03.02.2016 Views

خاطره دیدار با امام

1986951

1986951

SHOW MORE
SHOW LESS

You also want an ePaper? Increase the reach of your titles

YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.

صفحه | 24 شماره | 5 14 بهمن 94<br />

گزارش<br />

MEHR NEWSAGENCY<br />

و فرورفتن در قالب مفاهیم مشائی پیدا کردیم و این عامل<br />

درجا زدن ما شد.‏<br />

حجت االسالم نبوی تصریح کرد:‏ عده ای در ایت زمینه<br />

کتاب هایی تالیف می کنند که مشکل عقب ماندن تمدن<br />

اسالمی چه بود؟ یکی از پاسخ هایی که می توان برای<br />

این سوال برگزید این است که سهم مفهوم سازی های<br />

مشائی در توقف و رکود ما بسیار <strong>با</strong>ال است و ما از این جهت<br />

لطمه خوردیم.‏ فلسفه ما <strong>با</strong>ید از مشاء بیرون می آمد،‏ البته<br />

میراث و ظرفیت آن را استفاده می کرد و قدم های بعدی را<br />

برمی داشت اما متاسفانه بیرون آمدن از فلسفه مشاء دیر<br />

رخ داد.‏<br />

وی <strong>با</strong> نگاه درون فلسفی به روش فلسفه مشاء پرداخت و ابراز<br />

کرد:‏ مشکل روش مشاء از ابتدا بود اما از کجا ما را در حفره<br />

بس یار ب زرگ ف رو ب رد و م ا همی ن ط ور ادام ه م ی دهی م،‏<br />

حتی فقه و کالم ما به نوعی از این حالت عمق تعقلی <br />

تصوری یا تعقلی تصنعی،‏ از این اثر پذیرفت و فقه ما<br />

لطمه برد زیرا فلسفه بنیان و م<strong>با</strong>نی تفکر است وقتی به<br />

سمتی حرکت می کند بقیه دانشها هم به سمت خودش<br />

همراه می کند.‏<br />

نبوی ادامه داد:‏ تعریف بنده از فلسفه مشاء ع<strong>با</strong>رت است از<br />

فلسفه ای که مدرسی و کالسیک است،‏ همان بحثی که<br />

از فلسفه یونانی ترجمه و منسجم کردند و بعد فارابی به<br />

سرانجام رساند،‏ بوعلی سینا آن را به مسئله منسجم و ابعاد<br />

بیشتری تبدیل کرد که تا این دوره ها ابتکار وجود داشت<br />

و در امور راه گشا بود ولی بعد از این که به خواجه نصیر<br />

رسید م<strong>با</strong>حث خوبی را مطرح کردند اما بخش زیادی را در<br />

فرو رفتن مفاهیم بیان می کنند.‏<br />

وی بیان کرد:‏ آن چیزی که به عنوان نکات مطرح کنم این<br />

است که،‏ منطق مدرسی بنای خود را بر این گذاشت که میان<br />

حقیقت عینی شی و ماهیت شی تمایز را پیدا کند و بعد تمایزها<br />

را به گونه ای ربط دهد که بتواند در مجموعه صورا بندی ارائه<br />

دهد و اموری را از آن استنتاج کند.‏ این مسئله در م<strong>با</strong>حث مفاهیم و<br />

تصورات و تصدیقات بسط پیدا کرد.‏<br />

نبوی افزود:‏ نگاه فیلسوف مشائی این است که <strong>با</strong> پدیده یا<br />

شی مواجه می شوم و وقتی <strong>با</strong> شی مواجه می شوم عقل<br />

من یک انعکاس تصوری و به دن<strong>با</strong>ل آن انعکاس تصوری و<br />

تصدیقی به دست می آورد و این برای من کافی است،‏ و<br />

می توانم <strong>با</strong> به دست آوردن این مفاهیم،‏ همه را <strong>با</strong> هم<br />

