سه نمایشنامه (اما، مارکس در سوهو، دخترونوس) - تئاتر سیاسی هاوارد زین
ترجمه شیرین میرزانژاد - گروه تئاتر اگزیت
ترجمه شیرین میرزانژاد - گروه تئاتر اگزیت
- TAGS
- howard-zinn
You also want an ePaper? Increase the reach of your titles
YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.
٣ بمنبممایشنامه گروه <strong>تئاتر</strong> ا گزیت <strong>هاوارد</strong> <strong>زین</strong><br />
پائولو: ماروین میلر١ رو میگی. خب روانکاوها هم کسی رو نیاز دارن که باهاش حرف بزنن.<br />
آرامینتا: دوستای تو همھهممیشه اسمهاشون با هم جور بود. زیگمونت زلر. ماروین میلر.<br />
(پائولو سرش را با ناباوری تکان میدهد، اوقاتش تلخ شده اما ناخواسته برایش جالب هم هست.)<br />
آرامینتا: نقاشیهای م<strong>در</strong><strong>سه</strong>مو نگاه میکرد و میگفت: نگاه کن دستاش چه کوتاهه‐ دنبال مجممجحبته. عجب<br />
آدم گهی بود!<br />
جیمی (وسط صحبتش میپرد): کی آدم گهی بود آرامینتا؟<br />
پائولو: تو همھهممیشه اصطلاحات مدفوعی رو جایگ<strong>زین</strong> اظهار نظر منطقی میکردی.<br />
آرامینتا: مدفوعی! این دیگه حرف زشتیه.<br />
پائولو: ا گه بجتبجحصیلات بهببههبرتبرری داشبىتبىی…<br />
آرامینتا: تو منو فرستادی کالجللجج <strong>در</strong>جه چهار…<br />
پائولو: کالجللجج <strong>در</strong>جه <strong>سه</strong> ردت کرده بود… ا گه بجتبجحصیلات بهببههبرتبرری داشبىتبىی میفهمیدی که چرا فروید <strong>در</strong>بارهی<br />
فضولات نوشته بود.<br />
آرامینتا: فضولات! این دیگه خیلی مدفوعیه.<br />
پائولو: فضولات یکی از دستهبندیهای فروید بود.<br />
آرامینتا: خب دوستای تو مدام تو این دستهبندیها قرار میگرفبنتبنن.<br />
(جیمی از سروکول آرامینتا بالا میرود و بغلش میکند.)<br />
پائولو: جیمی آرامینتا رو اذیت نکن.<br />
آرامینتا: اذیتم بمنبممیکنه.<br />
پائولو: جیمی تو دیگه یه پسر بزرگی.<br />
آرامینتا: این یعبىنبىی چی؟<br />
پائولو: یعبىنبىی اینکه باید یاد بگبریبرره چطور با خابمنبممهای جوون رفتار کنه.<br />
آرامینتا: من خواهرشم.<br />
جیمی: بابا، من میخوام با آرامینتا ازدواج کنم.<br />
!177<br />
Marvin Miller ١