17.07.2015 Views

mostanado farhang (2).indd

mostanado farhang (2).indd

mostanado farhang (2).indd

SHOW MORE
SHOW LESS

You also want an ePaper? Increase the reach of your titles

YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.

ویژه نامه مستند و فرهنگ48این آیین بپیوندند.‏ در واقع عمل تشرفیک سرّ‏ وجود است،‏ و سرّ‏ نه گفتنىاست،‏ نه گزارش کردنى،‏ نه افشا شدنى.‏دوربین ابزار شناخت نیست.‏ اصلاً‏ابزار نیست.‏ او جانشین فیلمساز است.‏جانشین من بودن،‏ با ابزار من بودن فرقمى کند.‏ قلم ابزار نوشتن است،‏ جانشیننوشتن نیست،‏ بل نوشته جانشیننویسنده است نه قلم.‏ اما دوربین،‏ خودنوشته است.‏ اگر بگوییم دوربین ابزارمن براى دیدن است از آن تعریفىتقلیلى کرده ایم.‏ اگر من در آیینىحضور مى یابم،‏ یعنى دوربین من درآن آیین حضور مى یابد،‏ داخل مى شود،‏راه مى رود،‏ مى نشیند.‏ اگر دوربین دراین آیین حضور فعال استعلایى نیابد،‏ذهن دوربین که تصویر اوست آیینرا درنیافته.‏ تصویرى هم که به دستمى دهد،‏ تصویر بى ربط با خود آیین است.‏ آن تصاویر نوعى تحریفتقلیلى آیین است.‏ دوربینى که ناظر بر آیین مى شود و از آیین فیلم یاتصویر می گیرد-‏ که گرفتن خود نوعى فعل تسلط و توفق است-‏ فقطناظر یک عملکرد فیزیکى است،‏ فقط ارزش اِسنادي دارد و از این حیثاعتبار دارد،‏ اما از نظر آیینی اعتباري ندارد.‏ بر آن صحنه یا تصویر،‏ آیینحاضر نشده است،‏ وقتی که می رویم فیلمی ب سازیم که آیینی باشد،‏ بایدفیلم آیینی باشد،‏ نه این که فقط از آیین گفته باشیم.‏ از چیزى سخنگفتن در واقع اعلام فقدان آن چیز است.‏ فیلم آیینى ساختن فرق داردبا از آیین گفتن،‏ نماز خواندن با خواندن نماز فرق دارد.‏ دوربین برخلافکلام این خاصیت را دارد که عین خود شمایل یک امر باشد.‏ تصویرشمایل است و یک به یک امر خود است.‏ سخن در آیین شرکت نمی کند،‏چراکه سخن همواره پس از اتمام آیین است و شمایل فعال آیین نیست.‏اما دوربین در آیین حاضر می شود و در آیین حضور فعال مثبت یا منفىدارد.‏ حضور او در لحظۀ بعد از آیین نیست،‏ بل در لحظۀ آیین است،‏ چونشخص برگزار کنندة آیین.‏ تشرف یابنده.‏دوربین به خوبی قادر است مفهوم عبور را در آیین ببینند و نمایش دهد،‏اگر دوربین در آیین خود/‏ فعال نباشد و فقط تصویري از آیین ببیند یابگیرد،‏ تصویر تنها حامل یک مجموعه حرکات بی مفهوم است.‏ دوربیناگر آیین را به فهم فعال خود درآورده باشد،‏ به عنوان جزء مشرف بهآیین و همگام با آیین پیش برود،‏ عبور نه تنها دیده می شود که حسمی شود.در غیر این صورت تصویري جامد و مرده ارائه می شود که حاملمفهوم آیین ها که عین زندگی است نیست.‏ آیین ها،‏ آیین هايتولد دوباره است.‏ آیین هاي ولادت،‏ آیین هاي احیا،‏ آیین هاي زندگیروزمره،‏ و نیز آیین هاي کشاورزي و تولید،‏ و تغییر فصل ها،‏ تشرف،‏ تولدو استعلا هستند:سه امر وجودى آیین.