Ø³Ø§ÙØ§Ù ÙÙ 15 Ù 16 - ketab farsi

More documents

Recommendations

Info

80 نديشه ما نه فقط بر ساختا حكومت توجيه » منطقى»‏ ترشيد يك ير ستبد هم يژ عملكر ساختا ين بلكه بر ند نظر گرفته ند.‏ ضر عالم نظا بر خدند جو بسا مين مى ند.‏ حتى ين نيز فرتر فته مدعى مى شو كه نسا بد سلطا‏،‏ » چونا ماهيا ياهستند كه بزگشا كوچكشا مى بلعد گر سلطا قاهر ندشته باشند،‏ موشا ساما نمى گير‎6« بولحسن مد كه نزيك به قر بعد ما محمد غزلى مى يسته ست مدعى مى شو كه برسى تايخ سلا نشا مى هد كه » هر گا ميا مر سلطانى گوسفند ند گرگانى چونا مرما ندشت،‏ جو پركند بو ند كه بعضى شر برخى يگر بقا نه جبى نگه مى شتند سنت ين نه نبو‏.‏ ما عمل مى نموند»‏‎7‎‏.‏ پيش كه شوهد يگر يه نمايم،‏ بد نيست تا به همين جا،‏ پى مدها ين نگر فهرست برسى كنيم.‏ - ضر كنتر - بطه سالا به جا ضابطه مند‏.‏ چو بايد حدكثر قت صو گير تا كسانى كه » نابا‏»‏ هستند به قد نرسند.‏ - مينه سا بر پذير » مشرعيت بخشيد‏»‏ به ستر سمع جاسوسى تا » كينه ها حسا هائى كه نسا هاست كشف با نها مقابله كنند».‏ لبته شن ست كه گر ين قدما صو نگير‏،‏ » هر ينه يك يگر مثل سبا بر ماهيا بحر مى ند به فسا فنا يك يگر مشغو مى شوند عالم به هر مر ] مى كشانند]‏ نظا مختل مى گرنند».‏‎8‎ هما يگر با به جامع لعلو فخر ما يدگا به نمايش مى گذ‏.‏ يدگاهش ندكى كلى تر ست يعنى نه فقط ير كه » تما تبا نسانها نجامد»‏ مى يگر حقو به تجا به ستم غلب نتيجة ين تقسيم كا‏،‏ » جامعه نيامند نظامى ست كه پاشا كا كه ين،‏ با ظلم به يك يگر نسانها بو خليفه خد نيز مانند غزلى فخر ما ست.».‏ پاشا تكر مى كند‎9‎ نجم لدين مرصالعبا شن تر صريح تر سخن مى گويد.‏ به عقيد ، » پاشا چو شبا ست باشد بعضى قوچ با قر مه گر مه.‏ چو عيت بعضى ميش بى قر‏،‏ صاحب قر خوهد كه بر بى قر حيفى كند تعد نمايد،‏ ‏(شبا‏)‏ فت يل كند»‏‎10‎‏.‏ با بر ين هم هجر هفتم متفكرين قر جماعه بن بو كه » ليل لز سلطا خو تجا گر نسانهاست نا ظلم به يك يگر با مى لبته .11« نمونه بسيا يا ست لى همين چند مو فعلا كفايت مى كند.‏ چه باخونى ين نمونه ها عبر مو ست ين كه ستبد حكومت ساختا ما نه فقط بر نديشه ير يك توجيه » منطقى»‏ ترشيد ند بلكه بر ين ساختا عملكر يژ هم نظر گرفته ند.‏ هما گونه كه بن جماعه مى گويد ين عملكر به قع جلوگير ظلم نسانها بر يك يگر ست.‏ لبته مفصل ترين صريح ترين مباحث با ين نگر به نسا يرنى كتا چر حافظه تايخى نديم
81 پائيد غير كا بر مها كه سلطا ست صو لز سركو مر ندند.‏ ستا همين نگر كلى ست كه بر نمونه خوجه نظا لمللك مى گويد » يز تعالى هر عصر گا يكى ميا خلق بر گزيند به هنرها پاشاهانه ستو سته گرند مصالح جها بندگا بد با بند فسا شو فتنه بد بسته گرند هيبت حشمت عد ند تا مر چشم خلايق بگسترند لها ند گا مى گذند من همى باشند بقا لت همى خوهند…»‏‎12‎‏.