سه نمایشنامه (اما، مارکس در سوهو، دخترونوس) - تئاتر سیاسی هاوارد زین
ترجمه شیرین میرزانژاد - گروه تئاتر اگزیت
ترجمه شیرین میرزانژاد - گروه تئاتر اگزیت
- TAGS
- howard-zinn
Create successful ePaper yourself
Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.
٣ بمنبممایشنامه گروه <strong>تئاتر</strong> ا گزیت <strong>هاوارد</strong> <strong>زین</strong><br />
هنگامی که به جنوب نقلمکان کردبمیبمم تا <strong>در</strong> جامعهی سیاهپوست کالجللجج آتلانتا زندگی کنیم و وارد<br />
جنبش ضد تبعیض نژادی شدم، دورادور از طریق خانوادهام <strong>تئاتر</strong> را بجتبججربه میکردم. با رفبنتبنن به<br />
سمشسممال، زندگیام حول مجممجحور ت<strong>در</strong>یس تارتحیتحخ و سیاست <strong>در</strong> دانشگاه بوستون قرار گرفت، اما بیشبرتبرر از آن<br />
حول مبارزه برای پایان جنگ <strong>در</strong> ویتنام. با نوشبنتبنن <strong>در</strong>بارهی جنگ و نافرمابىنبىی مدبىنبىی، دیگر فرصبىتبىی<br />
نداشتم که به نوشبنتبنن برای <strong>تئاتر</strong> فکر کنم. اما وقبىتبىی جنگ ویتنام پایان یافت و دیگر برای سخبرنبررابىنبىی و<br />
تظاهرات ضد جنگ دور کشور سفر بمنبممیکردم، آزاد بودم تا اولبنیبنن بمنبممایشنامهام، «اِما» را بنویسم که<br />
<strong>در</strong>بارهی اما گلدمن، فمینیست‐آنارشیست جسور، رفقایش و عشاقش بود. حال هیجابىنبىی را بجتبججربه<br />
میکردم که نظبریبرر آن را <strong>در</strong> دنیای دانشگاه بمنبممیتوان یافت. من <strong>در</strong>یافتم که نوشبنتبنن برای <strong>تئاتر</strong> ویژگیای<br />
داشت که <strong>در</strong> نوشبنتبنن کتاب و مقاله اثری از آن دیده بمنبممیشد. آن فعالیتها، تلاشهابىیبىی انفرادی بودند، اما<br />
وقبىتبىی یک بمنبممایشنامه مینوشتید، به سرعت تبدیل به بجتبججربهای جمججممعی میشد.<br />
همھهممبنیبنن که سمشسممای بمنبممایشنامهنویس مبنتبنن را بجتبجحویل کارگردان میدادید، دیگر عملی خلاقه <strong>در</strong> تنهابىیبىی نبود.<br />
تقریباً بلافاصله مبنتبنن به همھهممان اندازه به کارگردان، بازیگران، طراح صحنه، نورپرداز، طراحان لباس و<br />
مدیر صحنه تعلق داشت که به سمشسمما. و شوری همھهممهی سمشسمما را <strong>در</strong> تلاشی جمججممعی به هم پیوند میداد تا<br />
کلامتان به <strong>در</strong>اماتیکترین و جالبترین شکل ممممممکن به روی صحنه بیاید. بجتبججربهای احساسی بود که<br />
نظبریبرر آن را <strong>در</strong> کار به عنوان استاد دانشگاه و نویسندهی آثار تاربجیبجخی ندیده بودم. قرار بود که با بمتبممام<br />
این افراد <strong>در</strong> فضابىیبىی خودمابىنبىی سخت کار کنم، با گرمی و مجممجحببىتبىی که برای یک دانشگاهی غریب است.<br />
افراد برای بمتبممرین از راه میرسیدند و یکدیگر را <strong>در</strong> آغوش میگرفتند. این صحنهای نبود که <strong>در</strong><br />
دانشگاه بتوان با آن روبرو شد.<br />
اما آیا نوشبنتبنن برای <strong>تئاتر</strong> برای کسی چون من که زندگی و آثارش بر جنگ، قانون، فقر، بىببىیعدالبىتبىی و<br />
نژادپرسبىتبىی متمرکز بوده است، میتوانست رضایتبجببجخش باشد؟ وقبىتبىی به این موضوع فکر کردم، به این<br />
نتیجه رسیدم که هیچیک از این اشکال مبارزهی اجتماعی را بمنبممیتوان بر دیگری برتر دانست. هر یک<br />
ق<strong>در</strong>ت منحصر به فرد خود را داشت. با نوشبنتبنن آثار تاربجیبجخی و <strong>سیاسی</strong> میتوانستم خوانندگابمنبمم را با<br />
اندیشهها و حقایقی آشنا کنم که ممممممکن بود آبهنبهها را ترغیب کند تا جهان اطراف خود را از نو بررسی کنند<br />
و تصمیم بگبریبررند که به نبرببررد بپیوندند. نوشبنتبنن بمنبممایشنامه بر روی چند شخصیت بمتبممرکز میکرد، کاری<br />
میکرد که بیننده با آبهنبهها ارتباط احساسی برقرار کند و از این طریق مجممجخاطب را عمیقاً از <strong>در</strong>ون بجتبجحت تاثبریبرر<br />
قرار میداد؛ چبریبرزی که از طریق نبرثبرر بىببىیروح تارتحیتحخ و فلسفهی <strong>سیاسی</strong> به راحبىتبىی بمنبممیتوان به آن دست<br />
یافت.<br />
یک بمنبممایشنامه همھهممانند هر شکل دیگری از بیان هبرنبرری (رمان، شعر، موسیقی، نقاشی) امکان تعالىللىی دارد.<br />
میتواند با بازسازی خیالپردازانهای از واقعیت، بر خرد معمول، سنت و فرمان ساختار برتری یافته و پا<br />
فراتر از آبهنبهها بگذارد، از آبجنبجچه که از فرهنگمان به ما رسیده بگریزد و مرزهای نژاد، طبقه، مذهب و ملت<br />
را به چالش بکشد. شورشیان فرانسوی سال ١٩۶٨ شعاری داشتند که میگفت: realiste.» Soyez<br />
!7