خاطره دیدار با امام
1986951
1986951
You also want an ePaper? Increase the reach of your titles
YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.
گفتگو<br />
MEHR NEWSAGENCY<br />
صفحه | 33 شماره | 5 14 بهمن 94<br />
ناصر فکوهی درگفتگوی تفصیلی <strong>با</strong> مهر:<br />
ع ق ب م ان دگ ی؛ م ف ه وم ی اس ت ع م اری/ روش ن ف کران دالی ل ش ک س ت<br />
خ ود را ت ح ل ی ل ک نند<br />
|| به نظر می رسد موضوع<br />
خلقیات ایرانی غال<strong>با</strong>ً از منظر<br />
شرق شناسانه مورد بررسی<br />
قرار گرفته است. این مسأله<br />
حتی در میان برخی نویسندگان<br />
داخلی نیز دیده می شود.<br />
چگونه می توان بحث در <strong>با</strong>ب<br />
خلقیات ایرانی را از دام نگاه شرق<br />
شناسانه رها کرد؟<br />
ابتدا <strong>با</strong>ید گفت این نکته ای بسیار<br />
درست است که متأسفانه کمتر مورد<br />
توجه قرار گرفته است. در سنت <strong>با</strong>ستانی<br />
پیش از اسالم به دلیل نبود تأکید بر<br />
نوشتار، تاریخ ایران را بیشتر در ز<strong>با</strong>ن<br />
های آرامی و ارمنی و یونانی <strong>با</strong>ستان می<br />
یابیم تا در نزد خود ایرانیان و بزرگترین<br />
روایتگران تاریخ ایران، یونانیان و به<br />
خصوص هرودوت و اگزنفون بوده اند و<br />
پس از اسالم و رشد سنت نوشتاری و به<br />
ویژه <strong>با</strong> گسترش سنت شاهنامه نویسی و<br />
اثر درخشان فردوسی که عمدتاً به <strong>با</strong>ز<br />
سازی تاریخ ایران <strong>با</strong>ستان و اسطوره های<br />
ایرانی اختصاص دارد و همچنین ترجمه<br />
متون شفاهی زرتشتی در قالب کتاب های<br />
پارسی میانه )بندهش، زاداسپرم، دینکرد<br />
و ...( در قرون اول اسالم، روایت نویسی<br />
و نگاه ایرانیان به خود از چشم خودشان<br />
آغاز می شود و این امر در روایت های<br />
تاریخ نگاری دانشمندان ایرانی و اسالمی<br />
در قالب کتاب های تاریخی - روایی و<br />
کتاب های جغرافیایی و سفرنامه ها تا<br />
تقری<strong>با</strong>ً پایان دوره درخشان تمدن اسالمی<br />
یعنی تا قرن شانزدهم میالدی ادامه دارد.<br />
ولی پس از آن <strong>با</strong> افول تمدن اسالمی و<br />
گسترش استعمار، همان گونه که گفتید<br />
شرق شناسی است که حرف اول را می<br />
زند و متأسفانه این امر تا امروز ادامه<br />
یافته، هر چند تعدیل شده است. شرق<br />
شناسی ابتدا در قالب سنت سفرنامه<br />
نویسی اروپاییان دیده می شود و سپس<br />
از قرن هجدهم به بعد شکل علمی<br />
تری به خود می گیرد تا مثال در<br />
نوشته های دوگوبینو و دیگران به یک<br />
»ایران شناسی استعماری« دامن بزند<br />
که متاسفانه تا امروز در قالب هایی به<br />
ظاهر علمی در کار بسیاری از کسانی که<br />
موضوع ایران را موضوع کار خود در خارج<br />
از ایران قرار داده اند، دیده می شود.<br />
البته امروز ما استثناهای بسیار مهمی در<br />
این زمینه داریم که اغلب آنها سرمایه<br />
فرهنگی شان را در خود ایران و پیش از<br />
مهاجرت به دست آورده بودند، اما ایران<br />
شناسی خارج از ایران عمدتاً در یک<br />
گرایش شرق شناسی <strong>با</strong> رگه هایی از<br />
یک ملی گرایی قرن نوزدهمی منجمد<br />
شده است و صرفاً <strong>با</strong> ب ه کار بردن روش<br />
های دانشگاهی و اعت<strong>با</strong>ر دانشگاهی خود<br />
را »مدرن« نشان می دهد. در داخل<br />
کشور نیز وضعیت بهتری نداریم،<br />
اغلب کارهایی که بر شخصیت و<br />
هویت ایرانیان انجام شده است، اگر از<br />
استثناهایی بگذریم دقیقاً در همان خط<br />
شرق شناسی قرار دارد.<br />
|| دلیل سیطره نگاه شرق<br />
