صحنه معاصر - تابستان ۹۵

پیشرفت
جریان در را شنوندگان مداوم طور به شبرپبررد آن،‏ از پس سال دو طول در رادیو.‏ ایستگاه به پول کردن پست میداد.‏
قرار مینامید‐‏ خودشان»‏ ‏«فیلم را آن ‏‐که ‏«سایهها»‏ فیلم ساخت ‏«سایهها»‏
فیلم تا کند متوقف موقتاً‏ را تلویزیون در بازیگریاش توانست شد ‏جمججممع رادیو ایستگاه در که پولىللىی با کازاوتس از
هم پول مقداری او بسازد.‏ دهیم»‐‏ ابجنبججام داشتیم دوست ‏همھهممیشه که مفرحی کار خاطر خودش«به گفتهی ‏‐به را ‏همھهممراه
به کازاوتس گرفت.‏ قرض مستقل فیلمساز کلارک،‏ شرلىللىی از نبریبرز را فیلمبرداری ‏بجتبججهبریبرزات و کرد ‏جمججممع آشنایانش طریق شد.‏
فیلم ساخت آمادهی دستیار،‏ و ‏همھهممکار عنوان به دوستان از کوچکی گروه و فیلمبردار عنوان به کولمللممار اریش لیلا
خواهر،‏ یک و ‏(کاروترز)‏ بن ‏(هرد)،‏ هیو برادر،‏ دو شامل سیاهپوست و جوان خانوادهای بر متمرکز ‏«سایهها»‏ روایت صحببىتبىی
و ‏بمنبممیشوند دیده فیلم در والدینشان میکنند.‏ زندگی نیویورک در کوچک آپاربمتبممابىنبىی در هم با که است ‏(گالدوبىنبىی)‏ بدون
دقت به را فیلم چهارچوب کازاوتس حال این با هستند.‏ یتیم که میشود فرض و ‏بمنبممیآید میان به آنها از نبریبرز باشد.‏
داشته خانواده گذشتهی دربارهی را خود وگمان حدس بتواند بیننده تا داد قرار توضیحی هیچگونه زا آنها از یک هر مستقل»‏ ‏«برداشت تا بازمیداشت نقششان دربارهی یکدیگر با صحبت از را بازیگرانش کازاوتس دستیار،‏
و ‏بهتبههیهکننده مکندری،‏ موریس کنار در او شود.‏ روایت نگاه چند از ‏«سایهها»‏ داستان و شده حفظ نقشهایشان این
کار این علت میداد.‏ ارائه آنها به داستابىنبىی خط از کلی طرحی و میداد توضیح بازیگران به را صحنه هر شرایط سرچشمه
داستان از شخصیتها اینکه نه بگبریبررد،‏ سرچشمه شخصیتها از داستان ‏«روایت ‏«سایهها»‏ در که بود و نقش در زندگی به را آنها تا کنند استفاده فیلم در خودشان نامهای از بازیگران که داشت کید تا کازاوتس بگبریبررند.»‏ ‏بمنبمماید.‏
تشویق طبیعی کنشهای وا داشبنتبنن وا میکند.‏ کار کلوبها در روپرت برنامهاش مدیر با در که است پرتلاش موزیسیبىنبىی خانواده،‏ رئیس و بزرگتر برادر هیو،‏ دنبال
به ‏بىببىیقرارانه که شنوندگابىنبىی سوی از قلبش از برآمده آوازهای که درمییابد اما است،‏ معتقد پرستبریبرژ داشبنتبنن به آنها
که است معتقد ‏همھهممچنان هیو اما میدهد دست از را امیدش روپرت میشود.‏ گرفته نادیده هستند مبتذل سرگرمی میشوند.‏
موفق ‏بهنبههایت در و هستند ‏بىببىی خو تیم میزند
حرف دخبرتبررها با میرود،‏ کافهها به بنوازد)،‏ درسبىتبىی به که ‏بمنبممیبینیم هرگز ‏(هرچند است جاز ترومپت نوازندهی بن نیا کمحرفترینِ‏ او است.‏ فلیبىنبىی ویتلوبىنبىی»‏ ‏«ای یادآور که میشود دعوا وارد دنیس و تام دوستانش با صحنههابىیبىی در و میرسد
نظر به ندارد.‏ اهمھهممیبىتبىی هیچ برایش دنیا میرسد نظر به و دارد انزواطلبىببىی و بیتنیک*‏ ظاهر است.‏ شخصیت سه آدمهابىیبىی
خوشحالىللىی به کردن وابمنبممود خاطر به را آنها و میخورد هم به‏ میگذرد خوش آنها به‏ که کسابىنبىی از حالش آن
یافبنتبنن به ‏«سایهها»‏ انتهای در که است چبریبرزی جستجوی در و است معتقد ‏«احساس»‏ به حال این با میبیند.‏ متظاهر دهد.‏
ادامه زندگی شیوهی این به ‏بمنبممیخواهد که است مطمبنئبنن اما ‏بمنبممیشود؛ نزدیک موسیقی
و رادیکالىللىی سیاست به میلادی شصت دهه اوایل و پنجاه دهه در که جوانابىنبىی بیت،‏ نسل به منسوب ‏[*بیتنیک:‏ و میشدند ‏جمججممع بارها و شاپها کافىففىی در بود.‏ سانفرانسیکو و نیویورک در آنها مرکز داشتند.‏ توجه هاپ»‏ ‏«هیپ نظامهای
برابر در میشدند.آنها سرگرم سیاهپوستان ‏«جاز»‏ موسیقی با و میکردند ‏بجببجحث و میخواندند را شعرهایشان ببریبرزاری
متعارف غبریبرر گفتار و رفتار و افتاده مد از و پاره لباسهای پوشیدن با و میکردند مقاومت جامعه خشن و خشک آن
خشک قوانبنیبنن و کادمیک آ تصنع از را شعر میکردند تلاش بیت نسل شاعران میدادند.‏ نشان جامعه از را خود بکشانند.]‏
مردم ببنیبنن و خیابانها به را آن و کنند آزاد روشنفکری
جستجوی در را نویسندگی تا نقاشی از را،‏ ‏همھهممهچبریبرز ‏(که است بلندپرواز هبرنبررمندی لیلا آنها،‏ خواهر کی در لیلا مییابد.‏ راه عصیانگر روشنفکران از گروهی ‏جمججممع به ‏(پوکوتیلوو)‏ دیوید دوستش طریق از و میآزماید)،‏ !23