03.02.2016 Views

خاطره دیدار با امام

1986951

1986951

SHOW MORE
SHOW LESS

Create successful ePaper yourself

Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.

گزارش<br />

MEHR NEWSAGENCY<br />

صفحه | 19 شماره | 5 14 بهمن 94<br />

واحد بخواند،‏ راه به جایی نمیبرد و شرایط مکانیکی ما را<br />

برای کار آماده نمیکند.‏<br />

این استاد <strong>با</strong>زنشسته فلسفه ادامه داد:‏ اصوالً‏ تدریس فلسفه<br />

برای اشتغال نیست و نگاه <strong>با</strong>زاری داشتن به فلسفه اشت<strong>با</strong>ه<br />

است.‏ به نظر من <strong>با</strong>ید برای فلسفه خواندن اینگونه<br />

<strong>با</strong>شد که یک نفر لیسانس یک رشته <strong>با</strong>شد و حاال بعد از<br />

آن تصمیم بگیرد که برای فوقلیسانس و دکتری،‏ فلسفه<br />

بخواند.‏ اتفاقی که در کشور ما نمیافتد و دانشجویان<br />

ما از مقطع لیسانس یک رشته را میخوانند.‏ عالوه بر<br />

همه اینها مشکل ما در نظام آموزشی و برنامهریزی هم<br />

هست.‏ من <strong>با</strong>رها گفته ام برنامهریزی متمرکز راه به جایی<br />

نمیبرد.‏ همانطور که سیستم متمرکز در سیاست و اقتصاد<br />

مخرب است،‏ در آموزش هم مخرب است.‏ بنابراین به نظر<br />

من اگر قرار <strong>با</strong>شد سیستم آموزش اینگونه <strong>با</strong>شد،‏ من<br />

فکر نمیکنم که استادان محترم بتوانند کسی را برای کار<br />

تربیت کنند.‏ بگذریم که االن مشکل بیکاری فقط مربوط<br />

به رشتههای علوم انسانی نیست.‏<br />

عضو سابق هیات علمی گروه فلسفه دانشگاه شهید<br />

بهشتی ادامه داد:‏ متاسفانه ما اساتیدی داریم که <strong>با</strong> حدود<br />

۳۰ سال سابقه کار در دانشگاه،‏ هنوز استادیار هستند و این<br />

به معنای آن است که‏ این استاد در طول ۳۰ سال یک<br />

مقاله هم ننوشته است.‏ به قول دکتر اصغر دادبه،‏ معلمها<br />

دو دستهاند؛ یا اکثریت کاسب و یا اقلیت عاشق.‏ اساتید<br />

محترم دانشگاه <strong>با</strong>ید جزو اقلیت عاشق <strong>با</strong>شند و بدانند که<br />

