12.10.2017 Views

سه نمایشنامه (اما، مارکس در سوهو، دخترونوس) - تئاتر سیاسی هاوارد زین

ترجمه شیرین میرزانژاد - گروه تئاتر اگزیت

ترجمه شیرین میرزانژاد - گروه تئاتر اگزیت

SHOW MORE
SHOW LESS

Create successful ePaper yourself

Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.

٣ ‏بمنبممایشنامه گروه <strong>تئاتر</strong> ا گزیت <strong>هاوارد</strong> <strong>زین</strong><br />

ساشا ‏(ناراحت گوشهای کز کرده بود.‏ حال برانگیخته شده است):‏ چرا ‏همھهممش چهارتا؟ میخوای تو<br />

دستشو ‏بىیبىی هم یه ‏بجتبجخت بذار ‏بمیبمم؟ اینجوری دوستم یوسل میلر ١ هم میتونه بیاد پیشمون.‏ میتونیم ‏بجتبجختو<br />

عمودی بذار ‏بمیبمم که یوسل سرپا ‏بجببجخوابه.‏ ‏(اوقاتش تلخ است.)‏<br />

اما ‏(با ناخشنودی):‏ ساشا!‏<br />

ساشا:‏ هیچی نگو دیگه.‏ ‏(به سوی آبهنبهها میآید.‏ دستش را دور آبهنبهها حلقه میکند.)‏ راست میگید.‏ ‏همھهممتون<br />

راست میگید.‏ وقبىتبىی اشتباه میکنم،‏ قبولش میکنم.‏ ما دوست و رفیقیم.‏ چرا نتونیم با هم زندگی<br />

کنیم،‏ اشبرتبررا کی زندگی کنیم؟ این راه آینده است.‏ ما هم باید آینده رو ‏همھهممبنیبنن حالا شروع کنیم.‏ ‏(ولىللىی<br />

زیاد خوشحال به نظر ‏بمنبممیرسد.)‏<br />

آنا ‏(بالا و پایبنیبنن میپرد):‏ آره!‏ آره!‏<br />

فدیا ‏(<strong>در</strong> حال آماده کردن بطری شرابىببىی که <strong>در</strong> روزنامه پیچیده بود):‏ به سلامبىتبىی کلکتیو کوچیکمون<br />

بنوشیم!‏<br />

ساشا ‏(سرش را تکان میدهد):‏ هر بار میبینیش یه بطری شراب زده زیر بغلش.‏<br />

فدیا ‏(چوبپنبهی بطری را با صدابىیبىی بلند <strong>در</strong>ست جلوی ساشا باز میکند):‏ <strong>اما،</strong>‏ تو چندتا لیوان بشور،‏ من<br />

شرابو میریزم.‏<br />

‏(اما شانههایش را بالا میاندازد و میرود لیوان بیاورد.)‏<br />

ساشا:‏ ‏همھهممه برای غذا و اجاره <strong>سه</strong>م مساوی میپرداز ‏بمیبمم.‏<br />

اما:‏ ‏همھهممه بر اساس توانمون میپرداز ‏بمیبمم.‏ من و آنا تو کارخونهی کرست کار میکنیم.‏ تو تو کارخونهی<br />

سیگار کار میکبىنبىی.‏<br />

ساشا:‏ فدیا هم میتونه پبریبررهنشو بفروشه.‏ با پولش میتونیم یک ماه زندگی کنیم.‏<br />

آنا:‏ ‏بجنبجخند!‏ وقبىتبىی فدیا یه تابلو بفروشه،‏ بیشبرتبرر از دستمزد یه هفتهی من پول <strong>در</strong>میآره.‏<br />

ساشا:‏ فدیا!‏ آخرین باری که یه تابلو فروخبىتبىی کی بود؟<br />

فدیا:‏ امروز چند شنبه است؟<br />

آنا:‏ چهارشنبه.‏<br />

!53<br />

Yussel Miller ١

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!