17.07.2015 Views

mostanado farhang (2).indd

mostanado farhang (2).indd

mostanado farhang (2).indd

SHOW MORE
SHOW LESS

You also want an ePaper? Increase the reach of your titles

YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.

ویژه نامه مستند و فرهنگ100بازار حرفه اى،‏ بازار آزاد و رقابتى نبودند و در بهترین حالت مى توان اغلباعضاى آن ها را هنرمندان یا مدیرانى توانا ‏(ونه الزاماً‏ حرفه اى)‏ دانست.‏صنوف هم از این ویژگى هاى اعضایشان متاثر شده و پیگیرى هایشانحوزه هاى محدودتر یا کم اثرترى را شامل مى شود.‏ کاملاً‏ به یاد دارمکه متشکل شدن براى استیفاى حقوق مستندسازان از دولت و برطرفنمودن موانع دولتى،‏ یکى از اصلى ترین انگیزه هاى تشکیل اولین صنفدر حوزه سینماى مستند بود.‏ بعد این فکر شکل گرفت که یک صنفرا به دو صنف تبدیل کنیم و اتحادیه مستندسازان را تشکیل دهیم،‏ تابا قدرت بیشترى دنبال مطالباتمان برویم؛ و البته اتفاق عملى در مسیردیگرى پیش رفت.‏ به این شکل وارد فعالیت صنفى شدیم.‏ مقدماتى طىشد و نتایج محدودى هم به دست آمد ولى این صنوف با سندیکاها یااتحادیه هاى واقعى و فعال فاصله زیادى دارند.‏به نظر من تلویزیون و سینما،‏ اساساً‏ رسانه هاى جامعه مدرن و تکثرگراهستند،‏ جامعه اى که در آن رقابت نهادینه شده است.‏ سینما و بهخصوص تلویزیون هرچقدر در جامعه نزدیک تر به ماهیت اصلى خودشانفعالیت کنند،‏ به وحدت بیشتر با موقعیتشان مى رسند.‏ این نکته رابراساس مشاهدات و ارزیابى عمومى ام عرض مى کنم ‏(نه یک ارزیابىو مطالعه دقیق)،‏ از وقتى که کانال ها و رسانه هاى رقیب براى تلویزیونو رسانه هاى ما به میدان آمدند،‏ تلویزیون و رسانه ها و زیرشاخه هایشانبه طرف حرفه اى تر شدن بیشتر پیش رفتند.‏ کارگردان ها،‏ کارگردان ترشدند،‏ تهیه کننده ها،‏ تهیه کننده تر شدند و همین طور در سایر حرفه هااین اتفاق افتاد.‏تهامی نژاد:‏ منظورتان از رسانه هاى رقیب چیست؟رشتیان:‏ این با ویدئو شروع شد و به کانال هاى تلویزیونى رقیب رسید.‏جهان ارتباطات رسانه اى و تصویرى براى جامعه ما و فعالان این حوزه هاباز شد.‏ در کشور ما از لحاظ قانونى پخش تلویزیونى انحصارى است،‏ ولىبا آمدن ویدئو و کانال هاى تلویزیونى رقیب،‏ شرایط تغییر کرد.‏ متاسفانهارزیابى رسمى از تعداد مخاطبان کانال هاى خارجى و مقایسه آن بامخاطبان کانال هاى داخلى ارائه نشده است.‏ ولى شنیده هاى غیررسمىنشان از افزایش مخاطبان کانال هاى رقیب خارجى دارد.‏ این شرایطتاثیرات خود را در حرفه اى تر شدن حوزه هاى کارى و اجرایى رسانه اىما به همراه داشته است.‏تهامی نژاد:‏ این را مصادف با چه سال هایى مى دانید؟رشتیان:‏ در اواخر دهه 70 این وضعیت کاملاً‏ مستقر شد و ما عوارض ونتایج آن را مى دیدیم.