12.07.2015 Views

دومه نیکو لوسوردو - Ketab Farsi

دومه نیکو لوسوردو - Ketab Farsi

دومه نیکو لوسوردو - Ketab Farsi

SHOW MORE
SHOW LESS
  • No tags were found...

Create successful ePaper yourself

Turn your PDF publications into a flip-book with our unique Google optimized e-Paper software.

صفحه 109صحرا است،‏ آن طور که موافقت نامه هایکوتونو )۲۰۰۰( و پروژه های موسوم بهشریکان اتحادیه اروپاوجامعه های منطقهای آفریقا آن را تصویر می کنند،‏ وضعبه همان ترتیب است.‏ پیروی همه از همانگفتمان های بی مزه مربوط به ‏»کاهشفقر«‏ یا ‏»حکومت مطلوب«،‏ موضع گیریهای خود خواهانه مدیر کل جدید سازمانجهانی تجارت)‏OMC‏(‏ ‏)پاسکال المی‏»سوسیالیست«!‏ ) – که به شدت سفیراندستگاه اداری بوش را ترساند-‏ گواه بر اینیگانگی شریکان تریاد امپریالیستی است.‏۴۳٫ در برابر این مصاف شدید بی مانند،‏واکنش های جنوب در مسئله بسیار منفعل وناسازگار است.‏ دولت ها،‏ مانند دولت هایزیر حمایت پیشین دیگر جز آزادی عملبسیار محدود ندارند و از به پرسش کشیدنلیبرالیسم اقتصادی که کشور های شان تاوانآن را داده اند،‏ خودداری می کنند.‏ بخش هایوسیع طبقه های توده ای فرو مانده که درپس نشست گفتگوهای شبه مذهبی یا قومیقرار دارند،‏ تقسیم بندی ها بین خلق هایجنوب را آشکار می کنند.‏ باز سازی جبههمتحد جنوب در برابر امپریالیسم جمعی تریادو تعرض های نظامی ایاالت متحد مصافیرا تشکیل می دهد که خلق های آسیا،‏ آفریقاو آمریکای التین رویاروی آن قرار دارند.‏۴۴٫ البته،خلق های آسیا و آفریقا در طی‏»عصر باندونگ«‏ )۱۹۷۵- ۱۹۵۵( بهموهبت جبهه متحدی که در برابر امپریالیسمبر پا کردند،‏ او را به عقب نشینی وا داشتند.‏البته،‏ شرایطی که این کامیابی ها را ممکنساخت،‏ دیگر شرایطی نیستند که بر اوضاعکنونی فرمانرواست.‏ قدرت هایی که حکومتمی کردند،‏ زاده جنبش های رهایی بخشملی و گاه حتا انقالب های واقعی توده ایبود.‏ آن ها بنابر این واقعیت از قانونیت معینو اعتماد خلق های شان برخوردار بودند.‏به عالوه،‏ دولت هایی که آن ها رهبری میکردند،‏ می توانست تا درجه معین رویپشتیبانی اتحاد شوروی حساب کند و تجاوزگران امپریالیست را وادار به خویشتن داریمعین کند.‏ میدانیم که بعد پس از فرو پاشیاتحاد شوروی ، قدرت های امپریالیستی بهسنت تجاوز خشن خود باز گشتند.‏۴۵٫ با این همه،‏ آلترناتیو واقعی که منآن را باندونگ ‏)سه قاره ای(‏ خلق ها مینامم،‏ با مانع های جدی برخورد می کند،‏وظیفه هایی که چپ های کشور های جنوبباید انجام دهند،‏ به هیچ وجه آسان تر ازوظیفه هایی نیست که چپ های اروپا با آنها روبرو هستند.‏مجله هفته شماره 24 خرداد 1390در باره جبهه فرهنگی : ‏»واگشت همه چیز«‏۴۶٫ واپس روی احتمالی فرهنگ اروپاییو آمریکایی شدن جهان از راه تعمیم اصل‏»همرأیی وسیع«‏ در بیان می آید،‏ استواربر تأیید باور نکردنی ‏»هویت جمعی«‏ است.‏نباید به خطر حتمی برای تمدن بشری کهکامیابی ممکن تحول را تشکیل می دهد،‏ کهمن آن را در این راستا انحراف از مسیرتوصیف می کنم،‏ کم بها داد.‏ وانگهی،‏ اینانحراف که اکنون آغاز شده،‏ می تواند گریزبه راست بحران سرمایه داری پیر را تشکیلدهد و فرارفت آن نه راه پیشرفت ها درراستای سوسیالیسم،‏ بلکه از راه ساختمانسیستم جدید از نوع ‏»خراجی«‏ ‏)»نوخراجی«(را ممکن می سازد.‏ من جلوترخصلت های مهم آن را مشخص خواهم کرد.‏نه فقط ‏»جهان دیگری ممکن است«‏ ، بلکهجهان دیگر یقین است که میتواند بهتر و یابدتر از دنیایی باشد که در آن به سر میبریم.