دانشگاه ناندانی نیست.‏<br />

وی در پایان گفت:‏ الزمه یاد گرفتن یک ز<strong>با</strong>ن دیگر<br />

مثل ز<strong>با</strong>ن انگلیسی،‏ الزمه تحصیل در رشته فلسفه است<br />

و تحصیالت دانشگاهی بدون دانستن یک ز<strong>با</strong>ن دیگر<br />

ممکن نیست و چنین دانشجویی فقط یک مدرک نصیبش<br />

میشود نه بیشتر.‏ عالوه بر این الزم و ضروری است که<br />

دانشجویان رشته فلسفه،‏ علوم پایه مثل ریاضی،‏ فیزیک،‏<br />

اخترشناسی،‏ جامعهشناسی،‏ روانشناسی و تاریخ را هم بدانند.‏<br />

البته الزم نیست که حتماً‏ ریاضیدان یا فیزیکدان شوند<br />

ولی <strong>با</strong>ید از هر کدام از آنها یکسری چیزهای اجمالی<br />

بدانند.‏<br />

مشکل ما در حوزه فلسفه ابهام در هدف<br />

گذاری است<br />

دومین سخنران این میزگرد،‏ محمدرضا بهشتی بود.‏ وی<br />

گفت:‏ به نظر من اصلیترین مشکل ما در حوزه فلسفه<br />

این است که در هدفگذاری ابهام داریم.‏ البته این مشکل<br />

فقط در فلسفه نیست و در رشتههای دیگر هم وجود دارد<br />

و حل این مشکل نیاز به یک حرکت فکر شده از جانب<br />

خود دانشگاهیان دارد.‏ منظورم از این ابهام این است که<br />

اگر قرار <strong>با</strong>شد ما در دانشگاهها افرادی تربیت کنیم که<br />

بخواهند در کار تعلیم آموزشی متبحر <strong>با</strong>شند،‏ کار ما ناکافی<br />

اس ت؛ چ ون م ا در اغل ب مواق ع فق ط ب ه ص ورت عناوی ن<br />

توجه میکنیم و خیلی به مهارتها توجه نداریم.‏<br />

عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشگاه تهران افزود:‏<br />

بنده حدود ۱۵ ۱۰، سال پیش پیشنهاد دادم که اگر کسی<br />

میخواهد کار پژوهشی انجام بدهد،‏ الزم نیست چهار ترم<br />

سر کالس بنشیند،‏ میتواند فقط یک ترم درس بخواند و<br />

بقیه دوره تحصیل خود را به صورت عملی پژوهش کار<br />

کند.‏ به نظرم شیوه استاد - شاگردی قدیمیها در این<br />

حوزه خیلی جواب میدهد تا شیوههای فعلی.‏ به این<br />

صورت افراد میتوانند گواهی از دورههای عملی که<br />

گذراندند دریافت کنند و به دانشگاه نشان بدهند و مدرک<br />

خود را دریافت کنند.‏<br />

این استاد فلسفه <strong>با</strong> تأکید بر اینکه میان آموزش عالی و<br />

آموزش و پرورش ما انقطاع وجود دارد،‏ توضیح داد:‏ متاسفانه<br />

وقتی ما در پایاننامههای دکتری و فوقلیسانس غلط<br />

امالیی و انشایی پیدا میکنیم،‏ میبینیم که این مساله<br />

به یک فرآیند طوالنی و آموزشی در آموزش و پرورش<br />

برمیگردد و نه دانشگاه.‏ یا مثالً‏ وقتی دانشجویان ما<br />

شیوه نتبرداری را بلد نیستند و مهارت اینکه فکرشان را<br />

بیان کنند،‏ ندارند؛ معلوم میشود که آموزش و پرورش<br />

آنها را در این حوزه آموزش نداده است.‏ متاسفانه اغلب<br />

دانشجویان ما سئوال کردن،‏ نقد کردن،‏ پاسخ دادن<br />

و نوشتن را بلد نیستند.‏ <strong>با</strong> صحبتی که اخیراً‏ <strong>با</strong> دکتر<br />

مص<strong>با</strong>حیان داشتم،‏ مطرح کردم که کارگاههایی را برای<br />

دانشجویان بگذاریم و این مسائل را به آنها یاد دهیم.‏<br />

عضو هیات علمی گروه فلسفه دانشگاه تهران افزود:‏ یکی<br />

از نکات مهمی که من میخواهم به آن اشاره کنم این<br />

است که علم تولیدشدنی نیست.‏ ما ن<strong>با</strong>ید فکر کنیم که<br />

همانطور که میتوانیم در یک زمین وسیع،‏ سوله بسازیم،‏<br />

میتوانیم علم هم تولید کنیم؛ دلیلش هم واضح است،‏<br />

تولید انبوه،‏ امکان حرکت فکری را از ما میگیرد.‏<br />

نویسنده ‏»درسگفتارهای فلسفی«‏ در ادامه به کارکردهای<br />

سه مقطع کارشناسی،‏ کارشناسی ارشد و دکتری اشاره کرد<br />

و گفت:‏ دوره کارشناسی دورهای است که <strong>با</strong>ید شاخکهای<br />

فرد بیرون بیاید و ببیند که چه خبر است.‏ دانشجوی<br />

مقطع کارشناسی فلسفه <strong>با</strong>ید سَ‏ رَک بکشد و ببیند در فلسفه<br />

چه میگذرد.‏ در این مقطع ما توقعی بیش از اینها از<br />

دانشجو نداریم.‏ در مقطع کارشناسی ارشد تالش این است<br />

که تماس مستقیم <strong>با</strong> اندیشمندان حاصل شود؛ نه مثل<br />

اینکه به آنها شبیه موزه رفتن برخورد کنیم،‏ بلکه <strong>با</strong>ید<br />

تالش کنیم <strong>با</strong> آنها درست مواجه شویم و <strong>با</strong> رویکردهای<br />

