایآن،بهره برداری از کشورهای مجاور بود.‏ در نتیجه دولت میجی شعار ‏»کشور غنی ‏،ارتشقوی )14( « را سرلوحه سیاست خارجی و داخلی خود قرار داده و در راستای عمل به اینشعار در سال 1873 تصویب قانون خدمت اجباری سربازی را اعالم کرد.‏ در ادامه اینگونهسیاست ها ، و با تصویب قانون اساسی جدید تحت عنوان ‏»قانون اساسی امپراطوری بزرگژاپن )15( « در سال 1889، ژاپن عمال قدم در راه سلطه خارجی گذاشت.‏ژاپن با چین در سال 1894 و با روسیه در سال 1904 وارد جنگ شد.‏ در واقع این ده سالرا باید دوره اول اوج گرفتن مبحث مردم شناسی ژاپنی ها قلمداد کنیم . در این برهه تنیچند از روشنفکران ژاپنی ‏–آشنا با غرب - سعی در تبیین ژاپن و خلق و خوی ژاپنی ها بهشیوه خود محورانه کردند.‏برای مثال می توان به کتاب ‏»مرام نامه سامورایی ها « )16( اشاره کرد ، که از معروفیتجهانی برخوردار است.‏ این کتاب در سال ‎1899‎توسط نیتوبه)‏‎17‎‏(‏ به زبان انگلیسی نوشتهشده است.‏ هدف نویسنده از نوشتن این کتاب،‏ مقایسه خلق و خوی سامورایی ها با شوالیهها بوده و در واقع وی با نوشتن این کتاب به زبان انگلیسی قصد داشت که آداب و رفتارملقب به سامورایی ها از قبیل،‏ شجاعت،‏ هم نوع دوستی،‏ وفاداری و ‏...را به عنوان قالباصول اخالقی و رفتاری مردمان ژاپن به افراد کشورهای دیگر معرفی کند.‏وجه مشترک کتابهایی که در این دوره منتشر شده اند آن است که همگی توسط افرادنخبه جامعه و با تاثیر گرفتن از پیروزی های ژاپن در جنگ با چین و روسیه به زبانانگلیسی نوشته شده و در واقع خطاب آنها به طور مستقیم یا غیر مستقیم خوانندگان غیرژاپنی می باشد.‏ از اینرو تاثیراتی که کتابهای این دوره تا سالیان متمادی بر نحوه ی شکلگیری ذهنیت افراد سایر کشورها نسبت به مردمان ژاپن داشته اند غیر قابل انکار است.‏دوره بی تفاوتیبعد از سپری شدن دوره میجی و شروع دوره تایشو)‏‎18‎‏(‏ ‏-یعنی در فواصل دهه های ‎10‎تا30 قرن بیستم-‏ از حرارت بحث مردم شناسی ژاپنی ها کاسته می شود.‏ چرا که ژاپن بااجرای اصالحات در عصر میجی توان و آگاهی تازه ای یافته بود و در ادامه به واسطهپیروزی در جنگ با چین و روسیه،‏ توانست نام خود را در جوامع بین المللی مطرح کند.‏از اینرو به غیر از نخبگان و دانشجویان ژاپنی مشغول به تحصیل در خارج از کشور،‏ مردمعادی ژاپن نیازی به صحبت کردن درباره هویت خود را احساس نکرده و همین امرموجب شد که دراین برهه کتاب خاصی که به تبیین خلقیات و روحیات ژاپنی ها بپردازد‏،پدیدار نگردد.‏البته نباید فراموش کنیم که عدم عالقه ژاپنی ها به قومیت خود در این برهه دلیل دیگریهم داشت و آن ‏،سایه سنگین حکومت امپراطوری در بطن جامعه بود.‏ چرا که بعد ازبازگشایی درهای ژاپن به سوی دنیا ‏،دوران حکومت سرداران جنگی در اقصی نقاط خاکژاپن به سر آمده و دولت مرکزی مقتدری به ریاست امپراطور میجی شکل می گیرد.‏ درسال 1912 و با درگذشت امپراطور میجی ‏،دوره ی امپراطوری فرزند وی یعنی تایشو شروعمی شود . برای ژاپنی که سعی کرده بود به تقلید از غرب به سوی مدرنیته شدن قدم بردارد،‏مسلما وجود امپراطور یک تناقض بود ‏.