‏ مثلاً‏ در انجمن هاى صنفى خودمان ‏(در حوزهمستندسازى)‏ کم کم مقولاتى مثل پخش و عرضه خارجى مطرح مى شود.‏ابتدا در حد تک فیلم ها این اتفاق افتاد.‏ مثلا انجمن مستندسازان بهعضویت شبکه مستندسازى اروپا در مى آید.‏ فیلم هاى مستند و کوتاه ماخیلى بیشتر از قبل به جشنواره هاى خارجى راه پیدا مى کنند و تعدادمحدودى از آن ها هم به فروش مى روند.‏ دوستانى مثل خانم شهابى وآقاى اطبایى فعال مى شوند و شرکت هاى عرضه و پخش فیلم شکلمى گیرند.‏ فضاى تازه اى ایجاد مى شود و شرایط تولیدى به طرف تغییراتجدید مى رود.‏ تا اینجا ما شکل گیرى اصناف را در حوزه سینماى مستندپشت سر گذاشته بودیم و در آن دوره اتفاق تولیدى و حرفه اى ویژه اىنیفتاده بود.‏ البته روابط و مناسبات مان مرتب تر شد و ذهنیت و آدابصنفى و سندیکایى بیشتر از قبل مورد توجه ما قرار گرفت.‏ ولى هنوزبازار فعالیت مان قوام نداشت و رقابتى نبود.‏ به یادم دارم که در دوره اىدو انجمن درگیر مباحث نظرى و مجادلاتى از این جنس بودند کهکارگردان کیست،‏ تهیه کننده کیست،‏ قرارداد را چه کسى باید ببندد،‏ چهکسى نظارت کند و...‏ بحث هاى بى پایان از این نوع!‏ شاید خاطرتان باشدکه بنده و جنابعالى هم از دو انجمن در این بحث ها حضور و مشارکتداشتیم.‏تهامی نژاد:‏ آن دوره باید طى مى شد.‏ نسل هاى قبلى ما از این دوره ها عبورنکرده بودند ما باید آن دوره ها را طى مى کردیم.‏رشتیان:‏ با افزایش حساسیت ها و توجهاتى که در این فضاى جدید شکلگرفت ‏(فضاى شناخت بیشتر بازار آزاد و رقابتى و اهمیت عرضه وپخش)‏ به طرف بازخوانى همه داشته ها و دانسته هاى قبلى خودمانرفتیم.‏ ورك شاپ هاى مختلف در این دوره و به خصوص ورك شاپ هاىبین المللى،‏ به این بازخوانى و شکل بندى مجدد تجارب و داشته هاىقبلى کمک بسیار کرد.‏ به عنوان مثال،‏ براى من که سال ها تجربه اجرایىبرنامه سازى و فیلم سازى مستند در تلویزیون و بیرون از تلویزیون راداشتم تازه روشن شد که فیلم سازى براى مخاطب فراگیر یعنى چه!‏مستند تلویزیونى و مستند گزارشى چیست!‏ متوجه شدیم که عناصراصلى این کار چقدر ساده ‏(و در عین حال چقدر سخت و دور از تجاربقبلى ما)‏ است.‏ این نکات براى ما ناآشنا یا غیرقابل فهم نبودند،‏ ولىتجارب عینى و عملى ما امکان این نوع نگاه و این نوع توجهات را برایمانفراهم نمى کرد.‏ عناصر اصلى کار بسیار ساده و بدیهى بود ولى پیشاز این از آن ها فاصله داشتیم.‏ آن ها را فهم نمى کردیم چون در بسترحرفه اى و شرایط حرفه اى و رقابتى قرار نداشتیم.‏ گفتم که:‏ فیلم سازتلویزیون بودیم،‏ به بخش خصوصى آمدیم،‏ بعد صنف تشکیل دادیم...‏ وحالا به اینجا رسیدیم!‏تهامی نژاد:‏ این اتفاق درون صنف نیفتاد؟رشتیان:‏ شاید مقدماتش در آنجا فراهم شد.