سه نمایشنامه (اما، مارکس در سوهو، دخترونوس) - تئاتر سیاسی هاوارد زین
ترجمه شیرین میرزانژاد - گروه تئاتر اگزیت
ترجمه شیرین میرزانژاد - گروه تئاتر اگزیت
- TAGS
- howard-zinn
You also want an ePaper? Increase the reach of your titles
YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.
٣ بمنبممایشنامه گروه <strong>تئاتر</strong> ا گزیت <strong>هاوارد</strong> <strong>زین</strong><br />
موهومی که اسمسسممش رو ملت گذاشبنتبنن. کارگران جهان، متحد شوید! (کمرش را میگبریبررد، راه میرود.)<br />
خدایا، این کمرم داره منو میکشه….<br />
اعبرتبرراف میکنم: من حساب نبوغ سرمایهداری <strong>در</strong> ادامهی حیاتش رو نکرده بودم. من فکر بمنبممیکردم<br />
که برای زنده نگه داشبنتبنن این نظام بیمار دارو بىیبىی وجود داشته باشه. جنگ برای ادامهی کار صنایع و<br />
دیوانه کردن مردم با وطنپرسبىتبىی، تا فلا کت خودشون رو فراموش کبننبنن. متعصببنیبنن مذهبىببىی که به مردم<br />
وعدهی بازگشت مسیح رو میدن. (سرش را تکان میدهد) من مسیح رو میشناسم. برگشتبىنبىی<br />
نیست…<br />
من تو سال ١٨۴٨ اشتباه میکردم که فکر میکردم سرمایهداری رو به افوله. زمانبندیام یه کم<br />
اشتباه بود. شاید حدود دویست سال. (لبخند میزند) اما تغیبریبرر شکل پیدا میکنه. نظام حاضر تغیبریبرر<br />
شکل پیدا میکنه. مردم اجمحجممق نیسبنتبنن. یادم میآد رئیسجمججممهورتون لینکلن گفته بود بمنبممیشه بمتبممام مردم<br />
رو برای همھهممیشه فریب داد. عقل سلیمشون، غریزهشون برای اصالت و عدالت اونا رو گرد هم میآره.<br />
مسخره نکنبنیبنن! قبلاً هم اتفاق افتاده. باز هم میتونه اتفاق بیفته. و وقبىتبىی که اتفاق بیفته، حکمرانان<br />
جامعه با بمتبممام ثروتشون، با بمتبممام ارتششون برای جلوگبریبرری از اون ناتوان میمونن. نوکراشون از<br />
خدمت بهببههشون سر باز میزنن و سربازهاشون از فرمانشون سرپیچی میکبننبنن.<br />
بله، سرمایهداری دستاوردهای شگفبىتبىی داشته که <strong>در</strong> طول تارتحیتحخ بىببىیسابقه بوده‐ معجزات تکنولوژی و<br />
علم. اما <strong>در</strong> عبنیبنن حال گور خودش رو هم میکنه. اشتهای سبریبرریناپذیرش برای سود بیشبرتبرر و بیشبرتبرر و<br />
بیشبرتبرر جهابىنبىی پر از آشوب رو میسازه. همھهممه چبریبرز رو ‐از هبرنبرر، ادبیات و موسیقی گرفته تا خود زیبابىیبىی‐<br />
تبدیل به کالا میکنه تا بتونه خرید و فروش بشه. انسان رو تبدیل به کالا میکنه. نه فقط کارگرای<br />
کارخونهها رو، بلکه فبریبرزیکدانها، دانشمندا، حقوقدانها، شعرا، هبرنبررمندا، همھهممه برای ادامهی بقا باید<br />
خودشونو بفروشن.<br />
بعد چی میشه ا گه بمتبممام این آدما بفهمن که همھهممگی کارگرن و یک دسمشسممن مشبرتبررک دارن؟ به هم<br />
میپیوندن تا به هدفشون برسن. و نه فقط <strong>در</strong> کشور خودشون، چون سرمایهداری به بازار جهابىنبىی نیاز<br />
داره. فریاد میزنه «بجتبججارت آزاد!» چون نیاز داره که همھهممهجای دنیا آزادانه بگرده و سود به دست بیاره،<br />
بیشبرتبرر و بیشبرتبرر! اما با این کار، ناخواسته یه فرهنگ جهابىنبىی به وجود میآره. مردم طوری از مرزها گذر<br />
میکبننبنن که <strong>در</strong> طول تارتحیتحخ سابقه نداشته. اندیشهها از مرزها عبور میکبننبنن. نتیجهی این قطعاً چبریبرز<br />
جدیدی خواهد بود. (مکث میکند، متفکرانه)<br />
وقبىتبىی تو سال ١٨۴٣ با جبىنبىی توی پاریس زندگی میکردم، بیست و پنج سالمللمم بود. مطلبىببىی نوشتم<br />
<strong>در</strong>بارهی اینکه <strong>در</strong> نظام صنعبىتبىی جدید مردم از کارشون بیگانهان چون براشون ناخوشاینده. از<br />
طبیعت بیگانه میشن چون ماشبنیبننها، دود، بوها و صداها به حواس پنجگانهشون جمحجمملهور میشه‐<br />
اسمسسممش رو گذاشبنتبنن تغیبریبرر. از همھهممدیگه بیگانهان چون همھهممه <strong>در</strong> مقابل هم قرار داده شدهان و برای بقا<br />
!156