ترکیب کنم و مفاهیم واحدی را استنتاج کنم.‏ بنابراین از اینجا<br />

آغاز می شود که یک رابطه مفهوم سازی تصوری تو در<br />

تو و همان طور در کنار هم به صورت اشتراکات اجناس<br />

تجنیس و انفصال و فصول شکل پیدا می کند.‏ فیلسوف<br />

مشاء الزم ندیده است که برگردد و تطبیقی میان حقایق<br />

خارجی و عناوین انجام دهد.‏<br />

وی به تفسیر فلسفه مشاء پرداخت و توضیح داد:‏ مشاء فلسفه<br />

دعاوی الزام و لزوم و استلزام است،‏ یعنی شما وقتی مطرح<br />

می کنید که یک نفر ترسو است به دن<strong>با</strong>ل این ترسو<br />

بودن شما می توانید الزمه دیگر <strong>با</strong> همین مفاهیم پیدا<br />

کنید.‏ منظور از نقد فلسفی مشاء این نیست که بخواهیم<br />

ابتکار فارابی یا بوعلی را نقد کنیم و بگوییم اینها میراث<br />

ما نیستند،‏ بله آنان آمدند بر کالم دینی و اجتماعی ما به<br />

طور گسترده اثر گذاشتند و لذا می بینید ما به مقدار بسیار<br />

زیادی دیانت مردم را تحت تاثیر خطا<strong>با</strong>ت داریم.‏<br />

نبوی اظهار کرد:‏ مجموعه استلزامات برای ما فضایی<br />

ذهنی درست کرده است که در این فضای ذهنی پیش<br />

رفتیم و بزرگانی همانند ابن سینا در مورد فلسفه خود نتیجه<br />

می گیرد که تمام این مسائلی را که گفته ایم تقری<strong>با</strong>ت<br />

است،‏ نوع تعقالت ذهنی عقل است که می خواهیم در<br />

استدالالت پیش برویم البته محکمه است در بدیهات.‏<br />

غایت فلسفه،‏ پرداختن به چیستی است<br />

یوسفی راد در مقابل نظریات نبوی اظهار کرد:‏ غایت فلسفه<br />

پرداختن به چیستی است و اینکه بحث عمل و حکومت<br />

دینی داریم.‏ بیایم ببینیم کدام فلسفه به دنیا و مردم بیشتر<br />

دقت کرده است.‏ این سینا بوده یا شیخ اشراق.‏ تبیینی<br />

که اشراق در<strong>با</strong>ره نبوت دارد فایده ای برای زندگی دنیوی<br />

ندارد،‏ اما ابن سینا دغدغه اش این است که از نظریه نبوت،‏<br />

زندگی دنیوی،‏ تدبیر و قانون استخراج کند.‏<br />

وی ادامه داد:‏ وقتی نامی از سعادت برده می شود <strong>با</strong>ید<br />

سعادت حقیقی منظور شود،‏ اگر سعادت توهمی <strong>با</strong>شد هیچ<br />

گونه فایده ای ندارد،‏ بلکه سعادت حقیقی را مبنای آموزه<br />

ها و شاخص ها معرغی کرد که نه از جسارت و بی <strong>با</strong>کی<br />

درآورد و نه ترسویی.‏<br />

به گفته یوسفی راد،‏ دغدغه فیلسوفان مشائی این است که<br />

فلسفه را در حد فلسفه نگه ندارند بلکه آن را به حوزه عمل<br />

بیاورند و اتفاقا این امر حاصل شد.‏ لذا خواجه نصیر بهترین<br />

و شاخص ترین فرد در این حوزه است.‏ مهم ترین مسئله<br />

فلسفه مشاء تدبیر،‏ خردورزی،‏ سعادت و کمال است که می<br />

گوید <strong>با</strong>ید به این امور توجه در حد اعتدال داشته <strong>با</strong>شیم.‏<br />