‏ يا به قو خوجه،‏ » پاشا نيك پديد يد هل فسا مالش هد»‏‎13‎ لبته ين هم بگويم خوجه تا جا پيش مى كه » سلطا كدخد جها باشد»‏ ‏«جهانيا همه عيا بند يند»‏‎14‎‏.‏ غزلى كه پيشتر به گوشه هائى نظرياتش شا كر بو‏،‏ توجيه حاكميت ستبد ير حتى قد فرتر گذشته معتقد ست كه سلطا كه سايه هيبت خد بر مين ست چو » برگماشته خد ست بر خلق خويش»،‏ نمى توند ‏«محل صد شر باشد».‏ به عبا يگر،‏ حتى قتى جامعه شر ليل نه غير كامد ين نظا مستبد سالا‏،‏ بلكه،‏ ين ست كه » مر بدين گا چه بر ست با مير ما مى ند خوماست هم چنا كه بد كريم با خيانت ناستى نايمنى،‏ يشا نيز ستمكا ظالمند….»‏‎15‎‏.‏ فعلا به تناقضى كه يدگا نديشه نى چو غزلى همانند يدگا چو نمى پر جو شبا يك بر جو ليلى نباشند تبه كا ته به مر گر نيست،‏ با ين همه،‏ قتى كه سلطا يا هما شبا به جا ين كه عا باشد با ‏«‏عيت»‏ خو كه به قو بهر گو‏،‏ مه بو‏،‏ به عدلت فتا كند،‏ ستمكا مى كند ظالم مى شو با هم گنا همين مر ست كه هر چه مى بينند خو شا ست.‏ يعنى نه گنا نظا فرسالا ستبد بلكه با گنا مر ست،‏ يعنى مى خوهم بگويم كه كسانى چو غزلى نه فقط مى كوشند ستبد ير توجيه نمايند،‏ بلكه مى كوشند كه همه پى مدها مخر نيز تبرئه نمايند.‏ خو شما نتظايد كه ين فضا فلسفى،‏ نگرشى نسانى نسا سالا شكل بگير كه بخوهد سر مز نچه كه تفا مى فتد بيا‏.‏ متاسفانه ين گونه نمى شو‏.‏ كا‏،‏ تنها همين بو‏.‏ عامل بى حافظگى تايخى ما،‏ مينه سا بر ممنو كر شك هنيت ما ست هرجا كه شك ممنو شو‏،‏ نه فقط نجا جو ند بلكه هن هم شد نمى كند هرجا كه مى ماند.‏ باقى حتى مى گويم بد نبو‏،‏ مسئوليت پذير هم نيست.‏ عجالتا به ستا هائى كه با فر شاهى برگزيد بو شاها نكا مشابه يم نمى پر‏.‏ لى نكته ين ست كه گر ما يرنى،‏ هنيت تايخى خو‏،‏ همه ما تبه كا بو باشيم نيامند يك قا بالاسر،‏ تا صو لز بر سرما بكوبد تا ستمگر ما بر يك يگر جلوگير نمو باشد،‏ شن ست كه ين قا بالاسر نمى توند – نظر مشكلا جرئى ين نگر مى گويم-‏ مثل خوما باشد.‏ بالاسر مثل خوما قا ين گر ست.‏ هم سا ليل باشد كه بخوهد به ما بگويد نگذ چه كه بنا بر ‏«طبيعت خو‏»‏ - برسا ين يدگا - مى خوهيم ما هم طبيعى ست،‏ بدهيم،‏ نجا بدهيم،‏ نجا يك يگر جمع مى شويم مى نيم پد مى نسانها تى بزهكا قتى به سخن يگر،‏ يم.‏ ين فرهنگ پذيرفتيم،‏ ين عامل – يعنى عتقا به يك عامل باند ، به صو مقا يا شخصيتى جد خو ما-‏ نيز جتنا ناپذير مى شو‏.‏ لى،‏ گستر تايخ خو چه كر يم؟ يا به سخن يگر،‏ ين مشكل چگونه بر ما حل كر ند؟ فصل نامه ساما نو،‏ شما 16، 15 تابستا پاييز 1390
Page 1 and 2:
ساما نو نشريه پژهش
Page 3 and 4:
خرين مهلت بر سا مطا
Page 5 and 6:
5 نو كه بوژ لتها قتص
Page 7 and 8:
7 بى تريد سخن گفتن خ
Page 9 and 10:
9 كتا سرمايه،‏ ماهي
Page 11 and 12:
11 به با سيف،‏ سيد ب
Page 13 and 14:
13 نچه تحليل مالجو م
Page 15 and 16:
چشم ند ماكس لغا شيو
Page 17 and 18:
17 مى نويسد:‏ سرنجا
Page 19 and 20:
بلكه كسب مباله قزي
Page 21 and 22:
