Ø³Ø§ÙØ§Ù ÙÙ 15 Ù 16 - ketab farsi

More documents

Recommendations

Info

124 بسيا گوياست:‏ به همين بسند مى كند كه بگويد تعد عضاء بسيا كمتر فسرنى ست كه عضو خو لمسلمين بوند.‏ ما توبيوگرفى كه حد پنجا سا بعد پنجا حد تر جسونه بسيا مى نويسد قايعى عضو ‏"شاخه تش جنبش موكرتيك بخش ملى " سخن مى-گويد.‏ فعت لسعيدِ‏ ماكسيست بر كتا خو به نا ‏"تايخ جنبش كمونيستى مصر"‏ شاخه ‏"نظامى"‏ ساما سا 1952 بين 60 تا 70 عضو برمى شمر‏.‏ ين قا مبالغه شد محاسبه حقه-‏ به كا فته؛حمر لسعيد به همر فسر‏،‏ جه تش بگير ساير حقو ها تكنسين ‏،غيرنظاميا‏،‏ هم محاسبه كر ند.‏ به نظر من قلب تش بيش 25 تا حد كه يا حتابه حتما نبو ماكسيست فسر 30 بيست نفر بيشتر نباشند.‏ يكى معر ترين ين عضاء يوسف منصو صديق ست.‏ پسر يك فسر بو كه بعدهابه عضويت شو فرماندهى يكى 1945 يا 46 به سطه سا كه مد نقلا حمر شد.‏ ساما عضو نه توسط حمر‏)‏ ( ستانش سا حمد 1946 لطفى حيد ‏(‏فسر يند‏،‏ ير موخاجه ناصر نامه نگا‏)‏ پسر يك نمايند محلى نشگا پاشا،‏ كه فيق لسيد حمدلطفى نو بو‏،‏ عضو كر‏.‏ ما حيد به نبا ختلا نظر با مسئله فلسطين ساما تر مى كند.‏ تنها فسر كمونيستى نبو كه بر سر مسئله فلسطين با ساما چا مشكل شد.‏ بد شك خالد محى لدين عضو يژ بو‏.‏ فر جنگ،‏ با ناصر تمامى فسر ملى گر فسر مسلما كه به صف خو عضويت لبته شد.‏ پيوستند همر لمسلمين خو عثما ماكسيست ست نكر‏.‏ ضى لمسلمين فو تلا كر تا تشكيلا سلامى جد كند.‏ خالد : مى چنين به يا ين موضو ين خو خاطر ‏«ما ‏(‏شا نويسند كثريت : فسر فعا كه سا 1945 به عضويت خو لمسلمين مدند)‏ عليه خو لمسلمين نبويم بلكه با ها بويم ما نه كاملا.‏ به عنو مثا ناصر معتقد بو كه خو لمسلمين مى خوهند ما فسر سوء ستفا كنند تا ما سيله ست نها باشيم تا به ين صو بتونند تش نفو شته باشند نه جايگاهى سياسى بر خو ست پا كنند ينكه نهايت به هيچ عمل ميهن پرستانه ست نخوهند (...) من همچنين جلسا ئما عامل بى ثباتى بو‏.‏ عثما فو هميشه با كتا هايش به نبالم بو من مى خوست كه به مسائل عضو جريانا كه توجه كنم.‏ به نظر مى سد جتماعى كمونيستى شد بو چر كه كتا ترجمه شد به من خالد محى لدين موتو قتصا با عنو تايخ ست ثر گا‏.‏ با خوند ين كتا پاسخ تعد سو هايم گرفتم.‏ ين پاسخ ها ميا مصر مصر ها،‏ ميا ميهن شهرند پيوند برقر مى كر‏(...)‏ من جلسا ما لبيب ‏(همكا شاخه مسئو لبناء،‏ نظامى خو لمسلمين)‏ تحت فشا مى گذشتم:‏ برنامه خو لمسلمين چيست؟ پاسخ مى : شريعت.‏ من ميپرسيد كه ما همه مسلما هستيم همه به شريعت معتقديم ما چيز كه من مى خوهم قيقا بدنم ين ست كه ما بر سا طن چه كا خوهيم كر؟(...)‏ بر مر چه خوهيم كر؟(...)‏ طفر مى فت من ئما مى كر‏.»‏ له سا شد:‏ جد لمسلمين خو نهايت خالد 1947 كمى پيش شكل گير جنبش موكرتيك به عضويت يسكر مد.