شناسانه چیست؟<br />
دلیل تا حد زیادی روشن است: ملی<br />
گرایی اروپایی بود که این گونه شناخت<br />
را بنیاد گذاشت و طبیعتاً الگوی پیشنهادی<br />
اش همان شکل از گسترش فرهنگی بود<br />
که در اروپای قرن نوزدهم برای ساختن<br />
»ملت« استفاده شد و بندیکت آندرسون<br />
از آن <strong>با</strong> عنوان »جماعت های خیالین«<br />
سخن می گوید. بنابراین ایرانیان به<br />
صورت گسترده در نیم قرن اخیر به خود<br />
<strong>با</strong> ذره بین نگاه اروپایی و آمریکایی نگاه<br />
می کنند و سیستم های ارزشی شان<br />
وابسته به آن شده که آن سیستم ها،<br />
تاییدشان کنند. در این زمینه اگر خودمان<br />
را <strong>با</strong> تمدن های <strong>با</strong>ستانی دیگر نظیر هند<br />
و چین و حتی <strong>با</strong> فرهنگ های عرب<br />
شمال آفریقا و ترکیه که پیشینه تاریخی<br />
کوتاه تری دارند، مقایسه بکنیم، می<br />
بینیم که متأسفانه نتوانسته ایم چندان از<br />
شرق شناسی فاصله بگیریم و همین نیز<br />
ما را از جهان فکری دچار گسست کرده<br />
است.<br />
این در حالی است که جهان ترک،<br />
عرب، چینی، هندی و آفریقایی که<br />
ما اصوالً آنها را نادیده می گیریم، در<br />
گفتگو از: سارا فرجی<br />
ایرانی ها کم کار می کنند، فعالیت مشترک جمعی و گروهی در بین آنها ضعیف است، احساسات آنها بر خردورزی چیره می شود<br />
و... نمونه ای از گزاره هایی است که در کتاب های شرق شناسان و کتاب هایی که به نقد و بررسی خلقیات ایرانی ها می پردازند<br />
مشاهده می شود.<br />
خیلی از ما نیز این گزاره ها را گاهی از سر عادت استفاده می کنیم ولی نمی دانیم تا چه حد این گفته ها قطعیت و صحت دارد. ریشه<br />
م<strong>با</strong>حث نقد به فرهنگ خودی و تحلیل خلق و خوی ایرانیان را می توان به بررسی علل عقب ماندگی <strong>با</strong>زگرداند. به واقع برخی<br />
روشنفکرانی که پرسش از علل عقب ماندگی را پیش روی خود قرار داده بودند از رهگذر نقد به فرهنگ عمومی می خواستند<br />
توجیهاتی برای پرسش خود بیابند.<br />
مدتی است که موج بحث و بررسی خلق و خوی ایرانیان در مراکز مختلف راه افتاده و نظر نخبگان و فرهیختگان به این موضوع جلب<br />
شده است؛ خبرگزاری مهر هم در این راستا، شروع به گفتگو <strong>با</strong> اساتید این حوزه کرده است، پیش از این <strong>با</strong> محمدرضا جوادی یگانه،<br />
استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران هم در این حوزه صحبت کرده بودیم. مطلبی که پیش رو دارید حاصل گفت وگوی ما <strong>با</strong> ناصر<br />
فکوهی، استاد انسان شناسی دانشگاه تهران و مدیر موسسه انسان شناسی و فرهنگ است که در آن به موضوعاتی مانند خلق و خوی<br />
ایرانیان، رهایی بحث خلقیات ایرانی از منظر شرق شناسانه و گفتمان نقد به فرهنگ خودی پرداخته شده است؛<br />
نهادهای بین المللی و در نظام های مهم<br />
جهان فرهنگی نظیر ادبیات، هنر، علم<br />
و غیره وضعیت بسیار بهتر و غیر قابل<br />
مقایسه ای <strong>با</strong> ما دارند.<br />
برای رهایی از این وضعیت ابتدا <strong>با</strong>ید<br />
همچون هر بیماری، وجود بیماری و<br />
آسیب را به رسمیت شناخت. تا زمانی<br />
که نخبگان فکری، اندیشمندان، اساتید و<br />
سایر تصمیم گیرندگان فکری ما ترجیح<br />
می دهند به جای درک جهان واقعی و<br />
پذیرش جایگاه واقعی ما و تالش برای<br />
بهتر شدن آن از خیاالت و توهمات خود<br />
دفاع کنند و بر اساس اندیشه »ما از<br />
همه برتریم« و »جهان حق ما را خورده<br />
است«، »نوبل حق ما بود« و... پیش<br />
بروند، متاسفانه نمی توان امیدی به<br />
بهبود این وضعیت داشت.