03.02.2016 Views

خاطره دیدار با امام

1986951

1986951

SHOW MORE
SHOW LESS

You also want an ePaper? Increase the reach of your titles

YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.

یا د د ا شت<br />

MEHR NEWSAGENCY<br />

صفحه | 59 شماره | 5 14 بهمن 94<br />

‏)ع(‏<br />

والی ت فق ی ه؛ ی ادگ ار ام ام ح س ن ع س ک ری<br />

متن پیش رو یادداشتی است از<br />

محمدصادق دهنادی،‏ مدیر فرهنگسرای<br />

معرفت که به مناسبت سالروز شهادت<br />

<strong>امام</strong> حسن عسکری)ع(‏ از نظر می گذرد؛<br />

از مظلومیت خورشید سامرا هر چه بگوئیم<br />

کم است.‏ تنها <strong>امام</strong>ی که به دیده ظاهر<br />

حتی مجال حج و رخصلت زیارت پیامبر<br />

اعظم)ص(‏ را نیز پیدا نکرد.‏ اما از این<br />

مظلومیت ها بیشتر و پیشتر،‏ شرح مکتوم<br />

ماندن فضائل آن <strong>امام</strong> همام است.‏<br />

به نظرم دوران <strong>امام</strong>ت <strong>امام</strong> هادی و <strong>امام</strong><br />

عسکری و <strong>امام</strong> منتظر علیهم السالم - در<br />

عصر غیبت کوچکتر - را <strong>با</strong>ید در یک<br />

مجموعه طبقه بندی کرد که مهمترین<br />

خط آن ایجاد خود<strong>با</strong>وری برای شیعیان<br />

جهت اداره اجتماع اسالمی است.‏<br />

در عصر <strong>امام</strong> هادی)ع(‏ اجتماعات محدود<br />

شیعی تبدیل به جوامع و شهرهای شیعه<br />

شده بود و همین امر <strong>با</strong>عث شد که جریان<br />

وکالت که از زمان صادقین علیهم السالم<br />

پایه گذاری و در زمان <strong>امام</strong> کاظم)ع(‏ رسما<br />

سازماندهی گردید،‏ در تکامل تاریخی به امر<br />

فقاهت و اداره اجتماع تبدیل شود.‏<br />

گروهی بر این <strong>با</strong>ورند که رفتار <strong>امام</strong>ین<br />

عسکریین در موضوع راه اندازی سازمان<br />

فقاهت به دلیل محدودیت های سیاسی و<br />

امنیتی این بزرگواران بوده اما صدها صفحه<br />

مکاتبه موجود <strong>امام</strong> عسکری)ع(‏ <strong>با</strong> فقها و<br />

اندیشمندان اسالمی و فلسفی - مانند کندی<br />

حکیم - نشان دهنده آن است که شبکه<br />

فقاهت برای <strong>امام</strong> عسکری روحی فداه<br />

بیش از آن که تاکتیکی بوده <strong>با</strong>شد،‏ امری<br />

راهبردی است.‏<br />

<strong>امام</strong> یازدهم که بر اساس ذکاوت الهی<br />

خود می خواستند که جوامع شیعه بتوانند<br />

<strong>با</strong> خود<strong>با</strong>وری و مسئولیت پذیری به امر<br />

اداره جامعه خود بپردازند،‏ در این اداره <strong>با</strong><br />

هوشمندی مسئولیت جامعه را بر عهده ولی<br />

فقیه نهادند.‏<br />

<strong>امام</strong> خمینی قدس اهلل نفسه الزکیه،‏ چه<br />

در ابتدای تحریر الوسیله و چه در کتاب<br />

حکومت اسالمی از حدیث گرانسنگ این<br />

<strong>امام</strong> همام بهره برده اند که فرمودند:‏<br />

‏»فَأمّا مَن كانَ‏ مِن الفُقَهاءِ‏ صائنا لنفسِ‏ هِ‏<br />

حافِظا لِدينِهِ‏ مُخالِفا على هَواهُ‏ مُطِ‏ يعا لمرِ‏<br />

مَوالهُ‏ فلِلعَوامّ‏ أن يُقَلّدُوهُ‏ ، وذلكَ‏ ال يكونُ‏<br />

إالّ‏ بَعضَ‏ فُقَهاءِ‏ الشّ‏ يعَةِ‏ ال جَميعَهُم«‏ اما هر<br />

فقيهى كه خويشتندار و نگاه<strong>با</strong>ن دين خود<br />

<strong>با</strong>شد و <strong>با</strong> هواى نفْسش بستيزد و مطيع<br />

فرمان مواليش <strong>با</strong>شد،‏ بر عوام است كه از او<br />

تقليد كنند و البته اين ويژگيها را تنها برخى<br />

فقهاى شيعه دارا هستند،‏ نه همه آنها.‏<br />

مجدد فلسفه سیاسی اسالم،‏ <strong>با</strong> استفاده از<br />

این میراث گرانبها و استدالل های عقلی و<br />

نقلی دیگر،‏ توانسته برای والیت فقیه چه<br />

در امور حسبیه و چه در غیر آن استدالل<br />

نماید.‏<br />

بنابر این حق این است والیت فقیه را<br />

به عنوان میراث جاودانه سیره و قول <strong>امام</strong><br />

عسکری)ع(‏ بر شماریم.‏<br />

درود خدا بر او و بر مجدد قول و فعل او.‏<br />

روش فل س ف ی ق رآن ی/‏ ف رق روش شناس ی ق رآن ب ا م نطق ارس ط وی ی<br />

چندی پیش یادداشتی <strong>با</strong> عنوان ‏»پیرنگ فلسفه<br />

اسالمی«‏ نوشته دکتر حسین فلسفی،‏ استاد فلسفه<br />

دانشگاه آزاد خرم آ<strong>با</strong>د در خبرگزاری مهر منتشر شد.‏<br />

فلسفی در آن یادداشت مدعی بود که فلسفه اسالمی<br />

هنوز آغاز نشده است و <strong>با</strong>ید در واقع آن را شکل داد.‏ در<br />

ادامه آن م<strong>با</strong>حث مقاله ای در همین زمینه <strong>با</strong> عنوان ‏»روش<br />

