.۷ م,,ن ف,,کر میکردم م,,ادرب,,زرگ,,م روح,,یه ای قه,,رم,,ان,,ان,,ه دارد. ب,,ای,,د اینطور میبود ت,,ا اق,,یان,,وس اط,,لس را ب,,پیمای,,د و در ی,,ک شه,,ر ک,,وچ,,ک در آم,,ری,,کای الت,,ین ب,,دون اینکه زب,,ان,,شان را ب,,دان,,د س,,روس,,ام,,ان ب,,گیرد، س,,ه ب,,چه را در س,,رزم,,ین ج,,دی,,د ب,,زرگ ک,,ند و مسئولیت زنده نگهداشنت روایات ما را هم به دوش بکشد. ام,,ا روای,,ات چ,,ه ف,,ای,,ده ای دارن,,د وق,,تی ه,,مگی ب,,ه خ,,ودک,,شی م,,نتهی میشون,,د؟ چ,,طور میتوانس,,ت دخ,,ترش را ب,,بیند ک,,ه م,,ورد ح,,مله ق,,رار میگیرد و هیچکاری ن,,کند؟ ف,,کر میکرد آزار و اذی,,ت م,,توق,,ف میشود؟ م,,توج,,ه ن,,بود ک,,ه م,,ادرم ب,,ه م,,ادرش اح,,تیاج داشت تا از او دفاع کند؟ مادرم بارها به خودکشی فکر کرده بود. اما سه فرزند داشت. مشکل داستانهای قهرمانانه همینجاست... م,,,ادرب,,,زرگ,,,م ه,,,فت س,,,ال پ,,,یش درگ,,,ذش,,,ت و از آن زم,,,ان ط,,,بق ق,,,راری ن,,,ان,,,وش,,,ته م,,,ن ن,,,وی,,,سنده ی خ,,,ان,,,واده و ن,,,گه دارن,,,ده ی داستان ها شده ام. اعضای خانواده سراغ من می آیند تا از گذشته بپرسند. ب,ه ه,مین خ,اط,ر م,وق,ع ن,وش,نت از گ,ذش,ته س,راغ م,ادرم میروم ت,ا از درس,تی آن م,طمئن ش,وم. از ه,مین ف,رص,ت اس,تفاده - می کنم تا از او بپرسم:"هیچ وقت از مادرت پرسیدی که چرا ازت دفاع نمیکرد؟" گ,فت:"م,ن ب,زرگ ش,ده ب,ودم. س,ه ت,ا ب,چه داش,تم. الزم ن,بود اون از م,ن دف,اع ک,نه. ض,مناً ف,کر میکنم ی,ه ق,سمت داس,تان رو اشتباه فهمیدی." مادرم روایت دیگری از آمدن مادربزرگم به ونزوئال دارد. روایتی که از خاله اش شنیده است. در ای,ن روای,ت، پ,درب,زرگ,م اوک,رای,ن را ت,رک ک,رد ت,ا ب,ه ون,زوئ,ال ب,یای,د. م,ادرب,زرگ,م دی,وان,ه وار ع,اش,ق ی,ک ان,قالب,ی ک,مونیس,ت ش,ده ب,ود. پ,درش ای,ن راب,طه را اک,یداً م,منوع ک,رد و ک,مونیس,تِ ع,اش,ق، ب,ا ق,لبی شکس,ته ب,ه اس,پان,یا رف,ت ت,ا در ج,نگ داخ,لی م,,بارزه ک,,ند. ه,,مانجا در ی,,ک ن,,برد کش,,ته ش,,د. پ,,درش ک,,ه از ج,,نگ ق,,ری,,ب ال,,وق,,وع در اروپ,,ا خ,,بردار ش,,ده ب,,ود، م,,ادرب,,زرگ,,م را مجبور کرد تا به ونزوئال بیاید و با پدربزرگم ازدواج کند. اگ,,ر ای,,ن روای,,ت درس,,ت ب,,اش,,د، اف,,سان,,ه ه,,ای قه,,رم,,ان,,ان,,ه ی م,,ادرب,,زرگ,,م ه,,دف,,ی عمیقتر از آنچه م,,ن در اب,,تدا ت,,صور میکردم داش,ت. آنها اص,ول رف,تاری ی,ا تعه,د ب,ه