13.02.2017 Views

صدایی ارخاکستر مجموعهء داستان ازقادرمرادی

این کتاب در سال 1374 خورشیدی از سوی کتابخانهء دانش در پشاورچاپ شده وشامل بیست وچهارداستان کوتاه میباشد.تهیه کننده پشتی و خطاطی از استاد قمرالدین چشتی با مقدمه یی از حسین فخری داستان نویس ومنتقد کشور.

این کتاب در سال 1374 خورشیدی از سوی کتابخانهء دانش در پشاورچاپ شده وشامل بیست وچهارداستان کوتاه میباشد.تهیه کننده پشتی و خطاطی از استاد قمرالدین چشتی با مقدمه یی از حسین فخری داستان نویس ومنتقد کشور.

SHOW MORE
SHOW LESS

Create successful ePaper yourself

Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.

ُ<br />

ص د ا ی<br />

ا زخ ا ک س <br />

م ج م و ع ھ ء د ا س ت ا ن<br />

ق ا د ر م را د ی<br />

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -<br />

و£عدچشمÖاش سوی تکمھ ‎7‎اراه کشیدند،‏ ازتکمھ ‎7‎ابدش آمد.‏ دلش خواست برخ‎5‎‏‘د وتکمھ<br />

‎7‎ارا یک یک تا ‏ˆشکند ودورPیاندازدشان.‏ آن Fاه آرام م:شد،‏ آن Fاه مردم ازtیاده رو م‎5‎فتند.‏ در<br />

دلش آ¬ش انتقام شعلھ کشیده بود.‏<br />

پ‎5‎مردکھ میخندید،‏ گفت:‏<br />

» چرامن خوش شوم؟ ‎7‎ا ، من خوش م:شوم.‏ «<br />

سوی ترافیک دید.‏ ترافیک بھ نظرش مثل یک موش آمد،‏ موش مرده.‏ بازخندید.‏ ترافیک عا¥‏no و<br />

برافروختھ فرOاد زد:‏<br />

» چراخنده میکnq؟ «<br />

»<br />

خودش راباردیگرمثل یک Þ‏×لوان مغلوب یافت.‏ ‎7‎زاران نفردردورادورش قÖقÖھ کنان میخندیدند.‏<br />

کف م‎5‎‏‘دند.‏ ن:‏Iìندمیکردند.‏ پ‎5‎مردبالای سرش استاده بودوسوش میخندید.‏ قÖقÖھ کنان<br />

میخندید.‏ بھ نظر‎5tمردآمدکھ ترافیک زOر‎7‎مان بارسنگ‎5‎ن خردوخم‎5‎شده است.‏ خودش<br />

راiامییاب یافت،‏ اول نمرهء صنف،‏ ترافیک درحا…„‏ کھ پارچھء ناiامی دردسÜ‏×اش میلرزOد،‏ گرOھ<br />

اش گرفتھ بود.‏ ‎7‎مھء صنف،‏ ‎7‎مھء بچھ ‎7‎امیخندیدند.‏<br />

ترافیک یک پارچھ خشم،‏ کو „ ازخشم آ¬ش‎5‎ن،‏ وجودش ل?یزازاین مذاب گداختھء خشم آ¬ش‎5‎ن،‏<br />

بم بایدمنفجرم:شد.‏ دوOدبایک جÖش،‏ یک حملھ ازگوشھء دستمال تکمھ ‎7‎اکشید.‏ تکمھ ‎7‎ابھ<br />

‎7‎رسو پاشان شدند.‏ چیغ زد:‏<br />

بروازاین جا،‏ گمشو!»‏<br />

بم منفجرشده بود.‏ اماپ‎5‎مردمیخندید،‏ میخندید.‏ باخوWسردی برخاست،‏ بھ چیدن تکمھ ‎7‎اش.‏<br />

ترافیک سوی پ‎5‎مردخ‎5‎ه مانده بود ، ازخشم ونفرت میلرزOد.‏ ازخوWسردی بابھ ب:شعصباWی<br />

شده بود.‏ پ‎5‎مرد تکمھ ‎7‎اش رادرزOرtای ر‎7‎گذران میپالید.‏ ترافیک باردیگراوراغالب وخودش<br />

رامغلوب حس کرد.‏ بھ خیالش آمدکھ ‎7‎زاران ‎7‎زارسال میگذردکھ این پ‎5‎مرد ‎7‎م:شھ اورامغلوب<br />

م:سازد.‏<br />

پ‎5‎مردتکمھ ‎7‎اش رامیپالید،‏ ن‎6‎ا „ بھ ترافیک افگند.‏ ترافیک مشوش،‏ فشرده شده،‏ مثل یک<br />

موش مرده بھ نظرش آمد،‏ خندهء معnq داری کرد.‏ بھ خیالش آمد کھ ‎7‎زاران ‎7‎زارسال است کھ<br />

ترافیک میخوا‎7‎دازاواول نمره Fی رابگ‎5‎د.‏ اما‎7‎م:شھ ناiام است.‏ ‎7‎م:شھ ناiام وخودش اول نمره.‏<br />

باردیگر سروtای تکیده اش رامسرت دلپذیری لرزاند.‏<br />

- 98 -

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!