شکسپیر یک انقلابی در ادبیات
به قلم: الن وودز گروه تئاتر اگزیت - ترجمه شیرین میرزانژاد
به قلم: الن وودز
گروه تئاتر اگزیت - ترجمه شیرین میرزانژاد
- No tags were found...
You also want an ePaper? Increase the reach of your titles
YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.
شکسپبریبرر، <strong>یک</strong> انقلابىببىی <strong>در</strong> <strong>ادبیات</strong> گروه تئاتر ا گزیت الن وودز<br />
سر جان فالستف<br />
سر جان فالستف احتمالاً مجممجحبوب ترین شخصیت <strong>در</strong> میان بمتبممام شخصیت های شکسپبریبرر است. او<br />
کهن الگوی «رند دوست داشتبىنبىی» است، میخواره، <strong>در</strong>وغگو، لاف زن و دزد. مرکز فعالیت های او<br />
ساوث وارک است، مجممجحله ای از لندن که پشت دیوارهایش <strong>در</strong> جنوب رود تیمز قرار داشت و پاتوق<br />
خلافکاران و روسپیان بود. این همھهممان جابىیبىی است که مردم لندن می آمدند تا <strong>در</strong> میخانه ها،<br />
فاحشه خانه ها و تئاترها خوش بگذرانند. این مجممجحل استقرار تئاتر گلوب شکسپبریبرر هم بود که امروزه<br />
بازسازی شده و به بمنبممایش آثار شکسپبریبرر ادامه می دهد.<br />
همھهممنشینان فالستف قلاشان، میخوارگان، دزدان و آدمکش هابىیبىی چون خودش هستند، اما <strong>در</strong> میان<br />
آبهنبهها شاهزاده ی ولز، هبرنبرری پنجم آینده نبریبرز هست که با اشتیاق فراوان <strong>در</strong> ماجراجو بىیبىی های<br />
غبریبرراخلافىقفىی و غبریبررقانوبىنبىی دو بمنبممایشنامه ی هبرنبرری چهارم بجببجخش اول و بجببجخش دوم شرکت می کند. از<br />
جمججممله رفقای او <strong>در</strong> میخانه ی بورزهد پیستول١ ، سربازی پبریبرر، لاف زن و بزدل، پویبرنبرز٢ متکبرببرر و<br />
باردالف٣ ‐دزدی که دماغ بزرگ قرمز و صورت سرخ پر از کورکش نشان گر مراحل پیشرفته ی<br />
الکلبریبرزم بود‐ بودند.<br />
این لمللممبنپبنن پرولبرتبررها <strong>در</strong> واقع مثال های نسبتاً معمول از فرودستان لندن هستند که ظاهراً شکسپبریبرر با<br />
آبهنبهها بسیار آشنا بوده است. این مطرودشدگان اجتماع مجممجحصول از هم پاشیدن نظم فئودالىللىی قدبمیبمم <strong>در</strong><br />
زمابىنبىی است که سرمایه داری هنوز خود را به طور قاطع مستقر نکرده بود. این بازتابىببىی وفادارانه از<br />
ترکیب بندی اجتماعی بجببجخش اعظم جمججممعیت لندن <strong>در</strong> زمان شکسپبریبرر است.<br />
سر جان فالستف خود بجتبججسم آن قشر از جامعه بود، که البته <strong>در</strong> ظاهر با طبرنبرز و رفتارهای<br />
بجنبججیب زاده ای از دوران البریبرزابت که به دوران سخبىتبىی افتاده آراسته شده بود. هر آبجنبجچه می گوید و<br />
ابجنبججام می دهد <strong>در</strong> مقیاسی بزرگ است، از پرخوری و میخوارگی تا <strong>در</strong>وغگو بىیبىی که آن را تا حد <strong>یک</strong><br />
فرم هبرنبرری بالا می برد و شرارتش را <strong>در</strong> لایه ای ضخیم از بازگو بىیبىی اغراق آمبریبرز و <strong>در</strong>وغبنیبنن رویدادها<br />
و نبریبرز <strong>در</strong>وغ پردازی های بسیار جالب و خلاقانه می پوشاند.<br />
فالستف همھهممانند بمتبممام <strong>در</strong>وغگویان زبردست زیرکی بسیار زیادی را <strong>در</strong> انکار بىببىی شرمانه ی این امر<br />
نشان می دهد که اساساً هیچ گونه <strong>در</strong>وغی گفته است:«هال، ا گر به تو <strong>در</strong>وغ بگو بمیبمم، بر صوربمتبمم تف<br />
بیانداز، مرا اسب بنام.» فالستف <strong>در</strong> <strong>یک</strong>ی از شنیع ترین <strong>در</strong>وغ هایش ادعا می کند که پرسی<br />
هاتسبرپبرر٤ رهبرببرر شورشی را <strong>در</strong> میدان نبرببرردی کشته است که [<strong>در</strong> واقع] از آن فرار کرده است. وقبىتبىی<br />
شاهزاده هبرنبرری او را روبرو می کند، <strong>در</strong> ادامه گفتگوی کمدی زیر می آید:<br />
Pistol ١<br />
Poins ٢<br />
Bardolph ٣<br />
٣٣<br />
Percy Hotspur ٤