چرا که برقراری حکومت دموکراتیک در سایهیک شخص یعنی امپراطور کاری عبث بوده و از اینرو مردمان ژاپن در آن برهه به طورخودآگاه و به دلیل ترس از مواخذه شدن،‏ از نقد و تفسیر قومیت خود،‏ که همان عشق بهپیشرفت در کنار التزام اعتقادی به امپراطور بود سرباز می زدند.‏دوره بازگشت به خویشبعد از سپری شدن این دوران و با آغاز دهه 30 میالی،‏ ژاپن که سرمست و مغرور از قرارگرفتن در صدر کشورهای آسیایی بود،‏ مسیر و جهت خود را گم کرده و رویه سرکشی را66در پیش می گیرد.‏ حمله ور شدن به منطقه مچوری چین در سال ، 1933 وقوع کودتایداخلی توسط نیروی دریایی و زمینی در سال 1932، خارج شدن از جامعه ملل در سال1933 ‏،حمله نظامی همه جانبه به چین در سال ‎1937‎و در نهایت شرکت در جنگ جهانیدوم در سال 1939 حاکلی از اوضاع نابسمان سیاسی جامعه ژاپن در آن برهه است.‏یکی از آثار معروف در این دوران کتاب ‏»اقلیم « )19( نوشته واتسوجی )20( ‏-اندیشمندژاپنی-‏ است.‏ وی این کتاب را بر اساس تجربیات خود از تحصیل در آلمان و با الهام ازکتاب«‏ وجود و زمان«‏ هایدگربه رشته تحریر درآورده است.‏ در این کتاب ‏،کلیه مناطقدنیا به سه دسته موسمی ‏،بیابانی و مرتعی تقسیم بنده شده و ژاپن جز دسته موسمی-که همدارای مناطق گرمسیر و هم دارای مناطق سردسیر می باشد-‏ قرار گرفته است.‏ واتسوجیدر این کتاب به کلی گویی متوسل شده و بدون آنکه به تفاوت های اقلیمی هر یکازکشورهای قاره های مختلف اشاره کند،همه مردمانی که در مناطق بیابانی زندگی میکنند را مردمانی خشک ‏،یعنی مردمانی که نرمی الزم برای مواجه شدن با پدیده های دنیارا نداشته و پیوسته حالت تدافعی و تهاجمی از خود نشان می دهند معرفی می کند.‏ لحناین کتاب به گونه ای است که ژاپن به عنوان یک کشور خاص با آب و هوا و مردمانخاص نشان داده شده و در اثبات آن به عقب ماندگی کشور همسایه چین – در عینحال که جزکشورهای موسمی است – اشاره می شود.‏ در واقع این رویه پشت پا زدن بهچین،ادامه همان رویه عصر اصالحات میجی یعنی پشت زدن به علم و دانش چینی است.‏این گونه خود محریت بازیافته نویسندگان ژاپنی ‏،در رفتار سیاستمداران این کشور درآن عصر نیز قابل مشاهده است.چرا که آنها پیوسته و تحت عنوان دفاع از آرمانهای کشورامپراطوری ژاپن خواستار نشان دادن قدرت ژاپن به دنیا شدند ؛که در نتیجه این ادعا افرادبسیاری مجبور به شرکت و قربانی شدن در جنگ شدند.‏ در نهایت و در تابستان سال1945 ‏،یکی از اثرات شوکی که با جنایات فاجعه انگیز پایان جنگ علیه ژاپن و بمباراناتمی هیروشیما و ناکازاکی توسط آمریکا به وجود آمد،‏ سبب شد که مردمان ژاپن مجبوربه بازنگری افکار و اعمال خود و همچنین تالش برای بازسازی کشور تخریب شده خودشوند.‏دوره انتقاد از خودروز پانزدهم اوت سال ‎1945‎راس ساعت ‎12‎ظهر-به وقت ژاپن-‏ صدایی از رادیو به گوشمی رسید که برای بسیاری از مردم عادی ژاپن صدایی ناآشنا بود.‏ پخش این صدا از چناناهمیتی برخوردار بود که از آن با عنوان ‏»پخش صدای جواهر«‏ )21( یاد می شود.