مختلف فلسفه آشنا شویم.‏ اما مقطع دکتری که این روزها<br />

خیلی هم مد شده است،‏ جایی است که فرد <strong>با</strong>ید بتواند<br />

روی یک موضوع متمرکز شود و بتواند اث<strong>با</strong>ت یا نفی<br />

خود را موجه کند.‏ اگر موفق شدیم که افراد را در این<br />

سه مقطع <strong>با</strong> این توانمندیها <strong>با</strong>ر بیاوریم،‏ موفق عمل<br />

کردهایم.‏<br />

بهشتی در بخش دیگری از سخنانش در خصوص متون<br />

فلسفه،‏ گفت:‏ فلسفه یا از زندگی آغاز میکند و به زندگی<br />

برمیگردد یا اینکه چیزی در یک محیط بسته است و یا<br />

هم اینکه جهل بسیط را به جهل مرکب تبدیل میکند.‏<br />

اگر مساله ما در فلسفه از زندگی ن<strong>با</strong>شد و به زندگی<br />

برنگردد،‏ این رشته میمیرد.‏<br />

وی در ادامه مطرح شدن تاریخ و فلسفه در دوره لیسانس را<br />

الزامی دانست و تاکید کرد:‏ تاریخ فلسفه جزو فلسفه است<br />

و دانستن آن میتواند بسیاری از مشکالت را حل کند.‏<br />

بهشتی در پایان گفت:‏ یکی دیگر از مشکالت ما در حوزه<br />

آموزش فلسفه،‏ انقطاع بین گروههای مختلف است؛ به<br />

این معنا که مثالً‏ ما در دانشکده ادبیات،‏ گروه تاریخ،‏<br />

<strong>با</strong>ستانشناسی و ادبیات داریم ولی هیچ موقع <strong>با</strong> هم<br />

همکالم نمیشویم،‏ در صورتی که گاهی از این هم<br />

صحبتیها رویکردهای جالب و مشترکی به دست میآید.‏<br />

البته متاسفانه این انقطاع بین دانشکدهها نیز وجود دارد.‏<br />

همه اینها نشان میدهد که ما ظرفیتهای بسیاری<br />

داریم که میتوانیم از آنها استفاده کنیم؛ به شرطی که<br />

همت و عزم جدی داشته <strong>با</strong>شیم.‏<br />

مهارت فکر کردن نداریم<br />

سومین سخنران این میزگر شیخرضایی بود.‏ وی گفت:‏ در<br />

مورد مسأله آموزش یک سئوال بسیار مهم وجود دارد که<br />

پاسخ به این سئوال میتواند بسیاری از مشکالت ما را<br />

حل کند.‏ این سئوال این است که هر رشته دانشگاهی<br />

<strong>با</strong>ید از خودش بپرسد که چرا <strong>با</strong>ید پول مالیات و نفت داده<br />

شود تا آن رشته در دانشگاه بماند؛ یعنی مثالً‏ ما چرا <strong>با</strong>ید<br />

پول بدهیم تا رشتهای مثل ریاضی و فلسفه داشته <strong>با</strong>شیم.‏<br />

پاسخ من به این سئوال و مدلی که از آن دفاع میکنم<br />

این است که هر رشتهای <strong>با</strong>ید عالوه بر تعهدی که در<br />

رشته خودش دارد،‏ یک تعهد اجتماعی و مدنی هم داشته<br />

<strong>با</strong>شد.‏ به ع<strong>با</strong>رتی هر رشتهای <strong>با</strong>ید یک رویکرد پاسخگویی<br />

اجتماعی،‏ مدنی و شهروندی داشته <strong>با</strong>شد.‏ حاال <strong>با</strong> این<br />

اوضاع این سئوال پیش میآید که فلسفه چه کمکی به<br />

این موضوع میکند.‏<br />

شیخرضایی افزود:‏ متاسفانه در سال سوم و چهارم متوسطه<br />

مدارس که درس فلسفه وجود دارد،‏ مطالبی نوشته شده<br />

که در آنها مهارت فکر کردن یاد داده نشده است.‏ جالب<br />

اینکه نویسندگان این کتابها از بدنه دانشگاهها هستند

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!