سه نمایشنامه (اما، مارکس در سوهو، دخترونوس) - تئاتر سیاسی هاوارد زین
ترجمه شیرین میرزانژاد - گروه تئاتر اگزیت
ترجمه شیرین میرزانژاد - گروه تئاتر اگزیت
- TAGS
- howard-zinn
Create successful ePaper yourself
Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.
٣ بمنبممایشنامه گروه <strong>تئاتر</strong> ا گزیت <strong>هاوارد</strong> <strong>زین</strong><br />
راه جریان آزاد سرمایه <strong>در</strong> سرتاسر جهان وجود دارد‐ اعطای حق به سرمایهداران برای بهببههرهکشی از<br />
مردم سراسر جهان.<br />
تیبرتبررهای روزنامههابىیبىی که <strong>مارکس</strong> <strong>در</strong> طول بمنبممایش به آبهنبهها نگاه میکند برایش غبریبررمنتظره نیستند. او ادغام<br />
شرکتهای بزرگ را دیده بود که امروزه <strong>در</strong> ابعادی بزرگتر ادامه دارد. او شکاف فزاینده میان<br />
ثروبمتبممندان و فقرا را دیده بود که نه تنها <strong>در</strong> میان مردم هر کشوری وجود دارد، بلکه به طرزی بسیار<br />
چشمگبریبررتر میان مردم کشورهای ثروبمتبممند و مردم کشورهای فقبریبرر نبریبرز به چشم میخورد.<br />
<strong>در</strong> بمنبممایشنامه <strong>مارکس</strong> میگوید که سوسیالیسم نباید خصوصیات سرمایهداری را به خود بگبریبررد. <strong>در</strong><br />
اشاره به اینکه چطور <strong>در</strong> کشورهای شبهسوسیالیسبىتبىی مجممجخالفان رژ بمیبمم به کام مرگ فرستاده میشوند، او بر<br />
یکی از نوشتههای خود تامل میکند. <strong>در</strong> سال ١٨۵٣ هنگامی که <strong>در</strong> نیویورک دیلی تریبون مینوشت<br />
<strong>در</strong>بارهی سیستم جرابمئبمم و مجممججازاتها گفته بود:«آیا ضروربىتبىی برای تاملی عمیق <strong>در</strong> تغیبریبرر سیستمی که چنبنیبنن<br />
جنایابىتبىی را موجب میشود وجود ندارد؛ به جای تکر بمیبمم دژخیمی که جانیان بسیاری را اعدام میکند<br />
تنها برای آنکه جای بیشبرتبرری برای جانیان جدید باز شود؟»<br />
ما <strong>در</strong> اجتماعی زندگی میکنیم که عبارت «فتیشبریبرزم کالا»ی <strong>مارکس</strong> به خو بىببىی آن را توصیف میکند.<br />
همھهممانگونه که رالف والدو امرسون١ تقریباً <strong>در</strong> همھهممان دوران با دیدن آغاز نظام صنعبىتبىی آمریکا<br />
میگوید:«اشیاء بر <strong>زین</strong> نشسته و از نوع بشر سواری میگبریبررند.» جمحجممایت از دارابىیبىیهای شرکتها مهمتر از<br />
جمحجممایت از زندگی انسان تلقی میشود. دیوان عالىللىی <strong>در</strong> اواخر قرن نوزده حکمی صا<strong>در</strong> کرد مببىنبىی بر اینکه<br />
شرکتها «شخص» مجممجحسوب میشوند و بنابراین مشمول و مورد جمحجممایت متمم چهارده قانون اساسی<br />
هستند؛ <strong>در</strong> واقع جمحجممایبىتبىی بیشبرتبرر نسبت به سیاهپوستابىنبىی که این متمم <strong>در</strong> اصل برای آبهنبهها نوشته شده بود.<br />
<strong>مارکس</strong> تنها بیست و پنج سال داشت و با جبىنبىی <strong>در</strong> پاریس زندگی میکرد که سندی <strong>در</strong>خشان را به<br />
رشتهی بجتبجحریر <strong>در</strong>آورد. این مبنتبنن سالها بعد منتشر شد که با عنوان «طرح اقتصادی و فلسفی» شناخته<br />
میشود. <strong>مارکس</strong> <strong>در</strong> این مبنتبنن از بیگانگی <strong>در</strong> دنیای م<strong>در</strong>ن نوشت که بجتبجحت سلطهی سرمایهداری به اوج<br />
خود رسیده است و <strong>در</strong> آن انسانها از کار خود، از طبیعت، از یکدیگر و از خودشان بیگانهاند. این<br />
پدیدهای است که ما <strong>در</strong> زمانهی خودمان پبریبررامون خود میبینیم، پدیدهای که منجر به فلا کت معنوی و<br />
مادی میشود.<br />
<strong>مارکس</strong> غالب آثار خود را وقف نقد بر سرمایهداری کرد و بسیار کم به توصیف اینکه جامعهی<br />
سوسیالیسبىتبىی چگونه باید باشد پرداخت. اما میتوان با قیاس آبجنبجچه <strong>در</strong>بارهی سرمایهداری میگوید<br />
جامعهای بدون بهببههرهکشی را تصور کرد که مردم خود را با طبیعت، با کاری که به آن مشغولند، با<br />
یکدیگر و با خود یگانه میبینند. هنگامی که <strong>مارکس</strong> با عبارابىتبىی پرحرارت جامعهی ساخته شده به<br />
دست کمون پاریس ١٨٧١ را <strong>در</strong> آن چند ماه عمر کوتاهش توصیف میکند، سرتحنتحخهابىیبىی از آینده را به<br />
دست ما میدهد. تلاش کردم این تصویر را <strong>در</strong> بمنبممایشنامه جای دهم.<br />
!133<br />
Ralph Waldo Emerson ١