منظوراز جواهر امپراطور ژاپن بوده و این اولین باری بود که مردم ژاپن صدای امپراطور خود رامی شنیدند.‏ بسیاری از ژاپنی ها با شنیدن صدای امپراطور هیروهیتو)‏‎22‎‏(‏ ‏-یا همان امپراطوردوره شووا)‏‎23‎‏(‏ - به حالت سجده به زمین افتاده و با دقت به سخنان وی گوش کردند.‏ هرچند فهم تک تک کلمات امپراطور مشکل بود،‏ اما ملت ژاپن متوجه شدند که امپراطور بهطور رسمی شکست ژاپن در جنگ را اعالم کرده و خواستار تحمل این سختی از جانبآنهاست.‏مردم و جامعه ژاپن بعد از شنیدن خواسته امپراطور،‏ شروع به بازنگری و انتقاد از اعمال وافکار گذشته خود کرده و در صدد جایگزینی تفکر ‏»ژاپن امپراطوری«‏ با ‏»ژاپن بین المللی«‏نمودند ‏.در واقع آنها می بایست تعریف جدیدی از هویت خود به عنوان یک شهروند ژاپنارایه می دادند.‏ البته به ژاپنی ها این اجازه داده نشد که به تنهایی اصول دموکراسی را درکشور خود پیاده کنند،و آمریکا هنوز از ژاپن وحشت داشت و بنابراین تصمیم به اشغالنظامی این کشور و انجام اصالحات اساسی در آن زیر نظر خود گرفت.‏در کنار این تغییر و تحوالت جامعه،‏ نویسندگان ژاپنی نیز بیکار ننشسته و به نقد روحیاتملت خود پرداختند.‏ برای مثال ساکاگوچی )24( در کتاب خود با نام«سقوط »)25( ‏،هم بهانتقاد شدید از رفتار اشتباه ژاپنی ها در قبل از جنگ پرداخته و هم با تاکید بر این موضوعکه ژاپنی ها مردمان کینه ای نبوده و با دشمن خود نیز می توانند دوستی برقرار کنند،بهنوعی سعی در روحیه دادن به مردم ژاپن برای پذیرش سربازان آمریکایی در خاک کشورخود نمود.‏البته این برهه را باید دوره چند دستگی نویسندگان ژاپنی بدانیم . چرا که عده ای به انتقاد ازسیستم امپراطوری ژاپن پرداخته و معتقد بودند که بی کفایتی امپراطور در کنترل سرداراننظامی خود باعث وارد جنگ شدن ژاپن شد )26( ‏،عده ای معتقد بودند که جنگ را میتوان نقد کرد ولی قدر و منزلت امپراطور باید حفظ شود )27( ‏،عده ای بر این باور بودندکه باید مسایل را به صورت عینی تحلیل کرده ومقصر دانستن تنها عده خاصی از ژاپنیها به مثابه گوشزد کردن سیاهی یک دیگ توسط یک دیگ سیاه دیگر است )28( ‏،عدهدیگری نیز زبان ژاپنی را عامل عقب ماندگی کشور دانسته و خواستار تغییر زبان رسمیکشور به زبانهای دیگر شدند)‏‎29‎‏(‏ .هر چند تاریخ انقضای نظرات نویسندگان فوق کوتاه مدت بود ‏،اما در این برهه کتابیبه رشته تحریر درآمد که بی شک پرتاثیرترین کتاب در زمینه انسان شناسی ژاپنی است.‏این کتاب توسط روث بندیکت)‏‎30‎‏(‏ مردم شناس آمریکایی در سال ‎1946‎و با عنوان ‏»گلداوودی و شمشیر«‏ )31( منتشر،‏ و دو سال بعد ترجمه ژاپنی آن وارد بازار شد.‏ بندیکتدر این کتاب از روحیات سربازان ژاپنی حضور یافته در جنگ به عنوان سرنخی برایشرح روحیات فردی و میهنی ژاپنی ها استفاده کرده است.‏ عنوان کتاب به این نکته اشارهدارد که مردمان ژاپن در عین حال که به ظرافت ‏)گل(عشق می ورزند،به همان اندازه ازخشونت ‏)شمشیر(نیز ابایی ندارند.‏ بندیکت در این کتاب ، ژاپن را فرهنگ ‏»شرمساری«‏

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!