‏ ست عثما فو به حمد فئو گفته بو كه خالد بر ين گرگونى به حد كافى ‏"پخته"‏ بو‏.‏ ما ين تجربه خيلى بد كا مى يد.‏ بطه بين محى لدين سو نظا ئيس هسته ، يك كامند غيرنظامى يگا هى بسيا بد ست.‏ ين شخص خدنشنا خالد مسلمانى عابد ست كه مانند صديق حيد كه سما خو عتقا ماكسيسم قتصا به كترين نند مى مسلما ما تئيسم ماترياليسم يالكتيك نمى پذير‏.‏ لبته خويش خالد نش هم شت مثبتى تجربه جو ين ماكسيسم سوسياليسم قيق تر كر‏.‏ چند ما بعد نتقا به مر نقطه پايانى بو بر همكا با يسكر‏.‏ كمى بعد موضع گير جنبش موكرتيك مو فلسطين مى كند.‏ جنبش كمونيستى جد مى شو لى بعدها تباطش با ‏"همرها " سا 1950 سر مى گير عضو بعد ستو عبدلمجيد نعما ‏(بعدها ستو نويس معر نامه شى لاخبا‏)‏ سته جه ست.‏ سا 1915 خانو معمولى به نيا مد.‏ پد كشا غيرمالك بو‏.‏ شا هم كنيم به جما علا عضو تى فسر مهند معر‏.‏ من تايخ قيق عضويت فرمو كر لى حد مى يند ئيس قد‏،‏ 1946 باشد.‏ عضويت حمد سا نم مصر كمونيست فسر فسر
125 مير فرهنگى،‏ ما لمرصفى ئيس يند تئاتر ملى،‏ محمو منا تيرلى،‏ صلا لسهاتى منير موفى مسئو يند ليوسف كمى يرتر بو ست:‏ بين 1950 تا 1951. حمر توبيوگرفى سم طلعت خير‏،‏ كه بعدها ير جونا شد،‏ على لطيف كه خيلى گذشت عجيب مى كند.‏ كمونيست شد هم به ليست ضافه تقويت مى كند كه گما ين حمر هنگا ير ‏"مخفيانه"‏ فعاليت مى كر هيچ قت ماكسيست نمى نستند.‏ جنبش تر كر‏،‏ ما بطى شت خلا نر تائيد ميكند.‏ نهايت يك فسر سلامگر نا كما نگا يك نامه فرند مى كند.‏ كما هم ضافه لحنا بو‏،‏ بعدها فسر نمايند مجلس شد فر قطعا چپ گر بو‏.‏ حتا گر فسرنى كه مد يا سابقه عضويت ندشتند به حسا يم باهم تعد ند ست.‏ پذير ماكسيسم مستلز گسست سيستم ها عتقا مسلط بو‏.‏ حمر هم تاييد مى كند كه عضويت جريانا ماكسيست خطرنا بو چر كه ماكسيست ها هميشه مركز حمله پليس سياسى تشكيلا سركوبگر بوند.‏ ين ستدلا نه بهترين حالت مكمل ست."‏فسر باشد ما ناست ينكه كم ست شتند پيش هم چنين مشكلاتى " بربر نظر تعد بيشتر بوند.‏ حمر به مشكل كنا گير ها هم شا نمى كند:‏ تعد فسرها كه عضو تشكيلا كمونيستى شد بوند كمى بعد تصميم به تر مى گرفتند،‏ ما نه با خر كر همه پل ها پشت سر نه با ‏"چپ گريى"‏ بلكه بعنو ‏"‏فيق هى"‏ فا‏.‏ غلب نها با خدنشناسى يگر ها كمونيست يا بر سر فتا مى شدند موجه عضاء موضو فلسطين به مشكل برمى خوند.‏ كه غلب ناشى بو صيهونيسمستى يا موضع نامشخص مقاما يهو‏.‏ به ضعيت خالد محى لدين يوسف منصو صديقى كمى بالاتر كر‏.‏ شا ماجر يك نوگر‏:‏ گفته ها صديق،‏ مسلما ماكسيست ينجا گفته ها صديق كه گا تاييد گا تضا با گفته ها مرهو ست خلاصه مى كنيم.‏ ين گفته ها ين نظر جذ ند كه تركيبى ند پرگماتيسم يد ليسم ‏(با لويت پرگماتيسم)،‏ با متيا ضمنى كه به عمل نچه عملى ست مى هد با تركيب عجيب منطق ملاحظا مذهبى،‏ بصير ها عميق حماقت ها ژ‏.