‏ما وقتی نماز می خوانیم زنده می شویم،‏ در نماز از مرگ به زندگی می رویم.‏وقتی در حضور خداوند هستیم احساس وجود می کنیم،‏ احساس زندگیدر وجود مطلق،‏ از ظلمات به نور می رویم.‏ نماز آیینی براي عبور است،‏عبور از مرگ به زندگی،‏ از ظلمات به نور.‏ دوربین باید به سمت نور برود.‏باید عبور کند.‏ این رسم مشرف شدن به آیین است.‏ همان حالات انسانشرکت جسته در آیین که دچار بی خویشی شده را باید واجد شویم.‏نمی شود حواسمان به فیلم و به دوربین باشد،‏ خودمان با دوربینمانباید در آیین شرکت کنیم،‏ تمام حواسمان باید معطوف به شرکت درآیین باشد.‏ باید مشرف به آیین شویم و تنها با شرکت در آیین می توانیمتشرف خود را همانند یک خودنگاري نقل کنیم.‏ حالا دوربینما که جانشین ماست حضور و تشرف ما را در آیین روایت می کند.‏ مانمی گوییم،‏ جانشین ما که دوربین است می گوییم.‏ تصویر باید گویاىتشرف باشد و احساس شود که این تصویر متشرف به آیین است.‏ تصویرباید تصویري متشرف باشد.‏ لخت و برهنه باشد،‏ بالا رفته باشد،‏ مانندبخار،‏ که از آب بالاتر می رود.‏ بخار همان آب است،‏ اما بالا رفته است،‏سردش کنی دوباره آب می شود.‏ اما چون تغییر کرده بالا می رود،‏ عبورمی کند،‏ متصاعد می شود،‏ صعود می کند،‏ به تصعید می رسد و استعلاپیدا می کند.‏ از دانی به عالی می رسد.‏ تصویر هم اگر در خودش متعالینشود بالا نرفته است و متعالی نشده است.‏ متعالی در تمامی لحظاتو در تمام ابعاد،‏ نمی شود یک لحظه عالی بود و یک لحظه دانی.‏ .. اینشرط تصویر پی درپی آیین مند است.‏ وجوه و ابعاد دیگر هم رعایت هاییدارد،‏ تصویري که شلخته است،‏ با استعلا و تشرف و ورود به یک آستانفاصله دارد.‏ .. این عبورها آداب دارد،‏ چرا در آیین ها دو زانو مى نشینیم؟دست ها به دقت در جاى خاص باید باشد؟ هر حرکتى نمى توان کرد؟نظم آیینى خو به مفهوم نظم زیبایى شناختى و نظم رفتارى/ذهنى است.‏آن دوربین که جانشین است نمی تواند بی رعایت آداب تشرف،‏ مشرفشود و همه اینها از تمسک می آید،‏ تمسک است که تو را و دوربینت راداراي لیاقت می کند و هویت پیدا می کند،‏ آیین،‏ هویت استعلا دهندةماست.‏ ناخودآگاه قومی مان را برمی انگیزاند و ما را به گذشته وصلمی کند و هم زمان ما را براي آینده آماده می کند؛ نه بلکه ما را بهآینده مى رساند و آنگاه است که ما در زنگى،‏ زندگی مى کنیم.‏ به هویتاستعلایى که مشرف شوى،‏ فیلم هم آیینی می شود.‏ این حقیقت فرهنگاست که اصلاً‏ به کلام هم ساختار و معناي استعلا و تشرف می دهد.‏وقتی می خواهی فیلمی آیینی/‏ فرهنگی بسازي،‏ شرط ادب و آیین راباید به جا بیاوري،‏ و فیلمت مشرف به آیین باشد.‏ (1)پانویس ها:‏1. صورت مصاحبه اى این مقاله نخستین بار با عنوان آیین نگاري محصول،‏شرکت در آیین است در مجله فیلم نگار ‏(دیماه 1385) منتشر شد.‏ این مقالهبراى بازنشر در این ویژه نامه،‏ دوباره نگرى شده است.‏

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!