17.07.2015 Views

mostanado farhang (2).indd

mostanado farhang (2).indd

mostanado farhang (2).indd

SHOW MORE
SHOW LESS

You also want an ePaper? Increase the reach of your titles

YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.

گفتگو در پائیز 1391 با حسین طاهری دوست،‏ فرهاد ورهرام و مرضیه جعفری:‏سینامی مردم نگاری در ایرانویژه نامه مستند و فرهنگتوضیح عکس:‏ حسین طاهرى دوست ، ژان روش و منوچهر قطرى روى ایوان عالى قاپو هنگام ساختن فیلم اصفهان 135661تهامى نژاد:‏ جناب آقاى طاهرى دوست،‏ ما در جریان کارها و فیلمهاىشما پیش از رفتن به فرانسه هستیم.‏ اما اطلاع چندان دقیقى از فعالیتهاو احیانأ فیلمهایى که بعد از خروج از ایران تهیه کردید نداریم،‏ خواهشمیکنم که به طور مختصر درباره ى رفتنتان به فرانسه براى دوره ى دکترا،‏آشنایى با ژان روش و مجموعه ى فعالیتهاى این دوره ى خارج از ایران کهدر زمینه ى فیلم ساز ى و یا فعالیتهاى پژوهشى بوده است بیان کنید.‏همین طور از آقاى ورهرام و سرکار خانم جعفرى هم خواهش میکنم کهدر بحث شرکت داشته باشند.‏طاهرى دوست : با عرض سلام خدمت شما و ابراز خوشحالى از این کهدوستان با مسائل فیلم و سینما آشنایى دارید و کمک مى کنید که دریک جهت مشخصى گفت و گو داشته باشیم،‏ صحبت را آغاز میکنم.‏ مندر سال اول ورود به فرانسه در دانشگاهى نام نویسى کردم به نام ‏«پاریسهشتم»‏ که بعد از یک سال در رشته سینما مطالعه کردن،‏ متوجه شدمکه آنچنان در مقایسه با ایران سیستم آموزشى مناسبى ندارد بلکه ما آنچهکه در ایران داشتیم به مراتب ده ها برابر بیشتر و بهتر از آن دانشکده بود.‏در سال بعد آن من با معلمى آشنا شدم به نام ‏«مارك فرو»‏ که ایشانفیلمهاى تاریخى فراوانى ساخته و استاد کرسى در مدرسه مطالعات عالىعلوم اجتماعى و استاد دوره دکترا ست.‏ مشغولیت او بیشتر در زمینهتاریخى و به خصوص شوروى و فیلمهایى با جنبه ى ایدئولوژى و فکرىسالهاى اولیه آن است.‏ با آشنایى با ایشان بود که من ژان روش را بهعنوان یک فیلم ساز شناختم و تا آن زمان آشنایى چندانى با کارهایشنداشتم.‏ مارك فرو هنگامى که فیلمهاى آزار سرخ و بلوط من را دید ومورد پسندش واقع شد،‏ من را به ژان پییر دیگار ایرانشناس که خانمشهم کُرد است معرفى کرد پس از آن هر دو تصمیم گرفتند که من را بهژان روش معرفى کنند.‏ من در سینماتک با ژان روش قرار گذاشته و او رادیدم.‏ او در مورد فرخ غفارى که از دوران نوجوانى با او آشنا بود صحبتکرد و اولین جمله اى که به طور مشخص به من گفت اینچنین بود که:‏‏«نروى و مثل فرخ غفارى رییس بشوى،‏ اگر آمدى و درس خواندى،‏ بروو فیلم سازى را ادامه بده.»‏ مشخص بود که خیلى عاشقانه به سینماعلاقه مند است و تا چند سال پیش که ایشان فوت کردند هم ما با همدر حد خانوادگى در ارتباط بودیم.‏ بعد از نمایش خصوصى فیلمها روشبسیار تحت تاثیر قرار گرفت،‏ مخصوصا با دیدن فیلم آزار سرخ که درمورد زار،‏ موضوعى که ایشان سالهاى سال در نیجریه کار کرده و فیلمساخته بود و همچنین فیلمهاى فراوانى در این زمینه در کشورهاى دیگرهمچون آمریکاى جنوبى،‏ آفریقا و.‏ .. فراهم کرده بود.‏ روش برنامه ریزىکرد که این فیلم دو بار در سینما تک اجراى عمومى داشته باشد وبعد از آن در کلاسهایش مطرح شده و به کار گرفته شود.‏ این اثر براىاو جذابیت داشت زیرا معتقد بود که زبانى تازه تر و ایرانى که جنبه ىبین المللى بالاترى نسبت به کارهاى او دارد و امر تحقیق و مردم شناسىزار در آن بالاتر است.‏ در حالى که در حقیقت براى ساخت این فیلم مندانش مردم شناسى نداشتم،‏ بلکه راجع به زار تحقیق کرده و زار را بهشکل سینمایى درآورده بودم زیرا که حرفه ى اصلى من سینما بود و اینمسئله را مستقیما از پژوهشهاى موجود به پژوهش آماده براى یک فیلمدر آوردم.‏ درباره ى فیلم بلوط هم همین اتفاق افتاد.‏ من اطلاعات فراوانىدر مورد نوع زندگى آنان داشتم و فیلم بلوط استادم آقاى نادر افشارنادرى را دیده بودم و اطلاعاتى که ایشان در موسسه تحقیقات اجتماعىجمع آورى کرده بودند را خوانده بودم.‏ تمام این عوامل کمک کرد تا منخودم را به فن و حرفه و علم سینما نزدیک کنم و باعث شد که چندینسال پیوند عمیقى با ژان روش و انریکو فولکیونینى که مسئول سمعىو بصرى سازمان یونسکو در پاریس و از همکاران فیلم ساز نئورالیستایتالیایى بود،‏ وجود بیاید.‏ بارها در جلسه ى درس،‏ فولکونینى خواستکه در مورد بازى کودکان به طور اخص در ایران فیلمهایى بسازم و درآخر منجر شد تا من مقدمات تولید پنج فیلم مستند براى سال جهانىکودك در مورد بازى کودکان در ایران به سفارش یونسکو را در آغازسال 57 شروع کنم.‏ این فیلمها دو سال بعد به اتمام رسید.‏ با آن که منتمام فیلمهاى سفارش داده شده در ایران را ندیده ام ولى به نظرم خیلىفاصله هست بین آنچه که تهیه کنندگان میخواهند و فیلمى که توسطکارگردانان ساخته مى شود.‏ یک نمونه ى مهم آن فیلم آقاى کیارستمىاست که در مورد ایدز در آفریقا سفارش داده شد.‏ متاسفانه این فیلمهیچ گونه رابطه ى حرفه اى را رعایت نکرده و فیلمى کاملا انتزاعى مانندباقى فیلمهاى کارگردان که در نوع خودشان جالب و قابل توجه استساخته شده است.‏ اما این فیلم،‏ فیلمى نیست که داراى شکل و شمایلفرهنگى و توجه به مردم باشد.‏ در نتیجه تهیه کنندگان ناراحت شدند،‏

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!