‏ نخست فتا پرهيز مى گويد ماكسيسم با برخو نچه كه ‏"معا تئيسم"‏ مى نامد.‏ پير تحا جماهير شو جنگ جهانى كنجكا بر مى نگيز‏:‏ كا بزگ شو جايگا برقدتى نمى تونست منطقا ناشى يك كترين باشد،‏ گر ‏"سهم"‏ كترين نديشه فقط ين مى بو كه : " خد نيست".‏ نگهى گر ين كترين خلا خوسته خدند مى بو هيچ قت نمى تونست به چنين قدقدتى ست پيد كند.(‏غلب قد كى كه«قضا خدند»‏ سيستم عتقا ين فر ست كم گرفته مى شو‏)‏ تصميم گرفت به مطالعه ماكسيسم بپر ما پيش تصميم گرفت تا بر ‏"محافظت"‏ خو نش مذهبى تعميق كند به طو منظم به عا بپر‏.‏ سپس مطالعه غا كر‏.‏ ما نتيجه كه مطالعاتش مى گير‏:‏ ميا ‏"كمونيسم"‏ جها ‏"كمونيسم"‏ مى شو‏.‏ قائل تفا ‏"سوسياليسم"‏ ، جهانى كه مى شناخت،‏ جو ندشت شايد نتيجه سوسياليستى مى بو‏.‏ يا جومع سوسياليسم تكامل تى ميو كه نمى تو تايخ سيد پيش بينى كر‏.‏ به ين ترتيب ين كه خو ‏"حز كمونيست"‏ بناميم غيرقابل فهم،‏ توجيه ناپذير نظر تاكتيكى ناموفق خوهد بو‏.‏ جامعه كنو كه مدعى شو كسى نمى توند ينكه،‏ كمونيستى جو ينكه مفهو ماكس جامعه بر نسا قر بيستم صا ست(به شنى مشخص نمى شو كه منظو ين ست كه هنو بر نسا مر ست يا ينكه ين مفاهيم يگر بر جامعه كمونيستى مناسب نيستند).‏ نگهى ماكس كه پيامبر نبو پس نمى تونست يند پيش بينى كند.‏ به عنو مثا ماكس نمى تونست بدند كه يا نسا با علم يا فتح فضا جو خد مى توندثبا مى كند يا نه.‏ما طر هم بايد تاييد كر كه جومع سوسياليست جو ند.‏ ينكه به ليل نحو ها با مذهب برچسب كمونيست بر كمونيست برخو معتقد فعه يجا مى كند مشمئزكنند ست.‏ ين برشت كمونيست بو يعنى نما نخوند نگرفتن متعد گفتاها هيچ چيز كه چر تمسخر جبا‏.‏ نها ين مسئله تائيد نمى كند كه ‏"سوسياليسم علمى ماكسيستى"(‏ين ژ به جا ‏"كمونيست"‏ مى يد كه چشم نها غير قابل قبو ست)‏ يما عتقا قابل جمع ند،‏ بلكه برعكس.‏ همين كه مسئله به ين صو ‏"‏شن"‏ مى شو‏،‏ يعنى سقو به تباهى ماكسيستى جامعه كمونيستى كه هر چيز ممكن ست،‏ قعيت خو نشا مى هد.‏ تمامى تعاليم يد ها سوسياليسم با سلا ‏"مطابق"‏ ست:‏ عدلت جتماعى،‏ صلح ميا خلق ها،‏ بربر همبستگى ميا فر‏،‏ ميا برشتن ستثما)يا ها همه يد ين ست؟)‏ نكر ممنو با سلا مشتر‏.‏ ستدلالاتى شفته يرتى كه به جومع فصل نامه ساما نو،‏ شما 16، 15 تابستا پاييز 1390
Page 1 and 2:
ساما نو نشريه پژهش
Page 3 and 4:
خرين مهلت بر سا مطا
Page 5 and 6:
5 نو كه بوژ لتها قتص
Page 7 and 8:
7 بى تريد سخن گفتن خ
Page 9 and 10:
9 كتا سرمايه،‏ ماهي
Page 11 and 12:
11 به با سيف،‏ سيد ب
Page 13 and 14:
13 نچه تحليل مالجو م
Page 15 and 16:
چشم ند ماكس لغا شيو
Page 17 and 18:
17 مى نويسد:‏ سرنجا
Page 19 and 20:
بلكه كسب مباله قزي
Page 21 and 22:
21 شد ند.‏ بر نشا جا
Page 23 and 24:
23 ئتلا ها يگر،‏ لح
Page 25 and 26:
كه معتقد باشند تنها
