09.05.2018 Views

شکسپیر یک انقلابی در ادبیات

به قلم: الن وودز گروه تئاتر اگزیت - ترجمه شیرین میرزانژاد

به قلم: الن وودز
گروه تئاتر اگزیت - ترجمه شیرین میرزانژاد

SHOW MORE
SHOW LESS
  • No tags were found...

You also want an ePaper? Increase the reach of your titles

YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.

شکسپبریبرر،‏ <strong>یک</strong> انقلابىببىی <strong>در</strong> <strong>ادبیات</strong> گروه تئاتر ا گزیت الن وودز<br />

از ‏جمججممله واژه های بسیاری که ابداع کرده است،‏ موارد زیر هستند:‏ ،baseless ،auspicious<br />

barefaced به معنای ‏بىببىی شرم،‏ clangour ،castigate به معنای صدای بلند اجسام فلزی<br />

‏[<strong>در</strong>ب،‏ ناقوس،…]،‏ dexterously به معنای ماهرانه،‏ dwindle به معنای کوچک شدن،‏ ‏مجممجحو<br />

شدن،‏ sanctimonious به معنای ریا کارانه و watchdog ‏[نگهبان،‏ نگهبابىنبىی دادن،‏ سگ<br />

نگهبان].‏ به علاوه ی این واژه های جدید،‏ شکسپبریبرر مولف ‏سمشسممار شگفت انگبریبرز بسیاری از اصطلاحات<br />

و عبارات معمول است که برخی از آبهنبهها تبدیل به ضرب المللممثل شده است.‏ این چند مورد از آبهنبههاست:‏<br />

All that glitters isn’t gold ‏[هر چه می <strong>در</strong>خشد طلا نیست]‏ ‏(تاجر ونبریبرزی):‏ چبریبرزها ‏ممممممکن<br />

است به خو ‏بىببىی آبجنبجچه به نظر می رسند نباشند.‏<br />

Break the ice ‏[شکسبنتبنن ‏تحیتحخ]‏ ‏(رام کردن زن سرکش):‏ سر صحبت را با نزا کت و ملاحظه باز<br />

کردن.‏<br />

Wear one’s heart on one’s sleeve ‏[قلب خود را <strong>در</strong> آستبنیبنن داشبنتبنن]‏ ‏(اتللو):‏ بیان کردن<br />

آزادانه ی احساسات خود.‏<br />

خوش ویبرنبرزور):‏ خنده دار تلقی شدن برای بسیاری از مردم.‏ ‏(همھهممسران A laughing stock<br />

In a pickle ‏(طوفان):‏ <strong>در</strong> موقعیبىتبىی دشوار قرار گرفبنتبنن که به راحبىتبىی ‏بمنبممی توان از آن رهابىیبىی یافت.‏<br />

Fair play ‏[بازی منصفانه]‏ ‏(طوفان):‏ منصفانه بازی کردن بر اساس قواعد.‏<br />

برخی مطالعات اخبریبرر نشان می دهد که بعضی از این عبارات ‏ممممممکن است پیش از شکسپبریبرر مورد<br />

استفاده بوده باشند،‏ ا گر چه ‏بجنبجخستبنیبنن استفاده ی مستند آن <strong>در</strong> آثار او یافت شده است.‏ با این حال<br />

حبىتبىی این مطالعات نبریبرز می پذیرند که شکسپبریبرر به هر حال واژه های جدید بسیاری را خلق کرده و یا<br />

معنای جدیدی به واژه های قدبمیبمم داده است.‏ اما هیچ <strong>یک</strong> از این ها چبریبرزی از عظمت آثار شکسپبریبرر<br />

‏بمنبممی کاهد.‏ و <strong>در</strong> هر صورت صرفاً‏ فهرست کردن این واژه ها حق مطلب را <strong>در</strong>باره ی نبوغ شکسپبریبرر و<br />

شیوه ی معجزه آسای او <strong>در</strong> تبدیل زبان انگلیسی به ‏مجممجحملی منحصر به فرد برای شاعرانگی اش ادا<br />

‏بمنبممی کند.‏ نوعی کیمیا گری یا جادو است که ‏بجتبجحلیلش دشوار و تقلیدش غبریبررممممممکن است.‏ بیایید تنها<br />

<strong>یک</strong> مثال را <strong>در</strong> نظر بگبریبرر ‏بمیبمم،‏ واژه ای که شکسپبریبرر آن را ابداع کرده است:‏ incarnadine به<br />

معنای قرمز کردن.‏<br />

<strong>در</strong> ‏بمنبممایش مکبث شکسپبریبرر،‏ مکبث را از قتل دانکن‎١‎ که به تازگی مرتکب شده است وحشت زده<br />

می یابیم.‏ <strong>در</strong> تصویرسازی مکبث دو رنگ غالب است:‏ سیاه و سرخ:‏ شب و خون.‏ مکبث پس از<br />

به قتل رساندن دانکن،‏ پادشاه و خویشاوند نسبىببىی اش،‏ از دیدن خون بر روی دستانش از وحشت<br />

خشکش می زند،‏ <strong>در</strong> می یابد که هرگز ‏بمنبممی توان آن را شست و پا ک کرد.‏ <strong>در</strong> عوض ‏بمتبممام اقیانوس را<br />

سرخ خواهد کرد :(incarnadine)<br />

٥٥<br />

Duncan ١

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!