12.10.2017 Views

سه نمایشنامه (اما، مارکس در سوهو، دخترونوس) - تئاتر سیاسی هاوارد زین

ترجمه شیرین میرزانژاد - گروه تئاتر اگزیت

ترجمه شیرین میرزانژاد - گروه تئاتر اگزیت

SHOW MORE
SHOW LESS

You also want an ePaper? Increase the reach of your titles

YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.

٣ ‏بمنبممایشنامه گروه <strong>تئاتر</strong> ا گزیت <strong>هاوارد</strong> <strong>زین</strong><br />

باورم ‏بمنبممیشد داری با صدای بلند میگی.‏ من سالها ‏همھهممبنیبنن فکر رو میکردم.‏ مردا از من استفاده<br />

کردهاند اما.‏ من هم از مردا استفاده کردهام.‏ فقط به خاطر اینکه پول نداشتم.‏ تو راست میگفبىتبىی.‏<br />

اما:‏ من حرف جدیدی ‏بمنبممیزبمنبمم.‏ فقط چبریبرزابىیبىی که مردم میترسن <strong>در</strong> ملا عام بگن.‏<br />

المللممیدا:‏ تو میگی.‏ ای کاش من هم میتونستم اون طور حرف بزبمنبمم.‏ فکر میکنم ا گه به خاطر<br />

زیادهروی تو مشروب خوردن نبود میتونستم.‏ اما با این زندگی مزخرف ‏بهببههش احتیاج دارم.‏ نه فقط<br />

زندگی خودم،‏ ‏بمتبممام دوروبرم،‏ مردمی که خسته و کوفته از اون تپهی شیبدار بالا میرن،‏ سر<br />

میخورن اما بازم بالا میرن.‏ میدوبىنبىی چرا با فرد ازدواج کردم؟ وای چشمات داره بسته میشه.‏ هیچ<br />

فکر نکردم که چق<strong>در</strong> خستهای!‏ ‏بمتبممام شب تو قطار پنسیلوانیا و بعدش هم با ‏بمتبممام توانت سخبرنبررابىنبىی<br />

کردی.‏ فردا هم که شنیدهام باید بری نیویورک برای تظاهرات بزرگ.‏ ‏بجببجحران بدجوری زده به نیویورک،‏<br />

مثل اینجا.‏ منم ‏همھهممبنیبننجوری دارم حرف میزبمنبمم…‏ برو ‏بجببجخواب اما…‏<br />

اما ‏(بیدار میشود):‏ نه خواهش میکنم.‏ دارم گوش میدم…‏<br />

المللممیدا:‏ مطمئبىنبىی؟ داشتم میگفتم که چطور شد با فرد ازدواج کردم.‏ برای این بود که از خونهی ما<strong>در</strong>م<br />

بزبمنبمم ببریبررون اونق<strong>در</strong> که سرد بود.‏ از ترس قبض گاز هیچ وقت شعلهی گاز رو زیاد ‏بمنبممیکرد.‏ من هم مریض<br />

بودم و سرفه میکردم.‏ فرد منو از اوبجنبججا آورد ببریبررون.‏ از این بابت ‏ممممممنونشم،‏ هر چند که روجمحجممو زجمخجممی<br />

کرده.‏<br />

‏(اما دوباره به خواب میرود.‏ المللممیدا به پشت سر او میرود و با آرامی پشت و گردنش را ماساژ میدهد.‏<br />

اما چشمانش را باز میکند و دست المللممیدا را به آرامی میگبریبررد.‏ صحنه تاریک میشود.)‏<br />

!97

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!