شکسپیر یک انقلابی در ادبیات
به قلم: الن وودز گروه تئاتر اگزیت - ترجمه شیرین میرزانژاد
به قلم: الن وودز
گروه تئاتر اگزیت - ترجمه شیرین میرزانژاد
- No tags were found...
You also want an ePaper? Increase the reach of your titles
YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.
شکسپبریبرر، <strong>یک</strong> انقلابىببىی <strong>در</strong> <strong>ادبیات</strong> گروه تئاتر ا گزیت الن وودز<br />
او جیمز‐ را کسب بمنبمماید. دلیل این امر صرفاً مادی نبود. شکسپبریبرر و هم نسلانش به دلایل بسیاری<br />
از بىببىی ثبابىتبىی سیاسی <strong>در</strong> هراس بودند. روانشناسی آبهنبهها ریشه <strong>در</strong> بجتبججربه ی رویدادهای اخبریبرر داشت.<br />
خاطره ی جنگ های گل های سرخ هنوز <strong>در</strong> ذهن مردم زنده بود.<br />
با این حال شکسپبریبرر <strong>در</strong> چندین بمنبممایشنامه اش به افکار براندازانه یا حبىتبىی انقلابىببىی آزادی عمل<br />
می دهد. شکسپبریبرر قا<strong>در</strong> بود دنیا را از هر زاویه ی قابل تصوری ببیند. با اینکه او متعلق به جایگاه<br />
اجتماعی نسبتاً ممممممتاز بود، اما قا<strong>در</strong> بود رتحنتحج و <strong>در</strong>ماندگی سایر مردم را ببیند. او <strong>در</strong> دورابىنبىی زندگی<br />
می کرد که استعمار <strong>در</strong> بجنبجخستبنیبنن مراحل آغازین خود قرار داشت. اروپاییان سفیدپوست <strong>در</strong> ارتباط<br />
با مردمی از رنگ ، مذهب و آداب و رسوم متفاوت قرار گرفته بودند. نتیجه برخورد خشونت بار<br />
فرهنگ ها بود که عموماً پایان خوشی نداشت.<br />
<strong>در</strong> طوفان، آخرین بمنبممایشنامه ی شکسپبریبرر، شاهد مجممجحکومیت تکان دهنده ی برده داری استعماری<br />
هستیم. کلیبنببنن١موجود غول آسابىیبىی است که <strong>در</strong> بدویت زندگی کرده و به دست پراسبرپبررو٢ی ساحر،<br />
شخصیت اصلی بمنبممایش به بردگی گرفته شده است. شخصیت اخبریبرر به عنوان <strong>یک</strong> جادوگر و فردی<br />
بسیار دانا به تصویر کشیده شده است. بنا به نظر برخی منتقدین، پراسبرپبررو تصویر خود شکسپبریبرر به<br />
عنوان فردی ق<strong>در</strong>بمتبممند <strong>در</strong> رنسانس است. با این حال شکسپبریبرر سخنابىنبىی را بر زبان کلیبنببنن جاری<br />
می کند که به صراحت بیانگر شورش برده علیه اربابش است:<br />
«تو به من زبان آموخبىتبىی، و بهببههره ی من از آن<br />
این است که می دابمنبمم چطور ناسزا بگو بمیبمم. طاعون سرخ تو را مبتلا کند<br />
که به من زبانت را آموخبىتبىی!»<br />
(طوفان، پرده ی <strong>یک</strong>، صحنه ی دو)<br />
خود لندن <strong>در</strong> آن روزها مکابىنبىی پر از خشونت بود. شورش هابىیبىی مکرر رخ می داد که غالباً از سوی<br />
کارآموزان فقبریبرری بود که خشم شان را با جمحجممله به خدمه ی بجنبججیب زادگان، خارجیان و روسپیان<br />
ابراز می کردند. چنبنیبنن آشفتگی هابىیبىی از سوی مقامات شهر لندن بجببجخشی معمول از زندگی تلقی<br />
می شد. امر بسیار جدی تر طغیان های بمتبممردآمبریبرز <strong>در</strong> نواحی غبریبررشهری بود. این شورش ها با<br />
حصارکشی زمبنیبنن های عمومی، زمبنیبنن های بایر و جنگل ها به دست زمبنیبنن داران طمع کار و ماموران<br />
سلطنبىتبىی برانگیخته می شد.<br />
Caliban ١<br />
٤٢<br />
Prospero ٢