س,رک,شی ن,بودن,د. آنها ت,نها آرزوه,ای ی,ک دخ,تر اوک,رای,نی ن,وج,وان س,اک,ن م,ناط,ق گ,رم,سیری ب,ود. اع,مال قه,رم,ان,ان,ه ای ک,ه میتوانس,ت درب,اره ش,ان خ,یالپردازی ک,ند ام,ا ه,رگ,ز نمیتوانس,ت ج,ام,ه ی ع,مل ب,ه آن بپوشاند. درسی که در واقع از پدرش آموخت این بود: سازش کن تا زنده بمانی. ش,یرزن داس,تان م,ادرب,زرگ,م درب,اره ی ق,تل ع,ام م,مکن ب,ود زن,ده ب,مان,د اگ,ر س,ازش ک,رده ب,ود. ب,رادرش م,مکن ب,ود دس,تگیر ش,ود و ح,تی ش,ای,د چ,ند س,ال دی,گر زن,دگ,ی ک,ند اگ,ر آخ,ری,ن گ,لول,ه را ب,ه خ,ودش ش,لیک ن,کرده ب,ود. ام,ا آنها ت,صمیم دی,گری گرفتند. ای,,ن داس,,تانها راه ن,,اپ,,یموده ب,,ودن,,د. زن,,دگ,,یِ ن,,کرده. ب,,ناب,,رای,,ن، م,,ادرب,,زرگ,,م میتوانس,,ت درب,,اره ی آنها روی,,اپ,,ردازی ک,,ند، ام,,ا هرگز واقعاً نتوانست به دخترش یاد بدهد که به آنها عمل کند. !76
خ,,,ودک,,,شی در داس,,,تان ه,,,ا خ,,,وب ب,,,ود، ام,,,ا ن,,,ه در واق,,,عیت. در واق,,,عیت ب,,,ه ن,,,ظر م,,,ی رس,,,ید س,,,کوت و اط,,,اع,,,ت راه ام,,,ن زن,,,ده ماندن است. و دالوری ارزش,,,,ی ب,,,,ود ک,,,,ه در ی,,,,ک رم,,,,ان ی,,,,ا ی,,,,ک س,,,,فر ب,,,,ر پ,,,,هنه ی اق,,,,یان,,,,وس اط,,,,لس ق,,,,اب,,,,ل ت,,,,حسین ب,,,,ود، ام,,,,ا ن,,,,ه ب,,,,ه ع,,,,نوان دستورالعمل زندگی. م,ادرم ن,های,تاً از پ,درم ط,الق گ,رف,ت، دوب,اره ب,ا او ازدواج ک,رد و دوب,اره ط,الق گ,رف,ت. ای,ن ب,ه ده س,ال پ,یش ب,رمیگردد. م,ادرم میگوی,د:" خ,وش,حال,م ک,ه ای,ن رو مینوی,سی. مس,لماً ح,ال و ه,وای داس,تان ه,ای م,ادرب,زرگ,ت رو ن,داره." ل,بخند میزن,د:" خ,یلی ط,,,ول ک,,,شید، ب,,,اره,,,ا و ب,,,اره,,,ا ف,,,کر ک,,,ردم. ام,,,ا ب,,,االخ,,,ره از پ,,,درت ج,,,دا ش,,,دم. و از ای,,,ن ع,,,اق,,,بت راض,,,یم." م,,,کثی ک,,,رد: " و ب,,,ه خودکشی هم منتهی نشد." ۱. ش,اب,ات در دی,ن ی,هود روز آخ,ر ه,فته اس,ت ک,ه ب,ه اس,تراح,ت و ع,بادت اخ,تصاص دارد و ط,بق ت,عال,یم ای,ن دی,ن ، ه,رگ,ون,ه ف,,,عال,,,یت دی,,,گری در ای,,,ن روز م,,,منوع اس,,,ت. ش,,,اب,,,ات روز ج,,,معه پ,,,یش از غ,,,روب آف,,,تاب آغ,,,از ش,,,ده و ت,,,ا ش,,,بان,,,گاه روز ش,,,نبه ادام,ه دارد. در اب,تدای ش,اب,ات درس,ت ۱۸ دق,یقه پ,یش از غ,روب آف,تاب ش,مع ه,ای,ی را روش,ن میکنند و س,پس ط,ی م,راس,م خاصی شام شابات را صرف میکنند. (مترجم) ۲. ی,یدی,ش زب,ان,ی اس,ت ت,رک,یبی از ع,بری و آمل,ان,ی ک,ه پ,یش از ه,ول,وک,اس,ت در اروپ,ای ش,رق,ی ت,وس,ط ی,هودی,ان اس,تفاده - می شد. امروزه این زبان در روسیه، اسرائیل و آمریکا مورد استفاده قرار میگیرد. (مترجم) !77
