شکسپیر یک انقلابی در ادبیات
به قلم: الن وودز گروه تئاتر اگزیت - ترجمه شیرین میرزانژاد
به قلم: الن وودز
گروه تئاتر اگزیت - ترجمه شیرین میرزانژاد
- No tags were found...
You also want an ePaper? Increase the reach of your titles
YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.
شکسپبریبرر، <strong>یک</strong> انقلابىببىی <strong>در</strong> <strong>ادبیات</strong> گروه تئاتر ا گزیت الن وودز<br />
سرمایه داری <strong>در</strong> مرحله ی شکل گبریبرری انباشت اولیه اش، که یعبىنبىی <strong>در</strong> خالص ترین عصاره ی تقطبریبرر<br />
شده اش.<br />
شکسپبریبرر که گو بىیبىی می خواهد پیشاپیش ابهتبههامات ضدبهیبههودیت را تکذیب کند، گویاترین و<br />
تکان دهنده ترین سخن اعبرتبرراضی را از زبان شایلا ک می گوید:<br />
من بهیبههودی هستم. آیا مگر<br />
<strong>یک</strong> بهیبههودی چشم ندارد؟ مگر <strong>یک</strong> بهیبههودی دست، اعضا،<br />
ابعاد، حواس، عواطف و احساسات ندارد؟<br />
[مگر نه اینکه] از همھهممان خورا ک تغذیه می کند، از همھهممان سلاح ها آسیب می بیند، <strong>در</strong> معرض همھهممان<br />
بیماری ها قرار می گبریبررد، با همھهممان وسائل <strong>در</strong>مان می شود، از همھهممان تابستان و زمستان گرم و سرد<br />
می شود، که <strong>یک</strong> مسیحی؟ ا گر نیشبرتبرری به ما زده شود، آیا خونریزی بمنبممی کنیم؟<br />
ا گر قلقلک مان دهند بمنبممی خندبمیبمم؟ ا گر مسموم مان کنید، بمنبممی مبریبرر بمیبمم؟ و ا گر به ما بدی کنید، آیا نباید<br />
انتقام بگبریبرر بمیبمم؟<br />
(تاجر ونبریبرزی، پرده ی سه، صحنه ی <strong>یک</strong>)<br />
سرمایه نژاد و مذهب بمنبممی شناسد. سرزمبنیبنن پ<strong>در</strong>ی ندارد و مرزی بمنبممی شناسد. نه روح دارد و نه<br />
قلب، نه <strong>در</strong>ست می شناسد و نه غلط. با این حال، این خدای کور، بىببىی رحم تر از هر بت کفرآمبریبرز<br />
دیگر، بمتبممام نسل بشر را به انقیاد خود <strong>در</strong>می آورد و وادارش می بمنبمماید که فرمان هایش را به اجرا<br />
بگذارد. این پیام اصلی بمنبممایشنامه ی شکسپبریبرر است و برای زمانه ی ما نبریبرز پیامی <strong>در</strong>ست بافىقفىی مانده<br />
است.<br />
انباشت اولیه<br />
«هنگامی که گدا هستم، اعبرتبرراض می کنم و می گو بمیبمم هیچ گناهی جز ثروبمتبممند بودن وجود ندارد؛ و<br />
ا گر ثروبمتبممند باشم، فضیلتم <strong>در</strong> این خواهد بود که بگو بمیبمم فسقی جز تکدی نیست.» (حرامزاده،<br />
زندگی و مرگ شاه جان، پرده ی دو، صحنه ی <strong>یک</strong>)<br />
سرمایه داری <strong>در</strong> انگلستان تا حدودی دیرتر از شهرهای ایتالیای سمشسممالىللىی رشد کرد، اما به مجممجحض آنکه<br />
پا گرفت، به سرعت گسبرتبررش یافت. این دوره ای بود که مارکس آن را به عنوان دوره ی انباشت<br />
اولیه توصیف می کند. پادشاهان تیودور به عنوان مامور طبقه ی نوظهور سرمایه داران انگلیسی<br />
عمل می کردند. البریبرزابت جمحجممایتش را به طبقه ی جدید تولیدکننده و تاجر اعطا کرد، که ثروبىتبىی را<br />
فراهم می کرد که پایه های سلسله ی حا کم را تثبیت کرده و بقای آن را <strong>در</strong> دنیای بهتبههدید کننده<br />
تضمبنیبنن کرد. اما این رشد اقتصادی به بهببههای اجتماعی گزافىففىی بمتبممام شد.<br />
١٧