12.07.2015 Views

فایل پی دی افِ متنِ کامل رمانِ ناتنی را دانلود کنید - Mehdikhalaji.com

فایل پی دی افِ متنِ کامل رمانِ ناتنی را دانلود کنید - Mehdikhalaji.com

فایل پی دی افِ متنِ کامل رمانِ ناتنی را دانلود کنید - Mehdikhalaji.com

SHOW MORE
SHOW LESS
  • No tags were found...

You also want an ePaper? Increase the reach of your titles

YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.

تابش نورافكن ايفل،‏ پشت سرش جلوه ميكرد.‏ وقتي شروع به خواندن كرد،‏ صداشتوي اتاق پيچيد.‏ انگار داشت توي يك استوديو چيزي ميخواند.‏ شخصيتهاي اصليداستانهاش هميشه يك مرد بود.‏ اين داستان با نام يك زن شروع ميشد:‏ ژنوويو كه دربروكسل زندگي ميكند با ژانپير.‏ همسر ژنوويو يك ديپلمات است كه براي مأموريتي بهتركيه رفته.‏ شب كه ژنوويو از آتليه برميگردد،‏ پيغامگير تلفن را روشن ميكند.‏ صداي يكآشناي گمشده.‏ لوران.‏ با لوران وقتي آشنا ميشود كه در پاريس درس ميخواند.‏ در آتليهدرست مقابل او مينشست.‏ گاهي از پشت بوم جوري به او نگاه ميكرد كه همه دانشجوهاكمابيش بو برده بودند.‏سال بعد كه براي گرفتن اتاق پول كم ميآورد،‏ لوران پيشنهاد ميكند يك استوديويمشترك بگيرند.‏ سه سال با هم زندگي ميكنند.‏ تازه سال دوم ميفهمد لوران را دوستدارد.‏ ماه فوريه ناگهان لوران غيباش ميزند.‏ فقط كاغذي ميگذارد.‏ دو خط.‏ مثل يكتلگراف.‏ من رفتم،‏ خداحافظ.‏ لوران.‏ ژنوويو برميگردد بروكسل.‏ الان دوازده سال است كهژانپير را دوست دارد؛ اين اندازه كه بر خلاف ميلاش حاضر ميشود به ازدواج تن بدهد.‏آمد كه ورق بزند،‏ كاغذها از دستاش افتادند.‏خم شد تا از روي زمين جمعشان كند.‏ آنها را دسته كرد و با دست ديگرش آبپرتقال را سركشيد.‏ لوران فراموش شده بود؟ نميداند.‏ گاهي نميدانيم چه چيزي واقعاً‏فراموش شده و چه چيزي در جايي از ذهن جاخوش كرده و هر وقت بخواهد سر برميآورد.‏راستش گاهي به ياد لوران ميافتد،‏ اما اين به آن معنا نيست كه فراموشاش نكرده.‏ حضورژانپير نيرومند است.‏ ولي گاهي حضور يك مهرباني،‏ عشق غايب را به پستوي ذهنميراند.‏ با اين حال،‏ از لوران جز سالهاي ابهام،‏ تجربه و ميل به شناختن آدمها چيزي درخاطرش نمانده است.‏ گذشت سالها شُرهاي رنگ ريخته روي تصوير لوران.‏ كريستياناداشت با گردنبند نازكاش ورميرفت.‏ گاهي آن را توي دست مچاله ميكرد و به زحمت تانزديك چانه ميرساند.‏ من در برلين هستم.‏ دوست دارم دوباره ببينمات.‏ اين هم آدرس من.‏ژنوويو روي مبل ميافتد.‏ كيف از دستاش رها ميشود روي پاركت.‏٢١

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!