mostanado farhang (2).indd
mostanado farhang (2).indd
mostanado farhang (2).indd
Create successful ePaper yourself
Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.
ویژه نامه مستند و فرهنگ59بر آن متصور است. شاید گفته شود که ما هم تصویرهایى از مقطعمختلف پرش بز را بر روى آن کوزه شش هزاره ساله شهر سوخته ثبتکرده ایم . به حرك درآوردن و یا ثبت حرکت ، آرزوى دیرین بشر بودو در این مورد ما سابقه اى شش هزار ساله داریم. حتى در نقاشیهاىسبک هرات نقاشیهاى واقع گرا از چهره سلطان حسین بایقرا یکى ازآخرین شاهان ایلخانى به قلم کمال الدین بهزاد در دست است که سندىاز چهره اوست، اما آن چیزى که در سال 1895 در فرانسه به نمایشدرآمد محصول تکنولوژى و علم دنیاى صنعتى قرن نوزده بود. جهانى کهما در آخر قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم در آن زیست مى کردیم سالهااز جهانى که به همگانى شدن دانش و به روشهاى علمى در ثبت اسنادفکر مى کرد، به دور بود با آنکه 5 سال، بعد این تکنولوژى به کشورما وارد شد و ما به فیلم بردارى مشغول شدیم و جزو اولین کشورهایىهستیم که صاحب سینما شدیم و درباره ى فیلم صحبت کردیم، اماتجربه فرهنگى اى که در فرانسه اتفاق افتاد در ایران وجود نداشت. همینکه تا سالیان مدید هیچ سندى هم به جز سفرنامه مبارکه شاهنشاهىو فیلمبردارى در بلژیک و نامه ى میرزا ابراهیم خان درباره فیلمبردارىدر تهران که توسط مرحوم غفارى ارائه شد وجود نداشت یکى دیگر ازدلایل این ضعف است. در چنان جهان بسته اى حتى کسى خبر نداشتکه در داخل کشور فیلمبردارى مى شود و این اتفاق در داخل دربار داردمى افتد. تجدد به معناى برخوردارى از دانش روز جهان و دموکراتیزهشدن دانش امرى تدریجى بود. در روزنامه ایران نو بعد از استبداد صغیربا مقاله اى در مورد نقش سینما در آموزش روبرو شدم که مى خواستسینما در اختیار مدارس و معارف قرار بگیرد. روشنفکران عصر مشروطهبه این نکته توجه کردند که سینما عنصر تازه اى در امر توسعه است. ازجمله در مدرسه فن هنر از تأسیسات جناب آقاشیخ محمدعلی بهجتکه مجله هم داشت یک دستگاه سینما تأسیس شده بود و اجازه بدیداین یادداشت را بخوانم «کاظم زاده مدیر مجله ى ایرانشهر در کتاب راهنو در تعلیم و تربیت، نوشته است: به تلقین همین افکار بود که من درشماره¬ى سیم ایرانشهر در ضمن جواب سوألی که از خوانندگان شدهبود که اگر یک میلیون تومان داشتید چه می کردید، از طرف خودم نیزده ماده نوشته بودم که در ماده سیم براي مخارج ده سینما با فیلم¬هايمخصوص شصت هزار تومان و در ماده¬ى ششم براي مخارج تأسیسده مدرسه¬ى عملی ورزش نیز شصت هزار تومان تخصیص کرده بودم.چون که به ماهیت و تأثیر این تأسیسات در اصلاح اساس تعلیم وتربیتدر ایران ایمان کامل داشتم. فواید این ماشین هاي فیلم فنی بیش از آناست که در اینجا شرح توان داد. قیمت این ماشین ها از بیست و پنج لیرهگرفته تا صد و بیشتر می باشد».بنابراین رشد، همگانى شدن دانش وبهره مندى عمومى از اسناد و و مدارك حتى موزه ها و کتابخانه ها امورىتدریجى بودند وگرنه مى توانم بگویم که نخستین موزه در دوره ناصرالدینشاه در کاخ گلستان تأسیس شد.ورهرام: حتى ما میان جغرافى و تصویر رابطه اى میبینیم. جغرافى دانانىکه از اسپانیا آمده و کتابهاى جغرافیشان تمام مصور است. در حالى کهما حتى یک فیلم در مورد افراد بزرگ کشور همچون هدایت و دیگر افرادنداریم. چطور این نیاز حس نشد؟تهامى نژاد: اخت شدن روشنفکران با سینما هم براى خودش حکایتىدارد. جلال آل احمد در کتاب یک چاه و دو چاله، در مورد نیما یوشیجتعریف مى کند که از نیما درخواست کردم که دوستى داریم که تمایلدارد بیاید و از شما فیلمى تهیه کند که مرحوم نیما با منتسب کردنقضیه به انگلیسیها طفره مى رود. در ابتدى فیلم از پاریز تا پاریس،استاد دکتر ایرج افشار روى از دوربین برمى گرداند و مى گوید: «که مارا گرفتار این دستگاه نکنید». بنظرم مى رسد که ثبت سند با دوربینحالا معناى تازه یافته است. یعنى دوربین و صاحب دوربین و نحوه تماشاهم معناى خودش را به سند مى افزاید. حالا که دیگر هر کسى در خانهخودش مى تواند در برابر دوربین دیجیتال بنشیند و زندگیش را تعریفکند موضوع فرق کرده است.