Page 27 and 28:
27 پوشش نا سياسى مى
Page 29 and 30:
طبق معمو با هز ما گر
Page 31 and 32:
با نهاها ست نشاند م
Page 33 and 34:
33 سكسوليته،‏ خوبيگ
Page 35 and 36:
جايگا همجنس گريا كه
Page 37 and 38:
37 نهفته ست كه چگونه
Page 39 and 40:
39 كه فر معناست بد ين
Page 41 and 42:
41 -12 من معتقد پريتچا
Page 43 and 44:
كند كه ما مى ستدلا An
Page 45 and 46:
45 پرخته باشد.‏ به ب
Page 47 and 48:
47 هيلل تيكتين بد خا
Page 49 and 50:
بر خوهد شد ين مر بد
Page 51 and 52:
51 كوتا بو . سرمايه ،
Page 53 and 54:
53 بعد توسعه گريى گ
Page 55 and 56:
55 بو‏.‏ شما كشوها
Page 57 and 58:
بنابرين ين شق يكى ت
Page 59 and 60:
59 فضولا مى تو ست.‏ س
Page 61 and 62:
61 نگر چه پيامد بر كن
Page 63 and 64:
63 Volume III of Les Colonies fran
Page 65 and 66:
65 لمسلمين خو همچو گ
Page 67 and 68:
67 سا بر جلوگير تعمي
Page 69 and 70:
40 ميليا لا سيد كه صد
Page 71 and 72:
71 بايد بخش خصوصى خو
Page 73 and 74: 73 كه باعث تحكيم قد س
Page 75 and 76: 75 نير فزيش كه ين كند
Page 77 and 78: 77 Middle East, (New York: Routledg
Page 79 and 80: 79 چه كر ند؟ علا برين
Page 81 and 82: 81 پائيد غير كا بر
Page 83 and 84: 83 كس يگر كه صد ين مخ
Page 85 and 86: 85 غير سرمايه با لف
Page 87 and 88: 87 مشخصه حكومت ها مس
Page 89 and 90: برسى قيق تر صطلا ‏"
Page 91 and 92: لين طبقه حاكم ستثما
Page 93 and 94: 93 بو ، تائوئيست ه
Page 95 and 96: 95 ستبدهن عمل:‏ شوهد
Page 97 and 98: قانو گذ بو هم مو بس
Page 99 and 100: هم شتغا شته ند.‏ يك
Page 101 and 102: سپتامبر شير 1901 گذشت
Page 103 and 104: 103 شر منع چسباند كه
Page 105 and 106: 105 سا تنبيه نمايد ك
Page 107 and 108: مر هم با مى كنند.‏ 19
Page 109 and 110: 109 ستعما مذهب على ح
Page 111 and 112: 111 كشو مانند سوئد ب
Page 113 and 114: 113 ‎16‎ محل سترسى:‏
Page 115 and 116: 115 عمد بطو توجه خاص
Page 117 and 118: 117 حكا جر نكنند،‏
Page 119 and 120: 119 كمبو‏:‏ شما 20 خص
Page 121 and 122: 121 پس جنبش ناصر تبع
Page 123: 123 چنين يا مى كند:‏
Page 127 and 128: 127 به ناصر مد باشد.‏
Page 129 and 130: ماكسيستى سلا . همچن
Page 131 and 132: 131 نتيجه محى لدين ي
Page 133 and 134: 133 ما با يگر باند خو
Page 135 and 136: 135 معرفى كتا گرنديس
Page 137 and 138: 137 يك عامل ست:‏ ستخر
Page 139 and 140: گرنديسه بايد به چش
Page 141 and 142: 141 تفا‏"‏ بطه بين
Page 143 and 144: 143 لايل كمبوها خو نه
show all

Ø³Ø§Ù Ø§Ù ÙÙ 15 Ù 16 - ketab farsi

You also want an ePaper? Increase the reach of your titles

Delete template?

Save as template?

Ø³Ø§ÙØ§Ù ÙÙ 15 Ù 16 - ketab farsi