این استاد دانشگاه ابراز کرد:‏ فیلسوف مشائی به غیر از حق،‏<br />

هیچ دغدغه ای دیگری ندارد،‏ حق موضوعی که امروز هم<br />

دغدغه اساسی انسان است و امروز هم توجه به حق را زنده<br />

کنیم و هر فرد این حق را مطالبه کند،‏ تدبیر را در پی خواهد<br />

داشت و مطلوب بشر خواهد بود.‏ حیثیت فیلسوف سیاسی،‏<br />

فلسفیدن است نه اینکه انتظار داشته <strong>با</strong>شیم فیلسوف<br />

کارگزار سیاسی <strong>با</strong>شد و بنا نیست که این امر رخ دهد.‏<br />

فقه <strong>با</strong> فلسفه پیشرفت نمی کند<br />

نبوی در مجموع سخنان خود،‏ اظهار کرد:‏ مرحوم مطهری<br />

در اواخر عمرشان مطرح می کردند که یک تکان جدی در<br />

فلسفه <strong>با</strong>ید اتفاق بیفتد و <strong>با</strong>ید آن را به وجود بیاوریم و مرحوم<br />

عالمه ط<strong>با</strong>ط<strong>با</strong>یی در م<strong>با</strong>حثی که خودشان مطرح می کنند<br />

می گوید که این م<strong>با</strong>حث تازه آغاز راه است،‏ مثال وی راجع<br />

به ماده بحث می کند و بعد به جسم می پردازد.‏<br />

وی در ادامه افزود:‏ ۸ قرن گذشته یک میراث تنومند،‏ در<br />

م<strong>با</strong>حثات و فتوح فراوان استلزامات فراهم شد،‏ چه چیزی<br />

کم بود که غربی ها آمدند و مسلط شدند؟ و ما هم<br />

عقب نشینی کردیم.‏ در حالی ها که همه چیز آماده بود.‏<br />

تفکری در حوزه ها هست که اگر فقه را به دن<strong>با</strong>ل فلسفه<br />

و مشی مدرسی فلسفه دن<strong>با</strong>ل می کردیم شرایط مان خیلی<br />

بهتر بود.‏ تمام مجموعه هایی که در شریعت آمدند چه<br />

به صورت فلسفی،‏ عرفانی و کالم رفتند و شریعت را جدی<br />

نگرفتند در حال حاضر شریعت ندارند.‏<br />

نبوی بیان کرد:‏ به عنوان مثال بیاییم،‏ خردورزی را واقع<br />

گرا می کنیم یا واقع گرا را خردورز می کنیم،‏ امکان این<br />

امر واقعا میسر نیست،‏ شبهه اساسی که ویتگنشتاین هم در<br />

این خصوص مطرح کرده است،‏ وقتی همه چیز را بررسی<br />

و شاخص ها را ارزیابی کنیم،‏ <strong>با</strong>الخره مسئله مفهوم سازی<br />

را نمی توان شوخی نگرفت زیرا <strong>با</strong> این نوع مسائل دائما<br />

مواجه بودیم.‏ ما هنوز هم در میان سیاستمداران و برنامه<br />

ریزان و تدوینگران این تفکرات را داریم.‏<br />

نبوی در پایان سخنان و این نشست،‏ گفت:‏ سوال این است<br />

که چه <strong>با</strong>ید کرد؟ االن می پرسند الگوی اسالمی پیشرفت<br />

و الگوی پایه مسائل اساسی اش چیست؟ من پاسخ یک<br />

خطی در این زمینه دارم،‏ اصلی ترین مسئله پایه الگوی<br />

اسالمی پیشرفت آن است که چگونه پاسخ سه وجهی<br />

و شناخت به مسائل بدهند که هم بتواند مبدا چیستی و<br />

چگونگی عقالنی را سامان دهد و هم بتواند تطبیق اش را<br />

برعینیت به بهترین وجه از <strong>با</strong>قی آن چیزی که در دنیا اتفاق<br />

می افتد انجام دهد و هم بتواند شاخصها و ترازهای دین را<br />

تامین کند.‏ این اتفاق رخ ندهد ما نمی توانیم مدار الگوی<br />

اسالمی ایرانی پیشرفت را نمی توانیم پیدا کنیم.‏

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!