فکوهى: من در تجربه ى این چند سال که مصاحبه هایى با افراد خاصدارم متوجه این امر شدم که این نگرانى صرفا در پیرامون فیلم بردارىیا صدابردارى نیست. بیشتر نگرانى پیرامون نوعى شهادت دادن بود کهافراد از آن پرهیز مى کنند. ما در این مصاحبه ها با دو تیپ از افراد مواجهشدیم. افرادى که هیچ گونه اعتراضى به صدابردارى و یا حتى فیلم بردارىنداشتند و گروهى که حتى ابتدا مایل هستند که تمام سوالات را بدانندسپس با مصاحبه موافقت کنند. وقتى علت این مخالفتها را بررسىکردم متوجه شدم که مسئله با دستگاه نیست بلکه اعلام شهادت دادنبه چیزى و با نوعى ثبت شدن حافظه مشکل دارند و حاضر به ثبت آننیستند. کسانى که موافقت و مخالفت کردند در یک مورد از هم تفکیکمیشدند. کسانى که مشکلى با گذشته ى خودشان نداشته و چیزى براىمخفى کردن نداشتند و آدمهایى شفاف بودند، و کسانى که با گذشتهخودشان مسئله داشتند و واهمه اى براى ثبت آن از خود نشان میدادند.پس به نظر من مشکل با خود امر ثبت است نه برخورد با دستگاه ها.شما معتقد به این هستید که ما با فرهنگ ضد مستندساز ى در ایرانمواجه هستیم؟تهامى نژاد: بخشى از این فرهنگ هم مربوط به اخلاق مستندساز ىاست که در ایران تد وین نشده قوانینى برایش وجود ندارد. به همینخاطر است که مى گویم دوربین هم معناى خودش را به سند مى افزاید.این نکته به نحو دیگر در کاربردهاى تاریخ شفاهى مشهود است. بنابراینموضوع فقط به شفاف بودن برنمى گردد. در اواسط دهه پنجاه یکىاز دانشجویان مدرسه سینما فیلمى پژوهشى مى ساخت، یادم هستاز هژیر داریوش تقاضا کرد تا نظر خودش را در برابر دوربین بیانکند، اما هژیر داریوش امتناع کرد. دلیلش را پرسیدم گفت که ما الانتصویرى را ثبت میکنیم که واقعیت بنظر مى رسد و همان چیزى استکه من گفته ام به قول آقاى دکتر شفاف است، ولى از کجا مطمئنباشم که حذف و تأکیدهاى فیلمساز چیست؟ به این دلیل است کهمى گویم ثبت سند یک چیز است و مستندساز ى چیز دیگرى است.این نکته مهمى است که مارك فرو بر آن تأکید دارد. الان مخصوصأ ازهنگامى که ساختن فیلمهاى به اصطلاح پرتره یا چهره پرداز در ایرانخریدار پیدا کرده میزان مراجعه به افراد مشهور و کم و بیش مشهورخیلى زیاد شده چون تصویر و خاطره افراد به فروش مى رسد ولى هیجقراردادى براى حق دخالت داشتن و یا پژوهش مشارکتى، تدوین نشدهاست. دلایل دیگرى نیز براى امتناع وجود دارد. یادم هست در اوایلانقلاب مى خواستم با سرکار خانم سیمین دانشور درباره جلال آل احمدمصاحبه کنم و مستندى بسازم. آن مرحوم مشکلى که با تصویر داشتندمربوط به چهره خودشان بود. مى گفتند نمى خواهم آیندگان من را بااین چهره به خاطر بیاورند. بلکه تصویرى مى خواهم در ذهنشان باقىبماند که از آن قهرمان سووشون (زرى) در ذهنشان است. بحث دیگرخاصیت سینماست که وقتى با مونتاژ ، تصاویر مختلف در برابر هم قرارمى گیرد، معانى تصاویر به هم منتقل مى شود و مى تواند معناى سومىرا به وجود بیاورد. این معنا مى تواند دیالکتیک به اصطلاح جزمى و ازپیش مشخص باشد. از اول الف و ب و سپس ث که من از قبل تعیینکرده ام باشد. فیلم مستند را هم شما میتوانید به این روش دیالکتیکجزمى بیاورید. براى همین برخى با مونتاژ فیلمهاى مستند مشکل دارندو معتقدند که واقعیت به مخاطب تلقین مى شود. در شرایط بحرانى،از این خاصیت سینما براى القاى نظریاتى خاص سوء استفاده ابزارىشده است. مارك فرو در سینماى مستند فرانسه، به دو نمونه هاى بسیارآشکار از این نوع سوءاستفاده اشاره کرده است که یکیش به نام اندوهو افسوس ساخته مارسل افولس دستکاریهاى آشکارى در مصاحبه ها وچینش آنها دارد. این یک قابلیت تکنولوژى سینماست که مى تواند درخدمت امر سیاسى و اجتماعى در آید. به همین خاطر صداقت سینما