12.07.2015 Views

دومه نیکو لوسوردو - Ketab Farsi

دومه نیکو لوسوردو - Ketab Farsi

دومه نیکو لوسوردو - Ketab Farsi

SHOW MORE
SHOW LESS
  • No tags were found...

You also want an ePaper? Increase the reach of your titles

YUMPU automatically turns print PDFs into web optimized ePapers that Google loves.

صفحه 165قصد انجامش را دارد و گر نه روال که چنینبوده و در اساس تفسیر جهان که کار تازه اینیست،‏ علم بورژوایی همیشه آشکارا مدعیاین امر بوده است،‏ پس چه نیازی به بیان،‏آن هم چنین پرطمطراق.‏ابتدا به ذهن خطور می کند که شاید منظوردادن رنگ و لعابی به ادعایی تکراری استکه امروزه در دکان هر بقالی پیدا می شود.‏بعید نیست.‏ اما این در حکم نان خوردن با ناممارکس است که زیبنده روشنفکران دمکراتما نیست.‏اما شاید منظور این بوده که سنت روشنفکریایران تا این آقایان،‏ تغییر جهان بوده و نهتفسیر آن.‏ خب!‏ پس می توان نتیجه گرفتکه در هنگام قیام ۵۷ نظر آقایان این نبودهو آنها قصد تغییر جهان را داشته اند و حاالمی خواهند در محضر سرمایه جهانی توبهکرده،‏ عذر تقصیر بخواهند.‏منطقی تر است.‏ این که روشنفکران مسلمانما در سال ۵۷ به تبعیت از مارکس میخواستند جهان را تغییر دهند،‏ قابل فهماست،‏ اما این که گناه تغییراتی که خود درایجاد آن مشارکت کرده اند به گردن مارکسبیاندازند،‏ بی انصافی که هیچ،‏ شارالتانیسمسیاسی است.‏ به هیچ وجه قادر به درک ایننکته نیستم که منظور مارکس از تغییر جهاندر جمله باال آن چیزی بوده است که آقایانبه بار آورده اند.‏ در هر حال آنها به عنوانروشنفکران خرده بورژوایی که در آتشخدمت به بورژوازی می سوزند حق توبهدارند.‏خب!‏ می بینید،‏ حتی چپ گرایی مثل من نیزبه شما حق می دهد.‏ توبه ات را بکن،‏ اماحرمت نگهدار!‏ به مارکس چه کار داری؟همه می دانند که منظور او از تغییر اینچیزی نبوده که شما به بار آورده اید.‏ درابتدای انقالب از لیبرالیسم و مزایاشسردرنمی آوردید،‏ حاال سر در می آورید،‏بسیار خب!‏ قابل درک است.‏ شرافت اخالقیتوبه کننده اعتراف و طلب بخشش است،‏نه ادعای پرطمطراق ارائه چیزی که دیدیمتازگیش قدمت تاریخ بشر را دارد،‏ آن هم درزرورقی نو.‏اما نه.‏ ساده انگاری نکنیم ‏)هر چند شواهدزیادی دال بر حقانیت آن وجود دارد(،‏ شایدمنظور این بوده که محتوای نظری مارکسهمین جمهوری اسالمی است که به بار آمده،‏البته با مختصر تسامحی که با قرار دادن آنزیر نام توتالیتاریسم ‏)تمامیت خواهی(‏ میشود سر و ته اش را هم آورد یا در این جوسانسور اسالمی چنین به نظر می رسد کهمجله هفته شماره 24 خرداد 1390هم آورده شده است.‏خب!‏ کم سواد ترین افراد هم می دانند که ایناستالین توتالیتار بود که جهان را از شر هیتلرتوتالیتار نجات داد.‏ البته از نظر مارکسیستها این کار بدون سازش با لیبرال هایی کههیتلر توتالیتار را به جان جهان انداخته بودندتا آنها را از شر استالین توتالیتار نجات دهد،‏امکانپذیر نبود.‏پس می توان نتیجه گرفت که موضعاصلی آقایان قراردادن لیبرالیسم در برابرتوتالیتاریسم است.‏ تنها نتیجه منطقی ایناست که از نام مارکس ‏)به جای استالین(‏استفاده ابزاری شده تا در جو سانسور کنونیکه نمی توان از لیبرالیسم دفاع کرد،‏ ناممارکس را بکنیم نماد توتالیتاریسم و تفسیرجهان را لیبرالیسم تا عاقالن دانند که ما چهمی گوئیم.‏خب،‏ می توان چنین کرد،‏ اما این گونهمبارزه نظری را نمی توان مبارزه نظریشرافتمندانه ای دانست.‏ چرا که مارکسیستهایی که باید مردم را از این توهم نادرستمعدودی خرده بورژوای عاشق لیبرالیسمدرآورند،‏ از شما دست و پا بسته ترند واین حداقل مغایر آن کرختی اخالقی است کهشما سعی کردید تحت عنوان دمکراتیسم دربیانیه خود جا بزنید.