17.07.2015 Views

AC- 1_2_ pp. 53 - 98.pdf

AC- 1_2_ pp. 53 - 98.pdf

AC- 1_2_ pp. 53 - 98.pdf

SHOW MORE
SHOW LESS

Create successful ePaper yourself

Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.

گسترش خانواده درمانی در ژاپن و تجربی پدری در بستر جامعه ژاپنتاکشی تاموراترجمه فاطمه محیا پاک آئینچکیدهخانواده های ژاپنی انتقال چشمگیری در ساختار خود از نقش سلسله مراتبی به مساوی طلبیرا پس از شکست جنگ تجربه کرده است.‏ خانواده های سنتی ژاپن با ویژگی مرزهایمحصور شده،‏ تعهدات محکم روانی والدین و فرزندان و نقش های تقسیم شده ی جنسیتیشناخته می شوند.‏ درمان سنتی ژاپنی متاثر از آموزه های مکتب بودیسم است.‏ تفکر نظاممند در اوایل سالهای 1980 معرفی شد.‏ علی رغم توجه زیاد متخصصان سالمت روانی،‏خانواده درمانی آن طور که انتظار می رود و به طور گسترده عملی نشد.‏من کارهای تعدادی از خانواده ژاپنی را که در قرن 21 دوره خانواده درمانی را براینجات خانواده در ژاپن گذرانده بودند،‏ خالصه کرده ام.‏ در ابتدا آنها باید مدل فرهنگی راطراحی کنند که در مسیر درمانی با ارزش های فرهنگی شان سازگاری داشته باشد و فقطرونوشتی از یک مدل غربی نباشد.‏ آنها باید حساسیت بیشتری نسبت به ارزش های سنتیو ماهیت روابط در خانواده داشته باشند.‏ الگوی منحصربه فرد جنسیتی خانواده ی ژاپنیهم باید مورد بررسی قرار گیرد و راهی برای ادغام آن با زندگی مدرن امروز پیدا کند.‏ثانیا،‏ ‏"خانواده درمانی"‏ یا روان درمانی هم باید مورد پذیرش جامعه قرار بگیرد.‏ صالحیتدولت برای روان شناسان بالینی و دوره های آموزشی در یک رده باال و برای کسبتجربه¬ی متخصصین درمان شناسی ضروری است.‏ سیستم بیمه اجتماهی همچنین باید بهگونه ای تغییر کند که مردم بتوانند به راحتی و بدون هزینه باال با درمان شناسان خانوادهمشورت کنند.‏سوم آنکه،‏ متخصصین باید تعامل بیشتری با هم داشته باشند تا بتوانند مشکالت پیچیدهزندگی مدرن امروزی را حل کنند.‏ به عنوان مثال،‏ در مواجه با مشکالت مدرسه مانندعدم حضور در مدرسه و بیماری های حاد روانی نیاز به همکاری شبکه ای معلمان وپرستاران مدرسه است.‏ درعین حال برای خشونت های درون خانواده نیاز به دخالت های73قدرتمندانه ی فعاالن اجتماعی و سیستم پلیس با اختیارات قانونی است.‏ درمان شناسانبرای حل مشکالتی مانند بزهکاری جوانان و نزاع های زناشوئی نیاز به کمک و همکاریدادگاه های خانواده و ماموران مجازات های تعلیقی دارند.‏ همچنین هرمتخصصی به طورانزواطلبانه ای به خانواده های ناسازگار فقط از دیدگاه خود و البته بدون نتیجه کمککرده اند.‏ آنها در ابتدا باید با هم متحد شوند تا بتوانند به یک خانواده آسیب دیده انسجامببخشند.‏فرهنگ و خانواده ژاپنیبرای شناخت خانواده ژاپنی در بستر تاریخی و فرهنگی اش،‏ 2 رژیم باید مورد بررسیقرار بگیرد:‏ 1- عصر جنگ گرایی قبل و بعد از جنگ جهانی دوم،‏ 2- توسعه اقتصادی یاتوسعه ی پس از جنگ ‏)کیتا اُجی ، 1971، موریکا ، 1990(. جامعه ی نظامی گری یکجامعه ی سلسله مراتبی بود.‏ آموزه های چینی کنفوسیوس به عنوان چارچوبی برای انضباطمورد استفاده قرار می گرفت و مردم باید از آن اطاعت می کردند.‏ امپراتور باالترین نقش ومقام بود.‏ هر آن کس بعد از وی،‏ می بایست از مقام باالیی خود اطاعت می نمود.‏ همچنینروابط در هر گروهی در زمره سلسله مراتبی تعریف می شد.‏ در مدارس،‏ معلم دارای ایننفوذ بود که دانش آموزان حق مجادله و حتی سوال پرسیدن را نداشتند.‏ همچنین ‏]اینقوانین[‏ در ‏]نهاد[‏ خانواده هم حاکم بود.‏ مردِ‏ ارشد خانواده ‏"ارباب"‏ یا ‏"رئیس خانواده"‏خوانده می شد و قدرت بسیار زیادی را بر اعضای خانواده داشت.‏ تقسیم کار جنسیتی بهطور صریحی تعریف شده بود:‏ مردان خارج از خانه و برای خانواده کار می کنند،‏ از زنانانتظار می رفت که در خانه باشند و به کارهای خانه و تربیت فرزندان بپردازند.‏دموکراسی پس از جنگ به ‏]جامعه ژاپن[‏ معرفی شد.‏ نظامی گری به دموکراسی انتقالیافت،‏ ولی گرایشات گروهی و سخت کوشی اقوام همان گونه باقی ماند.‏ مردم بر اینعادت بودند که قبل از جنگ برای ملت خود و پس از جنگ برای شرکت ها به سختیکار کنند.‏ این کلید پایه گذاری یک اقتصاد موفق در 50 سال اخیر بوده است.‏ تقاضا برایبهره وری،‏ زمان و وفاداری از ‏]ویژگی های[‏ برتری بافتن بر تمام کارمندان بود،‏ مخصوصامردان در موقعیت هایمدیریتی.‏ ولی ضعف ها تحریفاتی بود که ساختار خانواده را پریشانمی نمود.‏ الگوی جنسیتی همان گونه باقی ماند.‏ تصور می شد که مردان باید به سختی کار

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!