- Page 1 and 2:
معاصر صحنه گزیت ا ت
- Page 3 and 4:
!3
- Page 5 and 6:
اجرا جهان سرتاسر در
- Page 7 and 8:
شده اصلاح پروتستان
- Page 9 and 10:
میدانند همھهممه ب
- Page 11 and 12:
سال در که کرد اشاره
- Page 13 and 14:
یوری لیوبیموف: ب
- Page 15 and 16:
١٩٢٢هنگامی که خ
- Page 17 and 18:
تئاتر تا گانکای مس
- Page 19 and 20:
دشنام میکرد، نگاه
- Page 21 and 22:
تاثبریبرر بداههپرد
- Page 23 and 24:
پیشرفت جریان در را
- Page 25 and 26: رد بىیبىی گو میکش
- Page 27 and 28: بهنبههایتاً و ک
- Page 29 and 30: کنش وا و بجتبججرب
- Page 31 and 32: خدمت پای که هنگامی
- Page 33 and 34: چیست؟ دربارهی تئا
- Page 35 and 36: آریستوفان ‐ شهر ب
- Page 37 and 38: بمتبمماشاچیان ای
- Page 39 and 40: کوموروفسکا مایا آن:
- Page 41 and 42: رقص در آ کروپولیس ب
- Page 43 and 44: با صدابمیبمم بمتب
- Page 45 and 46: بداههپردازی و سینم
- Page 47 and 48: بازیگری در روانشنا
- Page 49 and 50: هستند قادر بازیگرا
- Page 51 and 52: و دارد اضطراب و سلا
- Page 53 and 54: انگار که احساسی باز
- Page 55 and 56: از یکی دسبىتبىی کیف
- Page 57 and 58: و سن هم دستکم که داش
- Page 59 and 60: فریر دفاع مورد که م
- Page 61 and 62: باشیم!) باید (ما
- Page 63 and 64: خواننده بازیگر، ا
- Page 65 and 66: اما کارهابىیبىی با
- Page 67 and 68: !67
- Page 69 and 70: !69
- Page 71 and 72: مش,,روع,,یت م,,ی ب,,خش
- Page 73 and 74: زن فریاد زد: "میت
- Page 75: .۵ .۶ ام,,,ا پ,,,درب,,,ز
- Page 79 and 80: پ,درم ه,نگام غ,روب ب,
- Page 81 and 82: ب,,ودم از ب,,س ل,,باس
- Page 83 and 84: (ضربه) و او ب,ه دخ
- Page 85 and 86: خز برگشته بFFه قFFلم:
- Page 87 and 88: ب,,,س ک,,,نید، نمیتو
- Page 89 and 90: یه بیضی سیمانی با د
- Page 91 and 92: بخشی از من هنوز اون
- Page 93 and 94: نمیخواه,,م آنچه ب,,ه
- Page 95 and 96: س,,,ری م,,,ن را ب,,,ه به
- Page 97 and 98: • بله زن,,جیره ای •
- Page 99 and 100: موضوع ص,ندل,ی چ,رخ,د
- Page 101 and 102: «یک خاطره، یک مو
- Page 103 and 104: گروه تئاتر ا گزیت