‏ برای نمونه.‏ ببینم جرئتدارید همین مقاله کوتاه نیمه جدی را درپاسخ منتشر کنید.‏ یا آن را همچنان با قیافهحق به جانب به گردن سانسور دولتی میاندازید.‏ نتیجه هر دو یکی است،‏ بی اخالقیدر مبارزه نظری!‏ چرا که روشن می کند،‏حتی اگر براستی خواهان چاپ هم بودید،‏متوجه نیستید که در شرایط کنونی مبارزهطبقاتی نیروی اصلی مهاجم،‏ نه مارکسیسمکه حاکمیت سانسورچی است.‏ کاری کهمارکسیست های توتالیتار حداقل داشتن چنیناخالقی را از خود نشان می دهند.‏ درهرحالاین امر را به عمل شما و نظر مردم و تهمانده وجدان برخی از شما احاله می کنیم.‏بگذار ساده سخن بگوئیم.‏ بگذارید به جایاین همه ادعاهای پوچ و بی معنا ‏)به لحاظنظری و نه سیاسی(‏ به جد اعالم کنیم که شماقصد دارید لیبرال دمکراتیسم را تبلیغ کنید بامختصر تسامح اسالمی.‏ موجود بی هویتیکه خودتان هم نمی دانید براستی چیست.‏از تاریخ هم که درس نمی گیرد.‏ روزی کهخواستار جمهوری اسالمی بودید نیز نمیدانستید،‏ از چه سخن می گوئید.‏ به هر حالاین گوی و این هم میدان،‏ کارتان را بکنید‏)ما که این میدان را هم نداریم،‏ بگذریم کهشرط سر کار آمدنتان همین گرفتن میدان ازما بود(.‏ به دیگران چه کار دارید.‏مارکس در نقل قول باال عملکرد نیاکانتان راچنین تحلیل کرده است:‏دمکرات ها قبول دارند که با طبقه ای ممتازدر برابر خود روبرویند،‏ ولی می گویندخودشان،‏ به عالوه بقیه ملت،‏ همه جزویاز مردم اند و آنچه پیشنهاد می کنند،‏ بیانگرحقوق مردم است؛ نفع آنها همانا نفع مردماست.‏ بنابراین،‏ پیش از ورود به مبارزه،‏نیازی به بررسی منافع و موقعیت های متفاوتطبقاتی ندارند.‏ نیازی هم ندارند که در موردمناسب بودن وسایل مبارزه وسواسی زیادیاز حد نشان دهند.‏ کافی است سر بجنبانند تامردم با همه منابع تمام نشدنی خود برخیزندو به جان ستمگران بیفتند و اگر در عملمعلوم شد که نفع مورد نظرشان صنار نمیارزیده و نیرویشان درواقع عین بی نیروییو ناتوانی بوده،‏ تقصیرش به گردن سفسطهبازان جنایتکاری است که مردم یکپارچهرا به گروه های متخاصم با یکدیگر تقسیممی کنند،‏ یا به گردن ارتش است که حماقتو نابینایی اش مانع درک این موضوع شدهکه هدف های پاک دمکراسی،‏ همانا هدفهای خود اوست،‏ یا به علت آن است که درجریان اجرای برنامه اشتباه کوچکی پیشآمده است و بالخره برای آن است که دستتصادف که قابل پیشبینی هم نبوده،‏ باعثشده که این دفعه بازی را ببازند.‏ خالصهاین که،‏ دمکرات آن چنان موجودی است کهاز شرم آورترین شکست ها مثل زمانی کهوارد مبارزه می شد،‏ پاک و منزه بیرون میآید،‏ با اعتقادی تازه به این که باید پیروز شدو آن هم نه از این رو که وی و حزبشمی بایست از دیدگاه سابق خود دست بکشند،‏بلکه برعکس،‏ از این جهت که شرایط بایدبرای پیروزی آماده گردد.‏ ‏)همان(‏راستش را بخواهید همانقدر که شماسرنوشت جمهوری اسالمی را رقم نزدید،‏قادر نخواهید بود سرنوشت جمهوری لیبرالدمکراتیک را نیز رقم بزنید.‏ خوش باشید وبا ادعاهایتان کیف کنید.‏با این همه،‏ هر چند نه چندان آگاهانه،‏ در اینجمله شما حقیقت ژرفی نهفته است.‏ نمایندگانراستین و تاریخی لیبرال دمکراسی که سلطهاندیشه مارکسیستی و جنبش چریکی پدیدهآمده ی پس از انحالل جبهه ملی ‏)پس ازشکست ۳۲( براستی تسمه از گرده آنهاکشیده و بازارشان را سخت بی رونق کردهبود،‏ از این جمله شما به عنوان سندی برایخوش آمد سرمایه جهانی استقبال می کنند.‏لیبرال ناسیونالیست هایی را می گویم کهدر آن دوران رونق مبارزه ضدامپریالیستیتقریبا محلی از اعراب نداشتند،‏ آنهایی کهبه لحاظ تاریخی نه مثل شما هوچی گرانه

Hooray! Your file is uploaded and ready to be published.

Saved successfully!

Ooh no, something went wrong!