‏یادآوری:‏ شیوه تولید»‏ خراجی«‏ ( tribu) taire برای پایداری همبود یا جماعت)communauté( روستایی یک دستگاهاجتماعی وسیاسی بهره کشی را به منظوراخذ خراج )tribut( به خدمت می گیرد.‏‏)مترجم(‏۴۷٫ اندیشه ورزی من در باره این موضوعاستوار بر رد روایت خطی ‏»پیشرفت بشریمقدر مرحله به مرحله گسترش تاریخ«‏است،‏ که این روایت یا استوار بر ایدئولوژی‏)اروپایی آغازین(‏ خرد در پیوند با اقتصادگرایی مدرنیته بورژوایی یا استوار بر تفسیرمارکسیستی عامیانه توالی شیوه های تولیداست.‏ در نقطه های چرخش های تاریخ،‏یعنی هنگامی که گسترش یک سیستم بهپایان واقعیت انباشت تضادهای به وجود آمدهاش،‏ رسید ‏)به بیان دیگر،‏ هنگامی که اینسیستم به سن کهولت وارد می شود(،‏ آیندهممکن با جمع می آمیزد.‏ در این نقطه هایچرخش،‏ دو راهی های تحول بعدی متنوعو در راستاهای تحول ممکن گوناگون اند.‏۴۸٫ در تحلیل هایی که من مطرح میکنم،‏ دستگاه های ایدئولوژیک و سیاسیاستقالل واقعی در رابطه های شان با دستگاهاقتصادی به دست می آورند.‏ ترکیب ویژهاین دستگاه های گوناگون،‏ در میان چیزهای ممکن دیگر وفرمانروایی یکی یا دیگرفرمانروایی ها که این ترکیب را مشخص میکنند.در این صورت توصیف کردن سیستمیرا که در رابطه با مدل پابر جا تشکیل میشود،‏ ممکن می سازند.‏ وانگهی،‏ من فرضکرده ام که سیستم سرمایه داری به کلی دراین زمان نهایی سالخوردگی در مفهومی کهسنگینی تضادهایی که توسط منطق گسترشآن به وجود آمده،‏ از این پس چنان است کهمدیریت آن مستلزم کاربرد دایمی بسیار زیادخشونت سیاسی و نظامی اربابان سیستم،‏ بهویژه جنگ دایمی شمال علیه جنوب است.‏از این پژوهش این نتیجه به دست نمی آیدکه بحران سیستم سرمایه داری جهانی درجریان ناگزیر راه فرارفت از آن را توسطسوسیالیسم جهانی می گشاید.‏ این امر امکانپذیر است.از این رو،‏ در این تحلیل الزماست که آن را پیشنهاد کنم :۱٫ در سطح تحول های سیاسی واجتماعی،‏ پیوستگی پیشرفت اجتماعی،‏ژرفش دموکراسی و تقویت آزادی عملمستقل ملت ها در جهانی شدن چند قطبیمورد بحث.‏۲٫ در سطح ایدئولوژیکی و فرهنگی،‏نوسازی ارزش های کلیت باوری۴۹٫ در این بُعد دوّ‏ م،‏ تحول های فرمانروایرایج به دقت در مفهوم وارونه پیش می روند.‏نمودهای این جهش بزرگ به واپس در آنچه که ‏»پسا مدرنیسم«‏ پیشنهاد می کند،‏ دستکم در جریان های فرمانروایی اش در زیرپرسش قرار دادن دوباره ‏»حقیقت عینی«وپر بها دادن به گفتمان های اش آشکارند.‏آالن سوکال و ژان بریکمون نقد پاالینده اینبُعدخرد را پیشنهاد می کنند.‏ )۵(۵۰٫ پسا مدرنیسم در این روایت که کامیاببوده است،‏ مدعی است که وضعیت ممتازعلم در زمینه شناخت را به پرسش می کشد.‏مدعی است که ‏»حقیقت عینی«‏ به سادگیوجود ندارد،‏ حقیقت چیزی است که ‏»افراد«‏واقعی می اندیشند.‏ به بیان دیگر،‏ جایگاهگفتمان علمی ‏)که حکایت پردازی توصیفشده(‏ در همان سطح دیگر حکایت پردازیها ‏)حکایت پردازی های سحر و جادو،‏ شبهعلم ها،‏ مذهب ها(قرار دارد.‏ حتا مدعیاست که چند گانگی واقعیت،‏ حکایت پردازیهای واقعآًرایج هر ادعای کلیت باورانه رااز میان بر می دارد و همه این گفتمان هارا در همان سطح قرار می دهد،‏ و چیزشگفت ‏)امّا درک نکردنی(‏ این است که ازتابع کردن کسانی که خود را خود به خودضد هژمونیک در نقد تند توصیف می کنند،‏امّا آن را در ‏»گفتمان فرمانروا«‏ کنار میگذارند،‏ می پرهیزد.‏۵۱٫ گفتمان پسا مدرنیستی با تحول های مهمجاری،‏ یعنی پدیداری ‏»فرهنگ گرایی ها«‏‏)با ملحق شدن همیشگی به جمع(‏ همراه استو آن را توجیه می کند . از آن جا این تأیید را

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!