13.02.2017 Views

صدایی ارخاکستر مجموعهء داستان ازقادرمرادی

این کتاب در سال 1374 خورشیدی از سوی کتابخانهء دانش در پشاورچاپ شده وشامل بیست وچهارداستان کوتاه میباشد.تهیه کننده پشتی و خطاطی از استاد قمرالدین چشتی با مقدمه یی از حسین فخری داستان نویس ومنتقد کشور.

این کتاب در سال 1374 خورشیدی از سوی کتابخانهء دانش در پشاورچاپ شده وشامل بیست وچهارداستان کوتاه میباشد.تهیه کننده پشتی و خطاطی از استاد قمرالدین چشتی با مقدمه یی از حسین فخری داستان نویس ومنتقد کشور.

SHOW MORE
SHOW LESS

You also want an ePaper? Increase the reach of your titles

YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.

ً<br />

ص د ا ی<br />

ا زخ ا ک س <br />

م ج م و ع ھ ء د ا س ت ا ن<br />

ق ا د ر م را د ی<br />

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -<br />

»<br />

»<br />

اسRندوOاWی.‏ دست بردستگ‎5‎درPرد.‏ ‏›†ظھ ‏ی مکث کرد.‏ مددماند.‏ بگشاید،‏ نگشاید.‏<br />

ترسیدوآرامانھ دسRش ازدستگ‎5‎جداشد:‏<br />

احمق،‏ کدام وقت دیده ای کھ مرده ‏ی،‏ زنده شده باشد.‏ «<br />

امادلش قرارنگرفت،‏ گوشش رابھ در ‏¬شناب چسپاند.‏ صدای Wشmید:‏<br />

بھ راس–‏n تو آدم وسوا¢‏no اس–‏n‏.‏ اگراین طور با´‏no‏،‏ باردیگرPدبخت خوا „ شد.‏ «<br />

دوPاره برگشت.‏ بھ دوروt‏:شش نظری انداخت.‏ سگرت دیگری روشن کرد.‏ بھ لکھ ‎7‎ای خون درزOر<br />

دیوارخ‎5‎ه شد.‏ رفت پرده ‏ی راازگوشھء اتاق گرفت وروی لکھ ‎7‎ای خون افگند.‏ روی چوiی<br />

Wشست.‏ اکنون چھ بایدمیکرد.‏‎7‎نوزاول شب است.‏ تافرداخی „ وقت است.‏ چگونھ تادمیدن<br />

‏®†راین ‏›†ظھ ‎7‎ای پرازاضطراب راس‎ªی خوا‎7‎د کرد.‏ اگرچھ حس میکردکھ زنده Fی در‎5Pون،‏<br />

در تارO‏|ی شب،‏ درکوچھ ‎7‎ا وخانھ ‎7‎ا،‏ مثل یک رودخانھء آرام جرOان دارد.‏ ازجملھء ‎7‎زاران ‎7‎زار<br />

آدمهای کھ درون خانھ ‎7‎ا خفتھ اند،‏ یاتلوOزOون تماشامیکنند وOاغذامیخورند،‏ سھ تای آنها این<br />

جا افتاده اند.‏ این یک حادثھء ‏ˆسیارکوچک است،‏ ‏¬شوش آورن:ست.‏ خوب،‏ ‎7‎زاران<br />

‎7‎زاراWسانهاچھ میکنند.‏ آنهاخودبرای خوددزدوغارتگرم:سازند.‏ چنان کھ مراساختند.‏<br />

آنهاخودبرای خود مص:بت م‎5‎‏‘ایندکھ مرازادند.‏ زنده Fی آنها،‏ آدمهای چون مرابھ بارمیاورد.‏ این<br />

یک موضوع iاملاطبیع:ست.‏<br />

***<br />

شب ازنیمھ ‎7‎م گذشتھ بود،‏ آرامش،‏ آرامش خوف انگ‎5‎‏‘ی ‎7‎مھ جارا فراگرفتھ بود.‏ چند<br />

ساعت دیگرPایدص?میکردکھ ‎7‎واروشن م:شد.‏ آن Fاه میتواWست باخاطر آسوده پتوی طلاوtول<br />

رابرداردو مانندیک ر‎7‎گذرعادی وساده ازکوچھ ‎7‎اوجاده ‎7‎ابگذرد.‏ ازمیان ازدحام مردم بگذرد.‏<br />

طوری کھ ‎7‎یچکس بر وی مشRبھ Wشود.‏ حالاخطرiا‎7‎ش یافتھ بود.‏ دیگرکnop نخوا‎7‎دآمد.‏<br />

دیگرممکن ن:ست کnop بیاید.‏ خوب،‏ مرده ‎7‎اچھ حال دارند.‏ اگرO‏|ی ازآنهازنده شده باشد،‏<br />

iارPدی خوا‎7‎دشد.‏ او خوا‎7‎دتواWست فردابھ ‎7‎مھ بگوOدکھ قاتل چھ Wشانھ ‎7‎ای داشت.‏<br />

شاید‎7‎مان دمی کھ مرمی خورده بود،‏ ازحال رفتھ بود.‏ شایدحالادوPاره بھ حال آمده باشد.‏ ممکن<br />

است ازراه درOچھء ‏¬شناب خودش را ب‎5‎ون بکشدوPرودب‎5‎ون و‎7‎مھ راخ?کندتا بیایند.‏ قاتل<br />

درون خانھ است.‏ فکرکرد کھ اشRباه بزرFی رامرتکب شده است.‏ اگردر‎7‎مان ساعات اول این جا<br />

- 137 -

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!