21 شد ند.‏ بر نشا جا
Page 23 and 24:
23 ئتلا ها يگر،‏ لح
Page 25 and 26:
كه معتقد باشند تنها
Page 27 and 28:
27 پوشش نا سياسى مى
Page 29 and 30: طبق معمو با هز ما گر
Page 31 and 32: با نهاها ست نشاند م
Page 33 and 34: 33 سكسوليته،‏ خوبيگ
Page 35 and 36: جايگا همجنس گريا كه
Page 37 and 38: 37 نهفته ست كه چگونه
Page 39 and 40: 39 كه فر معناست بد ين
Page 41 and 42: 41 -12 من معتقد پريتچا
Page 43 and 44: كند كه ما مى ستدلا An
Page 45 and 46: 45 پرخته باشد.‏ به ب
Page 47 and 48: 47 هيلل تيكتين بد خا
Page 49 and 50: بر خوهد شد ين مر بد
Page 51 and 52: 51 كوتا بو . سرمايه ،
Page 53 and 54: 53 بعد توسعه گريى گ
Page 55 and 56: 55 بو‏.‏ شما كشوها
Page 57 and 58: بنابرين ين شق يكى ت
Page 59 and 60: 59 فضولا مى تو ست.‏ س
Page 61 and 62: 61 نگر چه پيامد بر كن
Page 63 and 64: 63 Volume III of Les Colonies fran
Page 65 and 66: 65 لمسلمين خو همچو گ
Page 67 and 68: 67 سا بر جلوگير تعمي
Page 69 and 70: 40 ميليا لا سيد كه صد
Page 71 and 72: 71 بايد بخش خصوصى خو
Page 73 and 74: 73 كه باعث تحكيم قد س
Page 75 and 76: 75 نير فزيش كه ين كند
Page 77 and 78: 77 Middle East, (New York: Routledg
Page 79: 79 چه كر ند؟ علا برين
Page 83 and 84: 83 كس يگر كه صد ين مخ
Page 85 and 86: 85 غير سرمايه با لف
Page 87 and 88: 87 مشخصه حكومت ها مس
Page 89 and 90: برسى قيق تر صطلا ‏"
Page 91 and 92: لين طبقه حاكم ستثما
Page 93 and 94: 93 بو ، تائوئيست ه
Page 95 and 96: 95 ستبدهن عمل:‏ شوهد
Page 97 and 98: قانو گذ بو هم مو بس
Page 99 and 100: هم شتغا شته ند.‏ يك
Page 101 and 102: سپتامبر شير 1901 گذشت
Page 103 and 104: 103 شر منع چسباند كه
Page 105 and 106: 105 سا تنبيه نمايد ك
Page 107 and 108: مر هم با مى كنند.‏ 19
Page 109 and 110: 109 ستعما مذهب على ح
Page 111 and 112: 111 كشو مانند سوئد ب
Page 113 and 114: 113 ‎16‎ محل سترسى:‏
Page 115 and 116: 115 عمد بطو توجه خاص
Page 117 and 118: 117 حكا جر نكنند،‏
Page 119 and 120: 119 كمبو‏:‏ شما 20 خص
Page 121 and 122: 121 پس جنبش ناصر تبع
Page 123 and 124: 123 چنين يا مى كند:‏
Page 125 and 126: 125 مير فرهنگى،‏ ما
Page 127 and 128: 127 به ناصر مد باشد.‏
Page 129 and 130: ماكسيستى سلا . همچن
Page 131 and 132:
131 نتيجه محى لدين ي
Page 133 and 134:
133 ما با يگر باند خو
Page 135 and 136:
135 معرفى كتا گرنديس
Page 137 and 138:
137 يك عامل ست:‏ ستخر
Page 139 and 140:
گرنديسه بايد به چش
Page 141 and 142:
141 تفا‏"‏ بطه بين
Page 143 and 144:
143 لايل كمبوها خو نه
show all

Ø³Ø§Ù Ø§Ù ÙÙ 15 Ù 16 - ketab farsi

Create successful ePaper yourself

Delete template?

Save as template?

Ø³Ø§ÙØ§Ù ÙÙ 15 Ù 16 - ketab farsi