‏ مقدمات به این معنى کهمثلاً‏ در بخش خصوصى و بعد در مناسبات صنفى،‏ اهمیت و توجه بهتامین سرمایه و تامین مالى بیشتر شد.‏ ولى بازهم این توجه نه ازمقدمات برآمده از یک بازار حرفه اى و رقابتى،‏ بلکه هنوز براى ‏«ساختنفیلم خودم»‏ بود!‏ در آنجا هنوز سوال اصلى این بود که از کجا بایدسرمایه جور کنم که بتوانم ‏«فیلم خودم»‏ را بسازم.‏ نه اینکه فیلمى براىعرضه و پخش در بازار رقابتى بسازم.‏ به یاد دارم که در دوره اى انجمنمستندسازان خیلى زیاد به طرف جلب حمایت و ‏«فاند»‏ (Fund) ازبنیادهاى مختلف خارجى براى فیلم سازان داخلى و اعضایش مى رفت ودر این زمینه کمک و راهنمایى فراوان مى کرد.‏ ‏«فاند»‏ را براى حمایتاز سازنده و تولیدکننده مى دهند و این با جلب سرمایه براى عرضه وپخش کاملا فرق مى کند.‏ توجه به عرضه و پخش محصول سال هاىجدید است،‏ سال هاى نیمه دهه 80 به بعد.‏ در این دوره ها بود کهدانستیم که براى جلب بودجه و مشارکت طرح هایمان باید از سوى یککانال تلویزیونى یا یک بازاریاب و سرمایه گذار مورد پذیرش قرار گیریم.‏باید طرح را با شرایط تولیدى و اجرایى و زمانى که در قرارداد مى آورندتولید کنیم.‏ معدود قراردادهاى تولید خارجى و حتى فروش فیلممستند به کانال هاى تلویزیونى خارجى از این زمان اتفاق افتاد.‏ مرورمى کنم:‏ وقتى تهیه کنندگى و کارگردانى در سینماى مستند و سینماىفرهنگى به جایگاه و موقعیت واقعى خود نزدیک شدند که رسانه هاىرقیب افزایش پیدا کردند،‏ بازار کار و رقابت حرفه اى تر شد و گفتمان ومناسبات کارى ما واقعى تر و حرفه اى تر شد.‏ در این فضاى جدید دیگرتهیه کننده نمى تواند به کارگردان اجازه دهد که فیلم خودش را بسازد.‏او باید به قرارداد،‏ به برنامه عرضه و پخشى که فیلم براى آن تولیدمى شود پایبند بماند.‏ در این وضعیت هیچ کارگردانى هم نمى گوید کهمى خواهم ‏«فیلم خودم»‏ را بسازم.‏ و البته او با امکانات شخصى و فارغاز همه این مناسبات همیشه مى تواند فیلم خودش را بسازد.‏ در یکىاز ورك شاپ هاى انجمن مستندسازان در خانه سینما،‏ در بحثى که منمسوول ارائه آن بودم توضیح دادم که وقتى یک کارگردان با یک موضوعیا طرح و پیشنهاد تولید وارد گفت وگو با یک تهیه کننده مى شود،‏ اولباید ثابت کند که چرا این فیلم را باید ساخت؟ عناصر اصلى براى اثباتاین ضرورت،‏ توجه به مسأله عرضه و پخش آن فیلم است.‏ دوم،‏ چرا اینفیلم را این کارگردان باید بسازد؟ اگر از این مرحله عبور کردند مى توانندوارد همکارى و قرارهاى کارى شوند.‏ معتقدم اگر به این دو سوال درستجواب داده شود حتى ما مى توانیم فیلم مستند را با سرمایه بخشخصوصى در ایران بسازیم.‏ جواب درست به این دو سوال مى تواند پول و

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!