13.02.2017 Views

صدایی ارخاکستر مجموعهء داستان ازقادرمرادی

این کتاب در سال 1374 خورشیدی از سوی کتابخانهء دانش در پشاورچاپ شده وشامل بیست وچهارداستان کوتاه میباشد.تهیه کننده پشتی و خطاطی از استاد قمرالدین چشتی با مقدمه یی از حسین فخری داستان نویس ومنتقد کشور.

این کتاب در سال 1374 خورشیدی از سوی کتابخانهء دانش در پشاورچاپ شده وشامل بیست وچهارداستان کوتاه میباشد.تهیه کننده پشتی و خطاطی از استاد قمرالدین چشتی با مقدمه یی از حسین فخری داستان نویس ومنتقد کشور.

SHOW MORE
SHOW LESS

Create successful ePaper yourself

Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.

ص د ا ی<br />

ا زخ ا ک س <br />

م ج م و ع ھ ء د ا س ت ا ن<br />

ق ا د ر م را د ی<br />

- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -<br />

iی بودکھ این iار‎7‎ارا کرد؟ iی بود کھ مرا یاماراباپنجالهای قوش گرفت وPھ این جاافگندتا<br />

شاگرد مغازه دارچشم آ£ی،‏ خانم ماری این دیارPی‎6‎انھ شوم؟ iی بود کھ چشمهای کیمیای مرا،‏<br />

غزل لایRنا „ ودل انگ‎5‎‏‘‏ ن‎6‎اه ‎7‎اش راغارت کرد؟ iی بود کھ سرزمینم را،‏ خانھ ‎7‎ایم را،‏ شهرم را<br />

بمباردمان کردتا پرنده ‎7‎ا ازآشیانھ ‎7‎ای شان ب‎5‎ون بروند ومن مزدور خانم ماری شوم.‏ iی بودکھ<br />

فاصلھء عمیقی راب‎5‎ن من وPچھ ‎7‎ایم،‏ ب‎5‎ن من و زنم،‏ ب‎5‎ن من وخودم ایجاد کرد؟ iی بودکھ مارااز<br />

خودماگرفت ودستهای معصومم رابھ خون جنایت بزرگ آلوده ساخت؟ بھ جنای–‏n کھ خودم،‏<br />

Fلوی خودم را بفشارم تا از د‎7‎انم خون بیاید.‏<br />

آیا‎7‎مھء این کیها یک iی نبود؟ دست ‎7‎مان دیوی نبود کھ ش“‏n آمدو ذوق آمدن بھ این دیار پرزرق<br />

و برق رادرمغزم تزرOق کرد ورفت؟ آیا‎7‎مان زن کو…„‏ راست نگفتھ بودکھ بازخوا‎7‎م دیدکھ ازمن<br />

چھ جورمیکند؟<br />

سرم میچرخد،‏ سوی تخت خواب ن‎6‎اه میکنم.‏ بھ ساعت وعقرPھ ‎7‎ای استادهء آن مینگرم.‏ اشک<br />

رOخن سودی ندارد.‏ حالامن مانده ام وOک Wعش...‏ حس میکنم کھ گندیده شدن من ‎7‎م مثل<br />

گندیده شدن یک مرده،‏ ازدرونم آغاز یافتھ است.‏ برمیخ‎5‎‏‘م وiلک‎5‎ن رامیگشایم.‏ حس میکنم ‎7‎وای<br />

ز‎7‎رآلودی درون اتاقم efوم میاورد.‏<br />

باردیگر صدای گرOھ آلود و نیمھ جان خودم را م:شنوم :<br />

» کیمیا،‏ برخ‎5‎‏‘...‏ بکسهارا بUند.‏ «<br />

بھ خیالم میایدکھ دو‎5tمرد،‏ درعقب من Wشستھ اندوچای مینوشندودرPارهء گذشتھ ‎7‎اوازدست<br />

رفتھ ‎7‎اگپ م‎5‎‏‘نند.‏ درPارهءiاکھ ‎7‎اوtهلوانهای ازدست رفتھ گپ م‎5‎‏‘نند.‏ در Pارهءسفر‎7‎او<br />

سیاحتهای کھ از‎7‎ند،‏ سندتابھ بخاراوسمرقندم‎5‎فتندومیامدند،‏ باحسرت ودرد ‎²‎‏†بت میکنند.‏<br />

پایان<br />

‎۱۳۷۴‎خورشیدی . ‎¹‎شاور<br />

- 170 -

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!