فلسفی قرآنی«‏ از حسین فلسفی در پی می آید.‏ حسین<br />

فلسفی در این مقاله سعی کرده است که بیشتر از گذشته<br />

به نقد فلسفه ارسطویی و بیان دیدگاه قرآنی بپردازد.‏<br />

شما را به خواندن آن دعوت می کنیم؛<br />

در یادداشتی <strong>با</strong>نام ‏»پیرنگ فلسفه اسالمی«‏ در تاریخ ۳۱<br />

شهریور ۱۳۹۴ در خبرگزاری مهر،‏ یادآور شدیم که فلسفه<br />

اسالمی کنونی در چارچوب همان فلسفه ارسطویی است<br />

زیرا روش،‏ موضوع و بیشتر مسائل آن همان چیزی است<br />

که ارسطو گفته است و بر این پایه میتوان گفت فلسفه<br />

اسالمی،‏ هنوز آغاز نشده است و <strong>با</strong>ید بکوشیم تا فلسفه<br />

اسالمی پی افکنده شود؛ فلسفهای که روش،‏ موضوع و<br />

مسائل آن از گونهای دیگر است.‏ در این نوشتار در<strong>با</strong>ره روش<br />

فلسفه اسالمی سخن خواهیم گفت و داوری را به داوران<br />

ارجمند و سخنسنج وامیگذاریم.‏<br />

در آنجا گفتیم که روش فلسفه اسالمی یا قرآنی،‏ روش<br />

یافتگی و فهم است و این روش در برابر روش منطق<br />

ارسطویی است.‏ میدانیم که روش ارسطویی درجایی<br />

کاربرد دارد که پای مفهوم در میان <strong>با</strong>شد و در اینجاست که<br />

منطق ارسطویی بکار بسته میشود و اگر پای مفهوم در کار<br />

ن<strong>با</strong>شد این روش کاربردی ندارد و ناگزیر <strong>با</strong>ید راهی دیگر<br />

رفت.‏ آن راه دیگر را راه فهم مینامیم.‏<br />

۱- واژه فهم که در بنیاد پارسی است و خود از ریشه اوستایی<br />

پثنpaθana است و به پهن دگرگون گشته دو معنا دارد:‏<br />

یکی برابر نهاد fathom در التین و )understand(<br />

در ز<strong>با</strong>ن انگلیسی به معنای آغوش گشودن است و در<br />

آنگونهای گشودگی هست و بر این پایه understand<br />

نیز گونه گشودگی ذهن است.‏ دوم به معنای دانستن و<br />

دانش knowledge است و ناگفته پیداست که دانش بر<br />

گشودگی استوار است و بی آن،‏ این به دست نمیآید.‏<br />

۲- بهراستی اگر انسان در این جهان و برای این جهان<br />

آفریده نمیشد آیا تشنه و گرسنه و ... میشد؟ آیا خداجو<br />

و خداپرس ت میب ود؟ آی ا مه ر م ادری و کی ن دش من و ... را<br />

میدانست؟ ریشه دانش آدمی چیست؟<br />

از دید ما همه این پرسشها تنها یک پاسخ دارد و آن<br />

این است که چون انسان در این جهان و برای این جهان<br />

آفریدهشده است،‏ فهمی پیشین از این جهان و چیزهای آن<br />

دارد و آن فهم پیشین نیز همین بودن او در این جهان است<br />

و اینکه آدمی به جهان آغوش گشوده است و در این<br />

جهان است.‏<br />

درگذر تاریخ اندیشه و فلسفه از چیستی و هستی دانش داد<br />

سخن دادهاند و هر کس در این زمینه سخنی گفته است<br />

و رشته شناختشناسی بنیانگذاری شده است.‏ خواننده<br />

شاید چشم داشته <strong>با</strong>شد،‏ دانش را به جنس و فصل تعریف<br />

کنم و <strong>با</strong> چنین کاری هم دانش را شناخته <strong>با</strong>شم هم خواننده<br />

ارسطویی را خرسند کنم.‏ زیرا در این نگاه که بدبختانه در<br />

اندیشه ما نهادینهشده است بهترین راه شناخت،‏ تعریف به<br />

حد است و چنین شناختی را از ارسطو <strong>با</strong>ید سراغ گرفت.‏<br />

ولی <strong>با</strong>ید پذیرفت که نخست این روش شناخت خود پای<br />

در گل است و دوم شناختی هست که از آن ارجمندتر است و<br />

بهراستی آن شناخت بنیاد شناخت تعریف به حد است و<br />

کسی به آن نپرداخته است مگر جستهوگریخته.‏<br />

چکیده آنکه دانش دو گونه است:‏ حضوری و حصولی.‏ در

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!