12.07.2015 Views

فایل پی دی افِ متنِ کامل رمانِ ناتنی را دانلود کنید - Mehdikhalaji.com

فایل پی دی افِ متنِ کامل رمانِ ناتنی را دانلود کنید - Mehdikhalaji.com

فایل پی دی افِ متنِ کامل رمانِ ناتنی را دانلود کنید - Mehdikhalaji.com

SHOW MORE
SHOW LESS
  • No tags were found...

Create successful ePaper yourself

Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.

كردهاند؟ خنديد.‏ كمال هاج و واج به من و او نگاه ميكرد.‏ نه بابا.‏ كريممان از آديسآباباآورده.‏ برادرش رايزن فرهنگي بود.‏ مجيد،‏ برادر ارشدش،‏ هم دو سالي بود كه،‏ بعد از ازدواجدخترخالهاش با يك كارمند بانك،‏ لباس آخوندي را درآورده،‏ ديگر درس نميخواند.‏ پدرمميگفت آدم باسوادي بود.‏ پيش آقا محمد شاهآبادي حكمت متعاليه و عرفان خوانده.‏همين ديروز در كوچهي نوربخش جلو من ايستاد.‏ از بدناش بوي چربيِ‏ كبابيهايقم ميآمد.‏ پابرهنه بود.‏ پيرهن آخوندي بلندش چرك چرك بود.‏ اسمت چيه؟ فؤاد.‏ ولي اويك اسم ندارد.‏ صفيه اسم اعظم اوست.‏ و له الاسماء الحسني فادعوه بها.‏ صادر اول است.‏جلوهي اول است.‏ لاتكرار في التجلي.‏ فيض خداوند تبارك و تعالي از طريق او به جهانسرريز ميشود.‏ صفيه همان اسبابي است كه اَبي االله ان يجري الامور الا باسبابها.‏كتاب را از دست كمال گرفت و در قفسه گذاشت.‏ سال آخري بود كه براي امتحانخيارات مكاسب و كفايه رفته بودم مصلاي قم.‏ تكيه دادم به ديوار و پاهام را تا كرده،‏نشستم.‏ معمم شده بود.‏ آمد جلو.‏ خاك بر سرت.‏ تو ديگر براي چه آمدهاي؟ خجالتنميكشي اسم خودت را طلبه ميگذاري؟ حتماً‏ جنُب هم هستي.‏ بدون آنكه منتظر واكنشيبماند،‏ از من دور شد.‏ نفهميدم چرا كسي كه از نظر او ديگر طلبه نيست،‏ بايد حتماً‏ در حالجنابت باشد.‏ پانصد ششصد نفري براي امتحان آمده بودند.‏ سه چهار زن هم از جامعةالزهراء آن دورتر ايستاده بودند كه بعد از مردها وارد مصلي شوند.‏ صورت آن زنها هم پيدانبود.‏ مردمِ‏ آن پايين حلقهوار باز شدند.‏ با كنار رفتن آنها گودالي روي زمين رودخانه پيداشد.‏زن را از پشت وانت نيسان پياده كردند.‏ حكم زنِ‏ زانيهي محصنه رجم است.‏ پژواكصداي آشيخ عليپناه در فضاي رودخانه به ديوارهاي مدرسهي فيضيه ميخورد وبرميگشت.‏ چادر بزرگ سفيدي رويش انداختند.‏ چادر سياهاش از زير پايين افتاد.‏ دو زنمأمور دستهايش را گرفتند و نزديك گودال بردندش.‏ شمرده شمرده راه ميرفت.‏ گويابراي انجام مراسمي آييني قدم برميدارد.‏ انگار روز عاشوراست و دارد ميرود حرم،‏ زيارت،‏براي سلامتي بچههاش دعا كند.‏١٣

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!